eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1861354433.mp3
8.21M
بی‌حضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد! اللّهم عجل لولیک الفرج 💔 صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سالروز شهادت سرلشگر خلبان 🇮🇷🌹((شهید احمد کشوری)) تولدسال ۱۳۳۲ کیاکلا مازندران شهادت :۱۵ آذر ۱۳۵۹ در میمک ایلام در نبردی نابرابر هلیکوپترش توسط جت جنگنده های میگ عراقی هدف قرار گرفت و پر کشید ستاره هوانیروز وحماسه ساز جبهه ها 🌹شادی روحشان صلوات🌹 🌹 https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❇️ آرزوی مردم در دوره ی ظهور ✅ حضرت محمد صل الله علیه وآله: ▫️ «مهدی عجل الله تعالی فرجه ۳۹ سال در میان آنها خواهد بود، کودکان در عهد او آرزو می‌کنند که ایکاش بزرگسال بودند، و بزرگسالان آرزو می‌کنند که ایکاش خردسال بودند». (۱) 📜 «یمکث المهدیّ فیهم تسعا و ثلاثین سنه، یقول الصّغیر: یا لیتنی کبرت!. و یقول الکبیر: یا لیتنی کنت صغیرا». 🖊 کودکان آرزو می‌کنند که بزرگسال باشند تا بیشتر بتوانند حلاوت و لذّت نعمتهای بیکران حق‌تعالی را درک و لمس کنند، و بزرگسالان آرزو می‌کنند که خردسال باشند و مدّت درازتری از نعمتها و آسایشها و آرامشهای آن عهد میمون برخوردار شوند. ⬅️ روزگار رهایی، ج‌۲، ص: ۶۰۴ (۱). الحاوی للفتاوی، جلد ۲ صفحه ۱۵۷ و الزام النّاصب صفحه ۱۹۲. 🏷 ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️امام رضا عليه السلام : 🌼 هيچ يك از دوستانم مرا با معرفت به حقّم زيارت نمى كند ،مگر اينكه روز قيامت او را شفاعت خواهم کرد.💫 📚 وسائل الشيعه ، ج ۱۳، ص ۵۵۲ https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«انتقام کربلا یا مدینه» 🤲 از امروز یه جور دیگه دعا فرج رو می‌خونیم. 🥀 زمانی که مردم فاطمیه رو محکمتر از محرم بگیرن، اونروز آقاشون راضیه. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❌ دقت کردید امسال آبان تموم شد، نه سالگرد شد، نه برای ۹۸، نه افغان ستیزی گرفت، نه حتی سالگرد کوروش؟! یعنی واقعا اینقدر به وصل بود؟ حتی روز کوروش لعنتی‌ها!!؟ https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔴خب مثل اینکه داره نتیجه میده روشنگری ها قشر مثلا سلبریتی هم داره متوجه میشه کامنت های فیک از کجا میومده کارفرما درگیر جنگ شده فعلا خبری نیست ولی شما از موضع حق نترسید حتی با کامنت های فیک و اصل حرف حق باید زد خانم سلبریتی دوستان روشنگری هارو دست کم نگیرید همینکه این بازیگر الانم متوجه شده جای شکرش باقی دیره ولی خب خدارو شکر https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
#وظایف_منتظران ۵ 💠دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:👇 👈۱- فرج مولای ما حضرت صاحب الزم
۶ 💠دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:👇 👈۱- سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد. 👈۲- دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاءالله. 👈۳- موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود. 👈۴- به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد. 👈۵- هدایت می شود به نور قرآن مجید. 📘 منبع: مکیال المکارم 🔹ادامه دارد .. https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
آغاز ثبت‌نام مراسم اعتکاف رجبیه حرم مطهر رضوی از ۱۴ آذرماه / پذیرش ۱۲۰۰ معتکف 🔸 امین بهنام، معاون اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی، در نشست خبری تشریح برنامه‌های معنوی اعتکاف ماه رجب در بارگاه منور امام رضا(ع): 🔹 امسال علاقه‌مندان برای ثبت‌نام در مراسم اعتکاف حرم مطهر رضوی از ۱۴ تا ۲۳ آذرماه سال جاری به مدت ۱۰ روز می‌توانند به سایت etekaf.razavi.ir مراجعه کنند. همچنین با ارسال عدد ۸ به پیش شماره ۵۰۰۰۴۸۰۳۰ می‌توانند مراحل نام‌نویسی خود را در این مراسم معنوی ماه رجب انجام دهند. 🔹 از ظرفیت ۱۲۰۰ نفری امسال، ۱۰ درصد به زائرین غیرایرانی، ۱۰ درصد به زائران خارج از استان خراسان رضوی و ۱۰ درصد به معتکفین حضور مجدد که در سه سال گذشته جز معتکفین حرم مطهر بودند، اختصاص خواهد یافت. ۷۰ درصد دیگر ظرفیت نیز به سایر ثبت‌نام‌کنندگان اختصاص دارد. 👇 متن کامل خبر و جزئیات بیشتر: https://astan.ir/e88JIH @aqr_ir
