#امام_هادی صلوات الله علیه
#عبدالله_افطح
#فطحی
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: کَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هُلَیْلٍ یَقُولُ بِعَبْدِ اللَّهِ فَصَارَ إِلَی الْعَسْکَرِ فَرَجَعَ عَنْ ذَلِکَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ سَبَبِ رُجُوعِهِ فَقَالَ إِنِّی عَرَضْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ فَوَافَقَنِی فِی طَرِیقٍ ضَیِّقٍ فَمَالَ نَحْوِی حَتَّی إِذَا حَاذَانِی أَقْبَلَ نَحْوِی بِشَیْ ءٍ مِنْ فِیهِ فَوَقَعَ عَلَی صَدْرِی فَأَخَذْتُهُ فَإِذَا هُوَ رَقٌّ فِیهِ مَکْتُوبٌ مَا کَانَ هُنَالِکَ وَ لَا کَذَلِک.
أحمد بن محمد بن عبد اللّٰه گوید: عبد اللّٰه بن هُلَیْل معتقد به إمامت عبد اللّٰه (أفطح پسر بزرگ امام صادق علیه السلام) بود،
مسافرتی به عسکر (سامراء) کرد و از آن عقیده برگشت.
من از او علت برگشتنش را پرسیدم ؟!
گفت: من بفکر افتادم که این مطلب را از حضرت أبی الحسن (امام هادی) علیه السلام بپرسم، اتفاقا در کوچه تنگی به حضرت برخوردم، خود را بطرف من کج کرد تا برابرم رسید، چیزی از دهانش بجانب من انداخت که روی سینهام افتاد،
من آن را برداشتم، ورقه ای بود که در آن نوشته بود: ﺍﻭ در آنجا (ﻣﻘﺎﻡ) نبود و چنان إستحقاقی هم نداشت.
ما کان أی عبد الله هناک أی فی مقام الإمامة و لا کان کذلک أی مستحقا للإمامة.
مرآة العقول ٫ جلد 4 ٫ صفحه 105