eitaa logo
בخترانـღمذهبـے•͜•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ْ‌‌‌‌‌‌⃟♡
188 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
209 فایل
[زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست...💔] ♡•مذهبی بودن لیاقت میخواد حواسمون باشه•♡ 300....🚴‍♀🚴‍♂....200 تاسیس 1400/3/5 ایدی مدیر>>> @Atieha ناشناسمونهـ https://harfeto.timefriend.net/16685314500247 🖇 @zozozos 🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️ 🌸❄️🌸❄️🌸❄️ ❄️🌸❄️🌸❄️ 🌸❄️🌸❄️ ❄️🌸❄️ 🌸❄️ پارت 99 رمان 🧕 پشت میز صبحونه ای که همه خورده بودن و دیگه نبودن نشسته بودم و با حالت غمگینی خیره به میز صبحونه بودم. یهو صدای صندلی بقلی که کشیده شد اومد . به سمت صدا برگشتم که علیو رو صندلی کناریم دیدم. علی:چرا نمیخوری؟ من:میل ندارم! علی یه لقمه درست کرد و گفت:بیا بخور ضعف میکنی. من:نه سی... تا خواستم ادامه بدم لقمه رو کرد تو دهنم.با چشای گشاد نگاش میکردم.و اون با خنده.بعد از کلی جویدن تازه لقمه رو قورت دادم. لیوان شیرو سر کشیدم. من:وااااای خدا خفه شدم. علی ولی بی توجه یه لقمه دیگه درست کرد. علی:بیا اینو میخوری یا خودم بزارم دهنت. من:خیلی خب بابا خودم میخورم. لقمه رو با اکراه از دستش گرفتم. خواستم بزارم دهنم که میلاد اومد تو اشپزخونه و بادیدن ما تو اون حالت گفت:به به میبینم که خوب دلو قلوه میدید بهم حانیه خانوم خوشم باشه بی حیا شدی. من:وا خان داداش بلاخره مخت و از دست دادیا ما که کاری نکردیم. میلاد:بیشین بابا خانش چیمیگه دیگه؟؟جوگیر شدم خو . تک خنده ای کردم و لقمه رو خوردم. بعد از صبحونه ای که اتفاقا خیلیم بهم چسبید رفتم تو اتاقم و موبایلمو برداشتم یه زری نت گردی کردم که یهو در اتاقم باز شد و با شدت خورد تو دیوار . از ترس جیغی کشیدم و دو متر پریدم هوا و دستامو گذاشتم رو قلبم. با نفس نفس به میلاد اخمو که الان وارد اتاقم شده بود نگاه کردم . من:هووووی چته در اتاقو کندی که هیچ سکتم دادی این چه کاری بود حالا قیافت چرا اینجوریه اصن واسه چی اوندی اینجا با تو اما حرف بزن . میلاد:مگه تو میزاری ادم حرف بزنه یه سره داری حرف میزنی فرصت نمیدی . من: خب حالا کارتو بگو. میلاد:عاها میگم چرا این همه از پایین حنجرمونو پاره کردیم صدامونو نمیشنوی؟ من:وا خب نشنیدم دیگه خب میومدی تو اتاقم انقدر تنبلی؟ میلاد : میدونی ساعت چنده؟ من:چنده؟گرونه؟ میلاد:مسخره بازی در نیار حانیه ساعت ۶ عصر و تو هنوز آماده نیستی؟ من:آماده چی؟ میلاد:ایییی خدا قرار آقای زاهدی بیاد واسه خاستگاریت خنگول:/ من:هیوای منننننن برووووو بیرونننن. بعد با هول میلادو پرت کردم بیرونو و درو بستم. خب ساعت ۶ شده و من باید ۷ آماده باشم یک ساعت بیشتر وقت ندارم خاکککک تو سرم. گیج و هول شده بودمو و دور خودم میچرخیدم. بدو بدو حولرو برداشتم و پریدم تو حمام. بعد از یه دوش نیم ساعته . سریع اومدم بیرون و خودمو خشک کردم. در کمدم و باز کردم و حالا مشکل اصلی.... چی بپوشمممم؟؟ با کمی تفکر یه مانتو کرمی رنگ که پایینش طرح گل داشت و روی کمرش یه کمربند طلایی زیبا بود با یه شلوار کتون سفید و شال طلایی_سفید بیرون اوردم و پوشیدم . یه برق لب هم زدم و چادر سفیدمم انداختم سرم و بعد دمپایی های طلایی هم پام کردم و تمامممم. ساعت ۷:۵ دقیقه بود چه سر وقت. از اتاق اومدم بیرون و از پله ها پایین اومدم.تا به پله اخر رسیدم زنگ خونه به صدا در اومد. هول شدم و پام پیچ خورد و ... این داستان ادامه دارد...
۲ پارت تقدیم نگاه پر مهرتون...🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کوری چشم اسرائیل و که این عکس خار شده به چشماشون امروز فعالیتهای کانال رو به حضرت عشق، سید و مقتدامون، آقا سید علی حسینی خامنه ای تقدیم میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکار لحظه‌ها در مراسم جشن فرشته‌ها😍 +نمازت باطل شد چرا نمیری سجده؟ -نماز خودتم باطل شد! تو چرا نمیری سجده؟😐😂🌱.
- نتانیابو: دوباره مثل اون دفعه سر برعندازی جا نزنی بگی نمیخوایم و نمیتونیم و اینا... + مکرون: نه داداش برو جلو پشتتم 🇮🇷
اینفوگرافی/ جمعیت پزشکان زن ایران قبل و بعد از انقلاب 🔹️جمعیت پزشکان زن ایران که پیش از انقلاب زیر ۵ هزار نفر بود اکنون به ۶۶ هزار نفر رسیده و پیش از ۱۸ برابر شده است.
'🚫… +"‏ تا همین ۵٠٠ سال قبل مردان انگلستان و اسکاتلند به زنان پر حرف پوزه بند می‌زدند که به اسم «افسار زنان غرغرو» شناخته می‌شد..." • • اکنون همین‌افراد، اسلامـی ڪه ۱۴٠٠سـال پیش به زن ارزش و مقام داد را ضد زن معرفی می‌کنند!!! ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