eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت10 دنبال چیزی میگشتم که بزنم توی سرش که چشمم به یه ملاقه روی میز افتاد ملاقه رو برداشتم زدم تو سرش امیر : دیونه چیکار میکنی - آهااا..الان همین حرف و به سارا هم میزنی دیگههههه... امیر : خدا نکنه اون مثل تو باشه - دقیقن راست گفتی مثل من نیست مثل خودته یه تختش کمه.. امیر: عع آیه میگم به دوستت این حرف و زدیااا - جنابعالی اول راهکار پیدا کن واسه حرف زدن باهاش بعد هر چی دوست داشتی بهش بگو از آشپز خونه داشتم میرفتم بیرون که گفتم: راستی ،جلوش مثل عزاییل ظاهر نشو که همیشه یه سلاح سرد همراهشه خدای نکرده دخلتو نیاره ... رفتم توی اتاقم دیدم مامان یه لاحافم روی زمین نزدیک تختم پهن کرده بود لباسمو عوض کردم یه لباس راحتی پوشیدم موهامو باز کردم و روی تخت دراز کشیدم چند لحظه بعد بی بی وارد اتاقم شدم که نشستم روی تختم و نگاهش میکردم بی بی کنار تختم دراز کشید و منم به یاد قدیم رفتم کنارش دراز کشیدم بی بی هم مشغول نوازش کردن موهام شد بی بی: تو و رضا خیلی بهم میاین با شنیدن این حرف قندی توی دلم آب شد بی بی : دختر جان میدونی چشمات خیلی چیزا رو لو میده سرمو بلند کردمو نگاهش کردم - چیو؟ بی بی: عشقو چیزی نگفتم و بی بی هم یه بوسه ای به موهام زد بی بی: امشب که شما ها توی حیاط بودین ،با عموت و بابات صحبت کردم ،قرار شده تا قبل عید بیان خاستگاری تا هر چه زودتر محرم هم بشین ،تو هم اینقدر عذاب نکشی واسه دیدنش لبخندی زدمو و چیزی نگفتم یه ساعتی گذشت و بی بی خوابید من توی رویاهام غرق شده بودم که صدای پیامک گوشیم و شنیدم نگاه کردم امیر بود ،نوشته بود اگه بیداری بیا داخل حیاط آروم از جام بلند شدمو از اتاق رفتم بیرون از پله ها پایین رفتم و دیدم امیر روی تخت دراز کشیده و به آسمون زل زده رفتم کنارش نشستم - به چی نگاه میکنی امیر: آیه ،با سارا صحبت میکنی؟ - در باره چی؟ امیر برگشت با کلافگی نگاهم کرد : انیشتین ،در باره لایه اوزون باهاش صحبت کن ببین نظرش چیه با حرفش بلند زدم زیر خنده که دستشو گذاشت روی صورتم امیر: هیییسسس میخوای همه رو خبردار کنی - آخرش که چی ،همه باید بفهمن دیگه امیر: تا قبل از اینکه نظر سارا رو راجبه خودم ندونستم دلم نمیخواد کسی چیزی بفهمه - باشه امیر: صحبت میکنی دیگه؟ - باید ببینم فردا چه جوری از خجالتم در میای امیر: یعنی باج گیر خوبی هستیااااا یه دفعه صدای باز شدن در حیاط خونه عمو اینا رو شنیدم صدای خوندن مداحی رضا به گوشم میرسید که یه دفعه امیر موهامو کشید و جیغ کشیدم با مشتم زدم به بازوش... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 قسمت 11 - این چه کاری بود کردی... امیرم زد زیر خنده - کوفت ،عاشق شدی این نصفه عقلی هم که داشتی پرید یه دفعه صدای رضا اومد: امیر چی شده ؟ امیر : چیزی نشده داداش ،برو بخواب رضا: باشه شب بخیر امیر : شب تو هم بخیر یه پوفی کشیدمو از جام بلند شدمو رفتم سمت خونه ،آروم در اتاقمو باز کردمو روی تختم دراز کشیدم توی دلم به امیر فوحش میدادم که نزاشت گوش بدم به صدای رضا اینقدر حرص خوردم که خوابم برد با صدای بی بی جون بیدار شدم بی بی : آیه مادر،پاشو اذانه - چشم بلند شدمو رفتم وضو گرفتم و برگشتم توی اتاقم سجادمو کنار سجاده بی بی پهن کردم وبعد از خوندن نماز دوباره خودمو انداختم روی تختمو خوابیدم با نوازش دستی روی موهامو بیدار شدم اول فکر کردم بی بی جونه بعد از اینکه خوب چشمامو باز کردم دیدم امیره چه خوش اخلاق شده سر صبحی - خودتی امیر ؟ امیر : نه ، همزادشم ، پاشو دیر مون میشه هاا - باشه ،الان میام به زور از تخت گرم و نرمم جدا شدمو رفتم سمت پذیرایی که دیدم همه مشغول صبحانه خوردن هستن بعد از سلام کردن رفتم دست و صورتمو شستم و برگشتم نشستم کنار بی بی امیر : آیه زود باش ،رضا چند باره زنگ زده - باشه تن تن چند تا لقمه نون پنیر ،گردو گرفتم و خوردم و بلند شدم رفتم سمت اتاقم از داخل کمدم مانتو مشکیمو با یه روسری لیمویی طرح دار و بیرون آوردمو وزود لباسمو پوشیدم ،چادر مو سرم کردم کیفمو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون بی بی با دیدنم صلوات فرستاد امیر : بریم آیه ؟ - اره بریم از مامان و بی بی خداحافظی کردیم و رفتیم داشتم کفشامو میپوشیدم که امیر گفت : آیه بیا اینجا با شکوفه های درخت عکس بندازیم با دیدن شکوفه ها لبخندی زدمو دویدم سمت امیر کنار امیر ایستادمو چند تا عکس گرفتیم و از خونه رفتیم بیرون که دیدم رضا و معصومه داخل ماشین منتظرن رفتیم سوار ماشین شدیم - سلام رضا : سلام معصومه : علیک ،میزاشتین ظهر میاومدین دیگه امیر: ببخشید ،تقصیر این آیه بود ،صد بار صداش زدم تا بیدار شد - ببخشید رضا هم چیزی نگفت و حرکت کردیم ،توی راه ۴ تا شاخه گل نرگس با ۴ تا بطری گلاب خریدیم راهی گلزار شهدا شدیم.... @zoohoornazdike 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت12 هر پنجشنبه با هم می اومدیم گلزار و هر کسی کنار رفیق شهیدش خلوت میکرد وقتی رسیدیم گلزار هر کسی یه شاخه گل با یه گلاب گرفت توی دستش بعد از هم جداشدیم و رفتیم سمت مزار رفیق شهیدمون منم رفتم سمت شهید گمنامم عاشق شهید گمنام بودم،از اینکه بی هویتن ،از اینکه حتی دوست نداشتن شناخته بشن نشستم کنار شهیدم و با دستم اول برگهای روی سنگ قبر و کنار زدم بعد گلاب و ریختم روی سنگ قبر و گل و گذاشتم روی سنگ قبر دستمو گذاشتم روی سنگ قبر و فاتحه ای خوندم به زبون آوردن حرف هاو احساسم خیلی سخت بود ،همیشه میگفتم شما که از درونم از حالم از فکرم باخبرین ،خودتون کمکم کنین بعد از مدتی دردو دل کردن رفتم سمت امیر از دور نگاهش میکردم زیر لب مثل فر فره داشت حرف میزد خندم گرفت رفتم نزدیکش نشستم - بابا آرومتر بگو بنده خدا بتونه بنویسه امیر : عع تو چیکار داری به من ؟ - مگه تو خواسته دیگه ای به جز رسیدن به سارا داری؟ امیر: مگه من مثل توام که فقط یه خواسته داشتم - مگه چه خواسته دارم ( سرش و برگردوند و به عقب که رضا داشت با شهیدش درد و دل میکرد نگاه کرد، بعد به من نگاه کرد) امیر: این ... - اول اینکه ،این به درخت میگن ،دوم اینکه کی گفته من این خواسته رو دارم امیر: از چشمات پیداست خواهر من ،دیگه باید برای اینکه رسوات نکنه یه عینک دودی هم بخری از حرفش خندم گرفت که رضا هم اومد سمت ما رضا: بچه ها بریم امیر : تو برو معصومه رو از اون بند خدا جدا کن ما هم میایم رضا خندید و رفت سمت معصومه بعد چند دقیقه ماهم بلند شدیم و از گلزار رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بازار... @zoohoornazdike 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🔴اسکان رایگان زائرین جمکران در ایام نیمه شعبان مقیمی، معاون استاندار قم: 🔹زائران عزیز برای استفاده از خدمات اسکان رایگان در ایام نیمه شعبان عدد ۴ رو به سرشماره ۳۰۰۰۱۵۱۵ ارسال کنند. 