خوانش و شرح غزل ۳۲۴ حافظ.mp3
9.1M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
☘🍃✨🕊
🍃✨🕊
🌹🕊
☘
غزل شمارهٔ ۳۲۴
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
پرده مطربم از دست برون خواهد بود
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر میبارم
به صد امید نهادیم در این بادیه پای
ای دلیل دل گم گشته فرو مگذارم
چون تو را در گذر باد نمییارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جز از خاک درش با که بود بازارم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_امیرنوری
💫
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
🌹☘🍃🌹☘🌹✨