eitaa logo
בخترانـღمذهبـے•͜•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ْ‌‌‌‌‌‌⃟♡
167 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
209 فایل
[زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست...💔] ♡•مذهبی بودن لیاقت میخواد حواسمون باشه•♡ 300....🚴‍♀🚴‍♂....200 تاسیس 1400/3/5 ایدی مدیر>>> @Atieha ناشناسمونهـ https://harfeto.timefriend.net/16685314500247 🖇 @zozozos 🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️ 🌸❄️🌸❄️🌸❄️ ❄️🌸❄️🌸❄️ 🌸❄️🌸❄️ ❄️🌸❄️ پارت 109 رمان 🐰 وارد خونه که شدیم هنوز مهمونا نیومده بودن فقط خانواده منو و خانواده علی و خانواده مرم ایناشون اومده بودن. خونه علی اینا دو طبقه برا همین گفتیم زنونه پایین و مردونه بالا. الانم همه مردا رفته بودن طبقه بالا که من راحت باشم . فقط علی اومد پایین. دیزاین خاصی هم درست نکرده بودیم چون اصلا نیاز نبود. بعد از سلام و احوال پرسی که البته قیافم نشون هیچ کدوم ندادم با علی رفتیم تو اتاقش. علی درو بست و گفت :حالا دیگه شنلتو در بیار. خندیدم و گفتم:عه زرنگی برو بیرون تا در بیارم. علی:اذیت نکن دیگه بزار کمکت کنم. انقدر مظلوم اینو گفت که دلم براش کباب شد . من:خیلی خب باشه بیا کمک کن درش بیارم. علی هم که ذوق کرد بدو اومد سمتم.بچم چقدرم هوله. با کمکش شنلپو در اوردم و روی تخت گزاشتم. روبه روی اینه رفتم و با دست موهامو درست کردم و دستی هم به لباسم کشیدم تا مرتب بشه و سمت علی چرخیدم. نگاه متحیر و شوکه اش به من بود و پلک هاش تکون نمی‌خوردن. خندیدم و گفتم:بابا نفس بکش الان میمیریا. ولی اون اصن انگار نشنید. دستمو جلو چشماش تکون دادم و گفتم:بابا خجالت کشیدم انقد نگاه نکن. به خودش اومد و لبخند خوشگلی زد و گفت:خیلی خوشگل شدی. قند تو دلم آب شد ولی پرو پرو گفتم:خوشگل که بودم. علی با لبخند:اون که صد البته. لبخندی زدم و رفتم جلوش و دستم به سمتش دراز کردم و کرواتشو محکم کردم. بعد به چشم هاش خیره شدم که گفت: اگه منو تا شب نکشی خیلیه. خندیدم و گفتم:نترس بادمجون بم افت نداره. علی گفت:حالا دیگه شدیم بادمجون باشه حانیه خانوم ماکه بهم میرسیم. خنده بلندی سر دادم و گفتم: شوخی کردم ولی الانم بهم رسیدیم. علی لمپو کشید وگفت:ای شیطون. جیغ زدم و گفتم:نکن ارایشم خراب میشه دیوونه . علی:به جون تو دیگه نتونستم صبر کنم شرمنده. من:ایشششش دردم گرفت. علی:اخی اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره. من با حالت قهر:بیشور منو مسخره میکنی؟ دیگه دوستت ندارم. و رومو ازش برگردوندم . دوباره روبه روم وایساد و گفت:ای بابا حالا قهر نکن شوخی کردم.من که یه خانم خوشگل بیشتر ندارم دارم؟ خندیدم و گفتم: باشه بابا خر شدم. علی:دور از جون. لبخندی بهم زدیم که یه دفه در با صدای بدی باز شد که از ترس یه جیغ کشیدم و پریدم هوا. میلاد با لبخند بدجنس رو لبش داشت نگاهمون میکرد. روبهش با حالت جیغ گفتم:ای تو روحت سکته کردم حتما باید نشون بدی از جنگل فرار کردی؟ خنده ای کرد و بی توجه به حرفم گفت:دارید دوساعته اینجا چیکار میکنید؟! دوباره جبهه گرفتم و گفتم :به توچه اخه؟ میلاد:دِ نشد دیگه .مامان میگه بیاید پایین مهمونا اومدن ساعت ۶ و نیمه لاو ترکونتونو برا بعدن نگه دارید. جیغ زدم و گفتم:گمشو بیشور بی حیاااا. خندید و درو بست . علی:آروم باش عزیزم انقدر حرص میخوری پوستت خراب میشه ها . من:باشه. دوباره در باز شد و میلاد سرشو از لای در کرد تو و گفت:باز که زدید تو فاز رمانتیک بابا بیاید دیگه. با حرص یه جیغ زدم و بالشت روی تخت و برداشتم و پرت کردم طرفش که سریع درو بست و بالش خورد به در. من:هوف از دست این دیوونه قد حضرت نوح سنشه ولی عقلش اندازه بچه دوسالس. علی خنده بلندی کرد و گفت:از دست شما دوتا.بیا بریم تا دوباره نیومده . من:باشه. دست همو گرفتیم و از در خارج شدیم. این داستان ادامه دارد...
۲ پارت تقدیم نگاه پر مهرتون...🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 امشب ساعت ۹ همه باهم به کوری چشم بدخواهان نظام و انقلاب ندای ✊ الله اکبر ✊ سر میدهیم 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 الله اکبر 🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمونه هایی از همکاری و همدلی مردم ایران از جای جای کشور عزیزمون 😍❤️ ندای اللّه اکبر از سرار کشور...❤️🌈👇👇👇 فیلم ها بسیار زیاده و نمیشه همه رو گذشت...😍
هدایت شده از عنترنشنال | antarnational
201.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روستای شیرخند خراسان جنوبی، مرز افغانستان طنین الله اکبر در هوای برفی