فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ #حجاب_استایل بحث من است، نه فرهنگ #بلاگری، اگرچه هر دو، معلول فرهنگ زیست مصرفیاند.
زیست مصرفی همان تقلای هویتیابی است.
انسان مدرن همه چیز را مصرف میکند تا بتواند هویتش را تثبیت کند.
نتیجهی این سبک زندگی، کالاشدن همه چیز است.
این ها مقدمه بود تا عرض شود دین هم یکی از ارکان اجتماعی است که لاجرم در این نوع زیست، تبدیل به کالا و مصرف میشود.
یعنی دین، نه به عنوان یک نظام ایدئولوژیک، که به عنوان وسیلهای برای ارضای خلا هویتی به مصرف میرسد.
اما اتفاقی که تقریبا در یکسال اخیر در حال رخ دادن است، افزایش سیطرهی این جماعت، در ساحات گوناگون دینی است.
در بازار فضای مجازی، پوستهی دین، ابزاری برای کسب مخاطب مذهبی و جذب «مشتری» میشود و لاجرم در آن گزینش صورت میگیرد.
لرای مثال: اساسا فلسفهی حجاب، در تغایر با #خود_نمایی است، اما همین حجاب، عامل خودنمایی میشود تا مشتری (فالوور) جذب کند.
#حجاب_مصرفی هم یعنی همین.
یعنی شما دیگر با فرهنگ حجاب مواجه نیستی! حجاب یک ابزار رسانهای است.
اینها به این معنا نیست که جامعهی دینی برای ورود به فضای مجازی با محدودیتی مواجه است. مساله این است که هویت دینی در دست تغییر قرار میگیرد و کارکرد اصلیش را از دست میدهد.
باید در مواجهی با این فرهنگ و این جماعت، به عنوان بازتولیدکنندگان این فرهنگ ایستاد تا دین، ابزار دیده شدن فرد نشود.
این مسیر نه تنها دین را استحاله میکند، محل دریافت و ارائهی دین را هم از عالم به بلاگر تغییر میدهد.
یعنی گویا دیگر نیاز نباشد برای شناخت دین حقیقی (اصل دین) به عالم مراجعه شود.
#سید_علی_حسنی
#حجاب_مصرفی
هدایت شده از [سِد علی]
چند نکتهی «خلاصه و کوتاه» در مورد برنامهی معلی:
۱. در شرایطی که میلیونها انسانِ مسلمان در وحشیانهترین محاصرهی تاریخ قرار دارند و سلاخی میشوند، حرف زدن از یک برنامهی تلویزیونی و دعواهای زرگری پیرامونش قطعا اولویت نیست.
به ماجرای غزه، انتخابات و مسالهی حیاتی مشارکت را هم اضافه کنید.
۲. برنامه سازی هنر و حرفهای است که اصول و فنون خاص خودش را دارد. در این حرفه کسی موفقتر است که برنامهاش تعداد بیشتری از مخاطب را به خود اختصاص دهد.
۳. تولید محتوا در هرحوزهای که مرتبط با ساحت دین باشد، ظرافت و دقت و وسواس بیشتری را میطلبد.
پس همین ابتدا دقت داشته باشید در حوزهی برنامه سازی دینی، لزوما هر برنامهای که مخاطب بیشتری دارد، موفقتر نیست.
۴. همه کاره و ایدهپرداز معلی کیست؟
سید بشیر حسینی! من او را از سال دوم دبیرستان و کلاس منطقی که در آن به ما «مغالطات» درس میداد میشناسم. بعدش به همراه جمعی کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را نوشت و نهایتا هم بعد از چند سال، با ورود مستقیم رئیس شبکهی سه، داور برنامهی عصر جدیدِ احسان علیخانی شد.
با تولید نماهنگ سخیف دهههشتادیها به حوزهی کودک-نوجوان و هیات ورود کرد و بعدش هم معلی را با همان الگوریتم معنایی عصرجدید ایدهپردازی کرد.
«شوی هیاتی» مقصود ایدهپرداز برنامهی معلی از برنامه سازی دینی است.
۵. نمیدانم چرا باید این را بگویم، چون به نظرم بدیهی است اما گویا امروز باید سر بدیهیات بیش از هرچیز دیگری صحبت کرد.