🔹اگر زائران به هر دلیلی نتوانستند از طریق سامانه اعلام شده خدمات اسکان را دریافت نمایند، می توانند با مراجعه به چهار واحد فیزیکی در نظر گرفته شده در حرم مطهر، جمکران، فرمانداری و ستاد اسکان فرهنگیان از اسکان رایگان بهره مند شوند. 🔹اکیپ های موتوری در اطراف حرم و مسجد جمکران زائران سرگردان و بدون اطلاع را به محل‌های خدماتی و اسکان راهنمایی خواهند کرد. ┄┅═✧❀✳️❀✧═┅┄
‼️ اجازه ندهید! 2️⃣ مراکز علمی رو هدف گرفتن که جلوی تحصیل‌ رو بگیرن 😒 😎 مثل سنگر مراقب کلاس درس‌تون باشین https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 شب نيمۀ شعبان؛ شب استجابت دعا 🌕 امام باقر علیه السلام فرمودند: شب نيمۀ شعبان برترین شب ها بعد از شب قدر است؛ خداوند نعمت‌های افزون خود را در آن شب به بندگانش ارزانی می‌دارد و به منت خود می‌آمرزد. بنابراین، در این شب، در تقرب به درگاه خداوند متعال بکوشید؛ زیرا این شب، شبی است که خداوند عزّ و جلّ بر خود سوگند یاد کرد که هیچ درخواست کننده ای را تا زمانی که معصیتی را درخواست نکند، رد نکند؛ پس در دعا و ثنا به درگاه خداوند متعال بکوشید؛ که هرکس در این شب صد بار سبحان الله، و صد بار الحمدلله، و صد بار الله اکبر، و صد بار لااله الا الله بگوید، خداوند گناهان گذشته او را می‌آمرزد و حوائج دنیوی و اخروی او را که از خداوند خواسته باشد و خداوند نیاز او را بداند، یا حتی از خدا نخواسته باشد، از روی تفضل بر بندگانش برآورده می‌سازد. 🌹 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ! 📗إقبال الأعمال، ج ۲، https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
استادپناهیان‌ مےفرمودند: اگر بیقرارِ "امام‌زمان عجل الله" هستید این نشانه یِ‌ سلامتے روحے شماست... اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج به حق شــبـــتــون_مـهــدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توکل به خدا چون راه رفتن روی سیم شــُل است. تردید و ترس سبب می‌شود که تعادل و توازن را از دست بدهید و به ورطه تنگدستی و محدودیت بیفتید. البته اشکالی ندارد، چون توکل به خدا نیز مانند سیرک بازی، تمرین می‌خواهد. مهم نیست که چند بار شکست بخورید، دیگر بار برخیزید و از نو آغاز کنید. چندی نخواهد گذشت که توازن و تعادل برایتان به صورت عادت درخواهد آمد. ❣درست به همان صورت که از لحظه ای که نطفه ما شکل گرفت، تا نُه ماه بعد از آن که به نوزادی تبدیل شده بودیم، به مشیت الهی اعتماد کردیم و همه چیز را به منبع واگذار کردیم، باید در مابقی زندگی هم همین اعتماد را به مشیت الهی داشته باشیم... وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» 🌿 و از آن خدا است نهان آسمان‌ها و زمین و به او همه کارها بازگردانده می‌‏شود. او را بپرست و بر او توکل کن که پروردگارت از آنچه به جاى می‌آورید غافل نیست. هود 123🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزمون رو با قرآن شروع کنیم... فرازهای زیبا ی قرآن: تلاوت آیه 26 سوره آل عمران توسط قاریان مشهور دنیا ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🍃💚 ❤️ اےطلو؏روشنگرمهروماه‌یعنےتو روشن‌ازتومیبینم‌دیده‌ےافق‌هارا بستہ‌ام‌دل‌خودرابهردیدن‌رویش اےصبامگیرازمن‌لذت‌تماشا‌‌را 🌼   https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
زیارت ▫️ با صدای علی السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز بخون... ❀❀❣ 🎙با صدای آقای ❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
🌹 🌷 نهم مرداد۱۳۴۰‏، در شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش رضا، کشاورز بود و مادرش حاجیه خاتون نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و گرفت. به عنوان در جبهه حضور یافت. نهم دی ۱۳۶۰‏، با سمت خدمه خمپاره انداز در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت به سر، شهید شد. مزار او در واقع است.🌷 ❤️ ❤️
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تولد : ۱۳۴۱/٠۶/٠۱ شهادت : ۱۳۶۲/٠۱/۲۴ محل شهادت : منطقه فکه مزار : اردبیل-خلخال-روستای مجره (پیکر ایشان بعد ۹ سال به وطن برگشت) شهيد در يک خانواده روحاني مذهبي از روستاي مجره زندگي مي کرد. خانواده شهيد باسواد و اهل مسجد و از طرفداران رهبر کبير انقلاب و ضدّ رژيم سلطنتي بودند! ايشان فردی مخلص و خوش برخورد و هميشه لبخند به چهره داشتند که خيلي نمکي بود. فردي بود نترس! اوايل شعار دادن که تازه رسم شده بود، ايشان جزو شعار دهندگان بود و خيلي بي باکانه شعار مي دادند! وی از سر تا پا مخلص امام و روحانيت بود و شب و روزش در تلاش در پايگاه ها و جبهه ها مي گذشت ، يعني عاشق جبهه بود. در آن زمان معاون گردان بود. دشمن با آتش سنگین قصد تصرف منطقه عملیاتی فکه را داشت. پس از مقاومت های جانانه، ایشان به همراه نیروهای تحت الامر بشهادت نایل می گردند. به قول امام "مسجد سنگر است باید سنگرها را خالى نگذاریم". بیائید اى پیش نمازها و اى امت حزب الله و اى جوانان، مساجد را مكانى براى تعلیم و تعلم قرار دهید. اگر مي خواهيد خدا با شما صحبت كند قرآن را زياد بخوانيد. اگر می خواهید امام زمان را ببينيد، تقوا بيشتر داشته باشيد. اگر توانستيد كتب بزرگان چون مطهرى و دستغيب؛ كتاب گناهان كبيره را بيشتر بخوانيد. از پيروى ولايت فقيه و امام خمينى هرگز دست برنداشته و گوش به فرمان و امر ايشان باشيد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ...............................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 خسته شدی ؟ کار سخت شده؟ حس میکنی دیگه کار از کار گذشته؟ فکر میکنی هر چی بدوئی هیچی درست نمیشه!؟ ⛔️ شما بعنوان یک منتظر، در معرض یک خطر بزرگ قرار داری ❗️ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 اطعام نیازمندان به مناسبت نیمه شعبان و به نیت سلامتی و ظهور آقا امام زمان... هر چقدر توان دارید، در این امر خیر سهیم شوید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢بدون امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف )دل تنظیم نمیشه... نــام : مـــهدے(عج) ســن :۱۱۸۸ در فــراق اسـتان : صــاحب عــالم ولے از همہ جـا رانده شــده ` هـیچکس راهش نداد" https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا