eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.5هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
17.1هزار ویدیو
70 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16971156470662221888952.mp3
2.65M
🌱 با حضرت ابالفضل (علیه_سلام) ✍ ای صنما ای خدای همه با جنما اون که میمیره برا تو منما امیر طلاجوران 💞💞💞  
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
جهان در پی ظـهور و ما غافل!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت ۳۳ فصل پنجم : خداحافظ مادر قسمت هفتم هروقت مینی‌بوس جلوی در خانه خاموش می‌کرد، دلم آشوب می‌شد
قسمت ۳۴ فصل پنجم : خداحافظ مادر قسمت هشتم یک روز بعدازظهر مریم با یک جعبه شیرینی به دیدنم آمد و خبر باردار شدنش را به من داد. خوش‌حال شدم. چراغ خانه‌اش بالاخره روشن شد و به آرزویش رسید. یک ساعت مرا بغل کرده بود و گریه می‌کرد. کلی گفتیم و خندیدم. قرار گذاشتیم پسرانمان برادر هم باشند. مریم گفت حتما اسم پسرش را حسین می‌گذارد که مثل دوقلوها جفت باشند. مریم رفت و من مثل خانه‌خراب‌ها افتادم گوشه‌ای و زار زدم، که حالا من با این بچه‌ای که قرار بود مریم بزرگ کند چه کنم؟! شرایط زندگی برایمان خیلی سخت بود. با رجب تصمیم گرفتیم تا قبل از اینکه بچه‌ی در شکمم جان بگیرد سقطش کنیم. می‌رفتم بالای نردبان و می‌پریدم پایین. هر وسیله‌ی سنگینی را می‌دیدم بلند می‌کردم و چند متری راه می‌رفتم. کلی دارو و گیاه خطرناک خوردم. هر راهی که جلوی پایم می‌گذاشتند انجام می‌دادم که از دست این میهمان ناخوانده خلاص شوم. دلم به این کار رضا نبود؛ اما چاره‌ای نداشتم. وقتی خانه و زندگی‌ام را می‌دیدم، اخلاق تند شوهرم را می‌دیدم، کارم را توجیه می‌کردم؛ اما باز ته دلم آشوب بود. آن‌قدر به در و دیوار زدم برای سقط بچه که حالم بد شد و مرگ را به چشم دیدم. افتادم گوشه‌ی رختخواب. رنگ و رویم زرد شد. مادرم به دیدنم آمد. نمی‌دانم ماجرا را از کجا فهمیده بود؛ خیلی سرزنشم کرد. از دستم عصبانی بود. هرچه از بزرگی خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) یادم رفته بود را دوباره به یادم آورد. به غلط کردن افتادم و دست به دامن امام رضا (علیه‌السلام) شدم. بچه‌ام را نذر او کردم. ترسیدم بلایی سرش آمده باشد. بعد از چند روز رفتم دکتر. خبر سلامتی حسین بی‌نوا را که شنیدم، نفس راحتی کشیدم و به خانه برگشتم. برایش لباس نوزادی دوختم و وسایل زایمانم را آماده کردم. به‌خاطر اشتباه بزرگی که نزدیک بود مرتکب شوم، مدام استغفار می‌کردم و شرمنده‌ی خدا بودم. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙
قسمت ۳۵ فصل پنجم : خداحافظ مادر قسمت نهم بی‌بی خانم برای وجیه‌الله آستین بالا زد و دامادش کرد. جهیزیه عروس را آوردند در همان اتاق پشتی ما چیدند و همه برای عروسی رفتند شهرستان. من پا‌به‌ماه بودم و نمی‌توانستم مدت طولانی داخل ماشین بنشینم؛ همراه امیر و علی تهران ماندم. رجب بعد از یک هفته برگشت. شب رسید خانه. وقت زایمانم رسیده بود، رفت یکی از همسایه‌ها را خبر کرد و مرا رساندند بیمارستان. بچه‌ها تنها بودند، رجب ماند پیش آن‌ها. بعد از چند ساعت درد، نیمه‌های شب سه‌شنبه، پنجم اسفند سال 48 حسین به دنیا آمد. وقتی پرستار او را گذاشت در بغلم، تا چند دقیقه مثل دیوانه‌ها به چیزی که مقابلم بود نگاه می‌کردم. حسین کمی از کف دستم بزرگ‌تر بود! هیچ لباسی اندازه‌اش نمی‌شد. او را داخل تکه‌پارچه‌ای پیچیده بودند.