🔥جهنمی که امروز جبهه مقاومت برای صهیونیست‌ها درست کرد دقیقا در یک لحظه بصورت همزمان: حمله موشکی از لبنان به شمال فلسطین اشغالی، حمله پهپادهای مقاومت عراق به پایگاههای آمریکا، حمله موشکی یمن به ام‌الرشاش، حمله موشکی از غزه به شهرکهای جنوب... ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔻 این جمله شاید طنز به نظر برسد اما واقعیت است در غزه این روزها اگر کسی جانش را دوست دارد نباید به بیمارستان ها نزدیک شود بیمارستان در غزه این روزها نا امن ترین نقطه است.... تصویری که مشاهده میکنید بیمارستان کمال عدوان درغزه که مورد هدف جنگنده های رژیم قرار گرفته است را نشان میدهد. وقتی شما با حیوانات در نبرد هستید ، باید بپذیرید که آنها در برابر انسان ها دست به عبور از هر خط قرمزی خواهند زد... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت440 نفسم را بیرن دادم و بعد از کمی سکوت پرسیدم. —علی یه سوال بکنم؟ قاشق پر ا
🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت441 پوزخندی زد و گفت: —مطمئنی؟ با این احساساتی که تو داری فکر نکنم قبول کنی؟ پیش خودم فکر کردم حتما می خواهد بگوید تو هم در اتاق باش یا هلما کاملا پوشیده باشد و خلاصه از این قبیل حرفها. —قبوله! جون یه آدم برای من خیلی مهمه حاضرم همه ی وقتم رو براش بذارم. از جایش بلند شد و پرده ی اتاق را کنار زد و به بیرون زل زد. با لبخند منتظر بودم که شرطش را بگوید. دستش را به موهایش کشید. —لزومی نمی بینم یه مرد متاهل بره با یه خانم نامحرم حرف بزنه و آخرشم معلوم نیست چی بشه، برای همین اول باید باهاش محرم بشم بعدا میرم باهاش حرف می زنم. اگه تو دنبال روحیه دادن به اونی، این طوری اون قدر سریع حالش خوب می شه که فکرشم نمی تونی بکنی. انتظار شنیدن هر حرفی را داشتم جز این! باورم نمی شد علی این حرف را زده باشد! قلبم فرو ریخت، ذهنم لال شد و دیگر حرفم نیامد. احساس خستگی در پاهایم باعث شد همان جا روی زمین بنشینم. زانوهایم را بغل کردم و به روبرو خیره شدم. علی به طرفم برگشت ولی نزدیک نیامد. با لحنی که تلفیقی از عتاب و تمسخر بود گفت: —چی شد؟ مگه جون آدما برات مهم نبود؟ فقط بلدی خوب حرف بزنی؟ موقع عمل که می شه می کشی کنار؟ نکنه از یه جنازه روی تخت می ترسی؟ نیم نگاهی خرجش کردم و او ادامه داد: —آهان! پس همچین جنازه ام نیست؟ شایدم امید تو واسه زنده موندش از همه بیشتره. در جای اولش نشست و کتابش را دوباره دستش گرفت و در حالی که اخمش پر رنگ تر شده بود، زمزمه کرد: —بعضیا واقعا خیلی خودخواهن. هر جمله اش مثل خنجری بود که بر قلبم فرو می رفت. نمی توانستم موضعش را بفهمم. غرورم را زیر سوال برده بود. نباید کم می آوردم. دوباره زبان مغزم باز شد و شروع به حرف زدن کرد. آن قدر گفت و گفت تا بالاخره از جایم بلند شدم و با لکنت گفتم. —تو... تو داری شوخی می کنی؟! خیلی جدی نگاهم کرد. —چرا باید شوخی کنم؟ این تویی که داری شوخی می کنی. داری به من می گی برو با یه زن نامحرم حرف بزن و بهش امید بده. چشم هایش را ریز کرد و ادامه داد: —دقیقا چه جور امیدی باید بهش بدم؟ لب هایم را روی هم فشار دادم. —من فقط می خوام تو باهاش حرف بزنی. چون تو رو خیلی قبول داره، همین. —منم گفتم باشه دیگه. اونم فقط به خاطر تو، وگرنه که عمرا قبول می کردم. —باورم نمی شه این حرف رو تو بزنی! کتابش را بست و با چشم های گرد شده نگاهم کرد. —اتفاقا این نشون دهنده ی تعهدمه. بلند شدم تا از اتاق بیرون بروم که گفت: —شرط بعدیمم اینه که تو دیگه نمی ری بیمارستان. سوالم نمی پرسی که بدونی من چی کار کردم یا چی بهش گفتم که حساس بشی. برگشتم و با حیرت نگاهش کردم. با جدیت بیشتری ادامه داد: —یکی مون بره بهتره، یا من یا تو! اگه قراره من برم حرف بزنم پس تو کجا؟ پشت چشمی نازک کردم و از اتاق بیرون آمدم و به اتاق خودمان رفتم. در را پشت سرم بستم و همان جا نشستم. سرم را روی زانوهایم گذاشتم و دیگر جلوی اشک هایم را نگرفتم. بعد از نیم ساعت که آرام شده بودم تلفنم زنگ خورد. از اتاق بیرون آمدم. با یک چشمم دنبال گوشی ام می گشتم و با چشم دیگرم دنبال علی. گوشی را پیدا کردم ولی علی نبود. نمی دانم کجا رفته بود. دلم را شکسته بود. حتی نمی خواستم زنگ بزنم و بپرسم، کجاست. لیلافتحی‌پور