🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نام رمان:
#راهنمای_سعادت
#پارت3
(از زبان محمد)
سوار شدم و ماشین و روشن کردم
گفتم:
- خانم لطفا ادرستون رو بدید؟
وقتی دیدم جوابی نمیده سرم رو برگردوندم و دیدم بیهوشه!
عجب گیری کردما حالا چکار کنم با این وضعشم نمیشه بردش بیمارستان یا حتی بهش نزدیک شد.
از طرفی هم دلم براش میسوخت بنظر نمیومد سنی هم داشته باشه!
اگه بیشتر از این وقت تلف میکردم نمیدونستم چه بلایی سر این دختر میاد پس به سمت خونه حرکت کردم، مطمئن بودم فاطمه میتونه کمکش کنه چون دانشجوی پزشکی بود
با سرعت به سمت خونه حرکت کردم
ساعت سه شب بود که رسیدم.
پیاده شدم و زنگ در رو زدم.
یکدفعه در باز شد و فاطمه و مامان و بابا دم در حاضر شدن تعجب کردم!
فاطمه گفت:
- خوب نیست یه زنگ بزنی خبری از حالت به ما بدی تو مامانو نمیشناسی؟!
گفتم:
- دورت بگردم همه چی رو توضیح میدم فقط تو اول به داد این دختر برس!
بعدش به ماشین اشاره کردم.
همه روشون رو سمت ماشین کردن
فاطمه زود رفت و دستش رو گذاشت رو پیشونیه دختره و گفت:
- مامان بیا کمک این دختر حالش خیلی خرابه!
مامان و فاطمه از توی ماشین بلندش کردن و بردنش تو خونه...
بابا که تا اون لحظه توی شُک بود و چیزی نمیگفت با رفتن مامان و فاطمه به خودش اومد و گفت:
- محمد، این دختر کیه؟
چرا انقدر حالش بد بود؟
چرا نبردیش بیمارستان؟
از خستگی داشتم از حال میرفتم اما گفتم:
- بابا جان بزار ماشین و پارک کنم بیام داخل همه چی رو تعریف میکنم.
- باشه پسرم
بابا که رفت داخل منم ماشین و پارک کردم و رفتم پیششون!
مامان و فاطمه داشتن به دختره میرسیدن که همه شون رو صدا زدم.
وقتی اومدن نشستن گفتم:
- ببینید میدونم الان خیلی تعجب کردید و خیلی سوال دارید پس بزارید قبل از اینکه چیزی بگید همه رو جواب بدم.
من داشتم از پایگاه برمیگشتم که با نور ماشین دیدم یه زن رو زمین افتاده و یه مرد داره بهش نزدیک میشه و موهاش رو میکشه رفتم نزدیک و نجاتش دادم و اون مردک و بیهوش کردم تا فراریش بدم نمیدونم چکارش بود اما پیر میزد
دختره هم همینطور داشت گریه میکرد توی تاریکی هم خوب نتونستم ببینمش اما خیلی ضایع بود وضع بدی داره بخاطر همین سرم و زمین انداختم و شالش رو بهش دادم که سرش کنه
گفتم میرسونمش حتی تا وقتی سوار ماشین شد چیزیش نبود اما همین که خواستم آدرس خونشون رو بپرسم دیدم بیهوش افتاده و داره عرق میریزه صورتشم قرمز شده!
این تمام ماجرا بود.
ادامه دارد..♥️
نویسنده: فاطمه سادات
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🌸🌸🌸🌸🌸🌸