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
جهان در پی ظـهور و ما غافل!
غرب و یهود درگیر حقیقت جهان هستی... همه لحظه به لحظه در حال فعالیت علیه تحقق ظهور هستن شب و روز دارن مانع میزارن تا ظهور عقب بیوفته ما رو به نیاز به مادیات دنیا سرگرم و دنبال خودشون میکشونن تا حواس و خواستمون از خورشید و راه نجات پرت و دور بشه! گوشها به زمین قفل و زنجیر، چشمان غرق در تجملات و دنیا بینی، زبان در اوج دنیا گویی و ذکر دنیا زمزمه ‌گر... و به راحتی ما را دور ساختن از نور و در تاریکی نگه داشتن و با یک سراب فریب داده‌اند! داریم چه میکنیم؟ سرگرم چه شده‌ایم؟ به کجا داریم میریم؟ ما را با پوچی این زمانه و محتاج دنیا بودن به اوج ذلت دنیا پرستی کشانده‌اند! قلب ما میداند چه را میخواهد و گرایش دارد به سمت آن اما! اما ما با به سمت دنیا و پوچی و لجن رفتن روی این نور را گرفته‌ایم و خاک میخورد در وجودمان این نیاز... از امام خود غافل شده‌ایم آی شیعیان! به دنیا مشغول اسیر شده‌ایم! وقتشه تکان بخوریم و پیدا کنیم امام خود را... دنیا و زمانه در حال به سمت ظهـــــور رفتنن و ما سرگرم دنیا وقتی آقا ظهـــــور کرد خواهیم فهمید که در چه پوچی و خفقان و ضعف و نداری زندگی میکنیم...!
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنام او که یادش و نامش و ذکرش آرامش جان و روح و جهان است... 🤍یکی از بهترین و موثرترین کارهایی که میتوانی برای موفقیت و حال خوب خودت هر روز صبح انجام دهی، خواندن مطالب انگیزشی و الهی است. داستان های قرآن بهترین منبع برای این مطالب هستند. یکی از زیباترین این داستان ها، داستان زندگی حضرت موسی است. 💚باید هر روز برای خودمان مرور کنیم اگر طفلی نوزاد در رود پرخروش نیل می‌تواند سلامت بماند، پس من هم میتوانم میان رود خروشان زندگی موفق شوم. اگر او توسط دشمن تشنه به خونش، با احترام و محبت بزرگ می‌شود، پس من هم به کمک خدا میتوانم میان سخترین شرایط رشد کنم و موفق شوم. 🦋وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ 🌺🌿ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻴﺮ ﺑﺪﻩ ، ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ] ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻳﺶ ﺍﻧﺪﺍﺯ ، ﻭ ﻣﺘﺮﺱ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺣﺘﻤﺎً ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ .(٧) سوره قصص
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋خودتان و کاری را که انجام می‌دهید، دوست بدارید. به خود و زندگی‌تان بخندید و چیزی را زیاد سخت و جدی نگیرید. همه چیز موقت و گذرا است. روش های بسیاری وجود دارد که با آن، می‌توانید خود را درمان کنید و شفا دهید. وقتی شب ها به بستر می‌روید، چشم های خود را ببندید و بابت تمام نعمت هایی که در زندگی دارید، از خالق این نعمت ها تشکر کنید. شکر نعمت ها باعث افزون شدن آن ها میشود. لطفا شب ها قبل از رفتن به بستر، به اخبار گوش ندهید و تلویزیون تماشا نکنید. زیرا اکثر خبرها صرفا شامل فهرستی از وقایع ناخوشایند و مصیبت بار است که ذهن شما را مغشوش و آشفته می‌کند و باعث می شود خواب ها و رویاهای شبانه تان منفی و کابوس مانند باشد. رویاها و افکار مثبت می‌توانند نقشی مثبت و مفید داشته و در زندگی روزانه شما موثر باشند. با آرامش کامل به بستر بروید. به فرآیند زندگی و خداوند اعتماد داشته باشید و بدانید که پشتیبان و حامی شماست. 📚 شفای زندگی 👤 اثر: لوییز هی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞﷽ 💞 ✨ثواب قرائت و تدبّر در آیات قرآن کریم امروز را هدیه میکنیم به حضرت صاحب الزمان(عج) وان شاء الله برای تعجیل درفرج وعاقبت بخیرشدنمان در تمام لحظات زندگی. 💫👇 الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم📿 =صَــــدَقِه جاریِه📲 ┄┄┅┅┅❅⏰❅┅┅┅┄┄