عصر جدید برنامهای در حوزهی «سرگرمی» بود. اگرچه به همان برنامه هم انتقادات بسیاری وارد است اما هرچه بود با حوزهی دین سر و کار نداشت و دستش برای ایجاد تغییر در هرعنصری از برنامه باز بود.
معلی اما برنامهای است در حوزهی دینی.
پس نمیشود منطقی که احسان علیخانی برای دیده شدن برنامهاش پیاده کرد را در برنامهای دینی پیاده کرد.
۶. منطق عصر جدید چه بود؟
احسان علیخانی نخبهی برنامه سازی است، او خیلی خوب فهمید در شرایطی که اقبال عمومی به صدا و سیما کم است و به فضای مجازی زیاد، برنامهای موفق است که بخش عمدهای از فضای مجازی را درگیر خود کند.
این درگیر شدن گاهی به واسطهی وایرال شدن یک محتوا بود و گاهی به واسطهی «دارکمارکتینگ»
۷. حسینی هم همین منطق را در معلی پیاده میکند. او برنامه نمیسازد، تکههای وایرالی میسازد که یا در رسانه پخش شود یا مورد هجمه قرار بگیرد.
از اینجا به بعد سعی میکنم کمی دقیقتر و مصداقیتر بنویسم. نقدهای مبنایی که برنامهی معلی وجود دارد، قبلتر، قبل از پخش فصل اول این برنامه نوشته شده و میتوانید بخوانید.
۸. هیات تنها سنگر باقی مانده برای اسلام است. اسلامی که قرائت پیشرویی از دین دارد و تلاش میکند با تشکیلات، نیرو تربیت کند.
مداح نفر اول این سنگر است. مداح تا قبل از معلی هرچه بود، بازیگر نبود.
مداح به خودی خود به کار بشیر حسینی نمیآید، باید شخصیت جدیدی از خودش را به نمایش بگذارد تا برای مخاطب جذاب باشد، پس مجبور است ناخواسته در نقشی که برایش تعریف شده بازی کند، خاطره بگوید، استندآپ اجرا کند، تقلید صدا کند و خلاصه به هر دری بزند تا برنامه دیده شود.
۹. در مورد کلیپ منتشر شده از آقای میثم مطیعی، اطلاع دارم که بلافاصله بعد از گفتن آن خاطره هم خودش و هم یکی دیگر از داوران حین ضبط گفتند آن تکه حذف شود و در برنامه پخش نشود، چه کسی آن تکه را پخش کرد؟ میثم مطیعی؟ خیر! سید بشیر حسینی.
حسینی خوب میدانست که آن خاطره خوراک رسانهای خوبی برای نقد میشود و به این واسطه برنامه بیش از پیش دیده میشود. همین هم شد. اما به چه قیمت؟ به قیمت تخریب شخصیت نه فقط میثم مطیعی که یک جریان مداحی.
۱۰. معلی حسینیه نیست. حسینیه مختصاتی دارد که بسیار فراتر از با کفش روی فرش نرفتن است. حسینیه یک میراث و یک مکتب است که بوم مخصوص به خودش را دارد.
معلی در حال تغییر این بوم است.
۱۱. میگویند: معلی قطار در حال حرکت است.
این یک دروغ و یک مغالطهی بزرگ برای تخطئهی نقدهاست.
قطار روی یک ریل حرکت میکند، اگر قطاری در مسیر درست حرکت کرد و سنگ خورد، این استدلال درست است، اما میشود یک نفر برای یک بار هم که شده به ما توضیح بدهد که ریل برنامهی معلی جز دیده شدن برنامه دقیقا چیست؟
۱۲. «ما میخواهیم بدنهی مردمی بفهمند که بچههای هیاتی شادند»
این هم مغالطهی دیگری است که مطرح میشود. اصالت در فعالیت دینی با خداست و در فعالیت رسانهای با مخاطب. چه کسی گفته مردم از هیات دورند؟ طبق آمار مرکز پژوهش ایسپا در سال ۱۴۰۲ حدود ۷۰ درصد مردم در مراسمهای عزاداری شرکت کردند. چه چیزی را میخواهید به مردم اثبات کنید؟ مردم بهتر از هرکسی هیات را میشناسند. دروغ نگویید.
و اما نهایتا: ورود ذهن رسانهزده به هیات، خطرات جبرانناپذیری دارد، کاش به این مسأله فکر شود.
#سید_علی_حسنی