❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️
🌸❄️🌸❄️🌸❄️
❄️🌸❄️🌸❄️
🌸❄️🌸❄️
❄️🌸❄️
🌸❄️
پارت 99 رمان #بهشت_چادر 🧕
پشت میز صبحونه ای که همه خورده بودن و دیگه نبودن نشسته بودم و با حالت غمگینی خیره به میز صبحونه بودم.
یهو صدای صندلی بقلی که کشیده شد اومد . به سمت صدا برگشتم که علیو رو صندلی کناریم دیدم.
علی:چرا نمیخوری؟
من:میل ندارم!
علی یه لقمه درست کرد و گفت:بیا بخور ضعف میکنی.
من:نه سی...
تا خواستم ادامه بدم لقمه رو کرد تو دهنم.با چشای گشاد نگاش میکردم.و اون با خنده.بعد از کلی جویدن تازه لقمه رو قورت دادم.
لیوان شیرو سر کشیدم.
من:وااااای خدا خفه شدم.
علی ولی بی توجه یه لقمه دیگه درست کرد.
علی:بیا اینو میخوری یا خودم بزارم دهنت.
من:خیلی خب بابا خودم میخورم.
لقمه رو با اکراه از دستش گرفتم. خواستم بزارم دهنم که میلاد اومد تو اشپزخونه و بادیدن ما تو اون حالت گفت:به به میبینم که خوب دلو قلوه میدید بهم حانیه خانوم خوشم باشه بی حیا شدی.
من:وا خان داداش بلاخره مخت و از دست دادیا ما که کاری نکردیم.
میلاد:بیشین بابا خانش چیمیگه دیگه؟؟جوگیر شدم خو .
تک خنده ای کردم و لقمه رو خوردم.
بعد از صبحونه ای که اتفاقا خیلیم بهم چسبید رفتم تو اتاقم و موبایلمو برداشتم یه زری نت گردی کردم که یهو در اتاقم باز شد و با شدت خورد تو دیوار . از ترس جیغی کشیدم و دو متر پریدم هوا و دستامو گذاشتم رو قلبم. با نفس نفس به میلاد اخمو که الان وارد اتاقم شده بود نگاه کردم .
من:هووووی چته در اتاقو کندی که هیچ سکتم دادی این چه کاری بود حالا قیافت چرا اینجوریه اصن واسه چی اوندی اینجا با تو اما حرف بزن .
میلاد:مگه تو میزاری ادم حرف بزنه یه سره داری حرف میزنی فرصت نمیدی .
من: خب حالا کارتو بگو.
میلاد:عاها میگم چرا این همه از پایین حنجرمونو پاره کردیم صدامونو نمیشنوی؟
من:وا خب نشنیدم دیگه خب میومدی تو اتاقم انقدر تنبلی؟
میلاد : میدونی ساعت چنده؟
من:چنده؟گرونه؟
میلاد:مسخره بازی در نیار حانیه ساعت ۶ عصر و تو هنوز آماده نیستی؟
من:آماده چی؟
میلاد:ایییی خدا قرار آقای زاهدی بیاد واسه خاستگاریت خنگول:/
من:هیوای منننننن برووووو بیرونننن.
بعد با هول میلادو پرت کردم بیرونو و درو بستم.
خب ساعت ۶ شده و من باید ۷ آماده باشم یک ساعت بیشتر وقت ندارم خاکککک تو سرم.
گیج و هول شده بودمو و دور خودم میچرخیدم.
بدو بدو حولرو برداشتم و پریدم تو حمام. بعد از یه دوش نیم ساعته . سریع اومدم بیرون و خودمو خشک کردم. در کمدم و باز کردم و حالا مشکل اصلی.... چی بپوشمممم؟؟
با کمی تفکر یه مانتو کرمی رنگ که پایینش طرح گل داشت و روی کمرش یه کمربند طلایی زیبا بود با یه شلوار کتون سفید و شال طلایی_سفید بیرون اوردم و پوشیدم . یه برق لب هم زدم و چادر سفیدمم انداختم سرم و بعد دمپایی های طلایی هم پام کردم و تمامممم. ساعت ۷:۵ دقیقه بود چه سر وقت.
از اتاق اومدم بیرون و از پله ها پایین اومدم.تا به پله اخر رسیدم زنگ خونه به صدا در اومد. هول شدم و پام پیچ خورد و ...
این داستان ادامه دارد...
به کوری چشم اسرائیل و #سگیونیستها که این عکس خار شده به چشماشون
امروز فعالیتهای کانال رو به حضرت عشق، سید و مقتدامون، آقا سید علی حسینی خامنه ای تقدیم میکنیم
#پدر
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢ورود رهبر اونا vs ورود رهبر ما
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ عاقبت بخیری؟
- حب امیرالمؤمنین(:
♥•🌹
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکار لحظهها در مراسم جشن فرشتهها😍
+نمازت باطل شد چرا نمیری سجده؟
-نماز خودتم باطل شد! تو چرا نمیری سجده؟😐😂🌱.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
- نتانیابو: دوباره مثل اون دفعه سر برعندازی جا نزنی بگی نمیخوایم و نمیتونیم و اینا...
+ مکرون: نه داداش برو جلو پشتتم
#فضولی_موقوف
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
اینفوگرافی/ جمعیت پزشکان زن ایران قبل و بعد از انقلاب
🔹️جمعیت پزشکان زن ایران که پیش از انقلاب زیر ۵ هزار نفر بود اکنون به ۶۶ هزار نفر رسیده و پیش از ۱۸ برابر شده است.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پیشرفت_زنان_بعد_از_انقلاب
#امام_زمان
'🚫…
+" تا همین ۵٠٠ سال قبل مردان انگلستان و اسکاتلند به زنان پر حرف پوزه بند میزدند که به اسم «افسار زنان غرغرو» شناخته میشد..."
•
•
اکنون همینافراد،
اسلامـی ڪه ۱۴٠٠سـال پیش به زن ارزش و مقام داد را ضد زن معرفی میکنند!!!
#زن_در_غرب
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان