eitaa logo
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
584 دنبال‌کننده
971 عکس
350 ویدیو
3 فایل
احمدکریمی @ahmadkarimii کمی نویسنده، کمی معلم، کمی طراح ... کتاب‌ها #تحــفه_تدمر #من_ماله_کش_نیستم (با مشارکت نویسندگان محفل منادی) #محفلِ_محترم (با مشارکت نویسندگان محفل منادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#پنج صبح تا حالا گرفتار عکس‌ی هستم که دیشب گرفتم، آن قدر توی فکر که همین الان که خیس‌و‌خلی با ولیعه
آن عکس بالایی را فعلآ بگذارید باشد که بعدْ سرِ فرصت براتان بنویسم‌ش... الان نشسته‌ام پای بساط بحثِ چپ‌وراست‌ها که دارند حسابی هم را نقد می‌کنند! چرا اینجا و جلوی چشم‌های هدایت؟! باور کنید خودم چند شب است دارم پیش خودم که از شما چه پنهانْ باهاش رودربایستی هم ندارم، فکر می‌کنم که چطور این آدم‌ها که تا چند سال پیش روبروی هم بودند و نمی‌خواستند از پنج کیلومتری هم بگذرند، حالا کنار هم برای یک هدف نشسته‌اند و اتفاقاً دارند ماست و موسیرهای حمید را می‌زنند به بدن؟! باور کنید اگر این اتفاق را چند سال قبل پیش‌بینی می‌کردیم ازمان تست الکل و سلامت عقل می‌گرفتند! یعنی دیدن شیخ عباس در کنار یوسف و سید، آن هم توی خانه‌ی پدری هدایت ممکن بود؟! و باور می‌کنم که من زنده‌ام و دارم با چشم‌های آستیگمات‌م این روزهای جالب را می‌بینم...! ... اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم مهم‌ها و با کلاس‌ها منتظر بودند پیامبر بیاید مسجد و نماز جماعت بخوانند! اذان را بلال گفته بود و از پیامبر خبری نشد... احتمالأ سلمان بوده که می‌رود دنبال رسول‌الله؛ سابقه نداشته این مورد و حتماً دل توی دلِ صحابیِ ایرانی نبوده تا می‌رسد به جایی که پیامبر را چهار دست و پا وسط خاک‌و‌خُل کوچه پیدا می‌کند! من آنجا نبودم ولی سلمان دو تا کار می‌توانسته کرده باشد! یا دقایقی چشم‌و‌چارش را مدام مالیده باشد که ببیند درست می‌بیند یا نه! یا اینکه مثل فنر پریده باشد به سمت پیامبر که او را در یابد! طفل‌های مدینه سوار شده بودند روی گُرده‌ی آقای‌مان و ادای سوارکارها را در می‌آورند و پیامبر...؟! نقل شده ادای اسب بچه‌ها را در می‌آورده! کاری به ادامه‌ی ماجرا ندارم که سلمان چه گفت و پیامبر راهنمایی‌ش کرد برود خانه و چیزکی بیاورد تا او را از بچه‌ها بِخرد و سلمان رفته و چند دانه گردو پیدا کرده و آورده و مثلاً پیامبر را از بچه‌ها خریده! کار به این دارم که آدمِ بزرگِ خلقتِ خدا این قدر برای بچه‌ها مایه گذاشته که دل‌شان ذره‌ای نسوزد و با آنها بازی کرده و حتی به‌شان سواری هم داده... حالا حکایت فیلمی که گذاشتم را می‌گویم! این ساز ناکوکِ روی اعصاب را می‌شنوید؟! و این بچه‌ها را می‌بینید؟! من فکر می‌کنم امام حسین همه‌ی آدم‌بزرگ‌ها و با کلاس‌ها را رها کرده و نشسته با دیدن این بچه‌ها حال می‌کند! و این بچه‌ها توی این فضای کاملآ جدی آزادند چون چشم عنایتیْ حامی آنهاست. و هیچ از این خانواده بعید نیست... و راستی... علیرضاست که طبل می‌زند آن وسط! اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#پنج مراسم سیزده‌ی آبان امسال را در جوار شهدا و در اردوگاه شهید عاصی‌زاده‌، برگزار کردیم ... #روای
دهلاویه خودش یک ماجراست توی جنگ هشت ساله و اگر نبود مصطفی چمران، انگار چیزی توی این هشت ساله‌ی مقدس کم بود! دکتر مصطفی چمران همان عشقِ «غاده»ی کتاب نیمه‌ی پنهان ماه‌ست که بعد از زندگی عجیب و غریبی که داشته، توی دهلاویه آسمانی می‌شود... الان دهلاویه بوی بهشت می‌دهد، هوا تمیز و ماورایی‌ست با بارانی که می‌زند و نمی‌زند... اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESHT