از بچههای تیم حافظت بود. در عالم خواب دعوتش میکنند برود بهشت زهرا، شاید سرِ قبری معلوم و مشخص؛ فردایش رفته بود! همان جایی که در خواب نشانش دادند...
خلوت کرده با شهید که یکی از دوستان تماس میگیرد «جایت خالی! شهید گمنام آوردهاند میبد...» آخرش هم میگوید «ای کاش میتوانستی بیایی اینجا»
توی ذهنشْ معادلهی خواب دیدن و تماسِ کنار قبر شهید را میگذارد روی هم و به جواب میرسد «میآیم! الان راه میفتم!»
این را پشت ماشین آمبولانس تعریف میکرد. وقتی #شهید_گمنام روبرومان بود و میرفتیم به مراسمها و مکانهای مختلفِ میبد و اردکان؛ او مهمانِ مهمان ما بود!
مداحی میکرد. وقتی مسیر طولانی میشد و وقت و فرصتش بود، وقتی اشکهایِ کوچک و بزرگ مردم را پشت در آمبولانس جا میگذاشتیم و تنها میشدیم و راه می افتادیم سمت مقصد بعدی، دم میگرفت و میخواند. روضهای سه چهار نفره! دو نفر رسانهای بودیم با دوربینهامان، او و یک شهیدِ عزیز!
امروز دوباره دارد ماجرا تکرار میشود! مهمان ویژه داریم. نمیدانم آن رفیقِ شهدا که مال تیم حفاظت مسئولین است و توی یک جایی از تهران زندگی میکند، کجاست! اما آرزو دارم دوباره در کنار شهیدی جمع شویم، او برایمان روضه حضرت مادر بخواند، آن وقتْ ما و شهید گریه کنیم، یک دلِ سیرِ سیر...
#احمد_کریمی
@ALEF_KAF_NEVESHT
39.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_گمنام ...
تصاویری از میزبانی میبدیها و اردکانیها از شهید گمنام در ایام وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
@ALEF_KAF_NEVESHT