🔴 #خانمتان_را_خوشحال_کنید
💠 برخی از کارها #خانم خانه را خیلی خوشحال کرده و شما را برایش عزیز میکند!
💠 مثلا گاهی که خانمتان منزل نیست #ظرفهای نشسته را بشویید و خانه را جارو و #نظافت کنید.
💠 و برخی از کارهای عقب افتادهی همسرتان را انجام دهید.
💠 این رفتارها باعث میشود تا تصورِ بیخیال بودن شما نسبت به زندگی و زن و بچه، از ذهن همسرتان #پاک شود.
💠 اگر همسرتان حس کند که شما به زندگی و او #توجه دارید تحملش را در برابر #سختیهای زندگی بیشتر میکند
🌸☘🌸☘🌸☘
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین
@zoolaleahkam
🕊
💫🕊
#پوشش #مانتو #برجستگی #خانم
پوشيدن مانتوهايى كه برجستگىهاى بدن خانمها (مثل سينه و پشت) رو نشون میده، چه حکمی داره❓
👆👆
💡 با لینک زیر به اشتراک بگذارین
https://zil.ink/zolale_ahkam
#پوشش #خانم
📌 پوشش خانمها🧕🏻
در مقابل خانمهای دیگه👆
با لینک زیر به اشتراک بگذارین
https://zil.ink/zolale_ahkam
☘🌸☘🌸☘
#قسمت_هفدهم
وصیت
داشتم موادها رو تقسیم می کردم که یکی از بچه ها اومد و با خنده عجیبی صدام کرد …
هی استنلی، یه #خانم دم در باهات کار داره …
یه خانم؟ کی هست؟ …
هیچی مرد … و با خنده های خاصی ادامه داد … نمی دونستم سلیقه ات این مدلیه … .
پله ها رو دو تا یکی از زیر زمین اومدم بالا و رفتم دم در …
چشمم که بهش افتاد نفسم بند اومد …
زن حنیف بود … یه گوشه ایستاده بود … اولش باور نمی کردم … .
یه زن محجبه، اون نقطه شهر، برای همه جلب توجه کرده بود …
کم کم حواس ها داشت جمع می شد …
با عجله رفتم سمتش … هنوز توی #شوک بودم …
شما اینجا چه کار می کنید؟ …
چشم هاش قرمز بود … دست کرد توی کیفش و یه پاکت در آورد گرفت سمتم …
بغض سنگینی توی گلوش بود … آخرین خواسته حنیفه … خواسته بود اینها رو برسونم به شما … خیلی گشتم تا پیداتون کردم …
نفسم به شماره افتاد … زبونم بند اومده بود … آخرین … خواسته … ؟
دو هفته قبل از اینکه … .
بغضش ترکید … میگن رگش رو زده و خودکشی کرده …
حنیف، چنین آدمی نبود … گریه نذاشت حرفش رو ادامه بده …
مغزم داشت می سوخت … همه صورتم گر گرفته بود …
چند نفر با فاصله کمی ایستاده بودن و زیر چشمی به زن حنیف نگاه می کردن … تعادلم رو از دست دادم و اسلحه رو از سر کمرم کشیدم