🍃رفیق راست و درست زندگیام
به دلم افتاده اگر مناجات تو با خدا را بشنوم
برای همۀ عمر آرام میگیرم.
به گمانم یک بار شنیدن، برای یک روزگار آرامش کافی باشد.
من تا به امروز طعم مناجات با خدا را نچشیدهام.
مگر میشود نام این نمایشها را مناجات گذاشت؟
مناجات اگر مناجات است، گفتگوی تو با خداست.
به دلم افتاده اگر یک بار دستهای رو به آسمان تو را ببینم
دستهایم پر میشود از الماسهای آرامش
میتوانم با هر کدام از این الماسها
عالمی را با آرامش، ثروتمند کنم.
به دلم افتاده اگر یک بار قطرههای اشک تو را ببینم
وقتی که داری به خدا التماس میکنی
عمر نوح هم اگر داشته باشم
میتوانم در لحظه لحظهاش اشک بریزم و آرامش بگیرم.
اشکهای این چنینی، تنها خودم را آرام نمیکند
با هر قطره از این اشکها میشود جماعتی را آرام کرد.
به دلم افتاده اگر یک بار «خدایا» گفتنِ تو را بشنوم
دلم پر میشود از ایمان به خدا
توحیدم به قلّه میرسد
و دیگر میتوانم با هر «خدایا» گفتنی
توحید را در وجود مردم جاری کنم.
به دلم افتاده میخواهی یک بار هم که شده
مرا ببری به بزم مناجات خودت با خدا.
حتّی اگر اشتباه به دلم افتاده باشد
دوست دارم آن را درست بدانم.
بگذار با همین اشتباه، دلم خوش باشد و روزگارم را طی کنم.
شبت بخیر رفیق راست و درست زندگیام!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
@zehornazdekhi
🍃 حضرت زندگی
زیاد شنیدهام که به دوستم میگویند دیوانه.
اگر عاقل بودن همان است که این مردم میگویند
راست است که دوستم دیوانه است.
مردم میگویند دوستم با خودش حرف میزند
و این، نشانهای از جنون است.
راست میگویند که او با خودش حرف میزند.
من حرفهای او با خودش را شنیدهام.
گاهی برای خودش خطّ و نشان میکشد
که اگر بر خلاف میل تو حتّی نفس بکشد
باید منتظر سختترین عِقابها باشد.
او به خودش میگوید سختترین عقاب برای عاشق، فراق است.
گاهی خودش را تسلّی میدهد
و آن، وقتهایی است که دورۀ فراق طول و دراز شده است.
من میشنوم که با خودش میگوید:
هر چه قدر فراق طولانیتر میشود، وصال، شیرینتر میشود.
امّا این گاهیها زیاد نیست.
بیشتر وقتهایی که مردم خیال میکنند که دارد با خودش حرف میزند
دارد با تو حرف میزند.
مردمی که حرف زدن با تو را بلد نیستند
خیال میکنند که او دیوانه شده و با خودش حرف میزند.
کجا میدانند که اگر او با تو حرف نزند
نه این که دیوانه میشود، دق میکند و میمیرد؟
وقتی به او دیوانه میگویند و تیرهای طعنهشان را به سویش نشانه میگیرند
غبطه میخورم به حالش، خوش به حالش!
یعنی میرسد روزی که من هم دیوانه خوانده شوم؟
حالم از عاقل بودن به هم میخورد.
این عاقل بودنها مرگ تدریجی است.
من همیشه از مرگ تدریجی میترسیدم؛ ولی حالا بیشتر.
آقا!
مرا دیوانۀ خودت کن و به زندگی برگردان.
شبت بخیر حضرت زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
نــام : مـــهدے(عج)
ســن :۱۱۸۷ در فــراق
اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد"
@zehornazdekhi