فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لعنت بر ... و دار و دسته خائنین اصلاحات
همون آیهی 11 سورهی مبارکه بقرهاس...
صاحب عزا
از خواب میپرم. تمام وجودم میسوزد و میتپد. هول کردهام و میلرزم. همسرم لیوان آب دستم میدهد و میگوید: بخاطر استرسها و غم این دو روزه. از عصر روز یکشنبه که ناباورانه خبر سقوط هلیکوپتر رییس جمهور را شنیدیم تا امروز چهارشنبه که داریم عکس شهدا و تابوتهای مزین به پرچم کشورمان را در سیل جمعیت میبینیم این اتفاق دارد برایمان لحظه به لحظه ناباورانهتر میشود. سکوت کردهام و قلمم خشک شده و دست و دلم پی کاری نمیرود. پیامها را لحظه به لحظه چک میکنم و هر بار که تصویر آقای رییسی را در تلویزیون میبینم میگویم یعنی واقعا آقای رئیسی شهید شد؟ یعنی دیگر ایشان را نداریم؟
یادم میافتد به آن شبی که توی حافظیه دیدار داشتند با هنرمندان. جلسه هنری بود و به شعرخوانی و تقدیر گذشت. اما وقتی خانه رسیدم به پدرم زنگ زدم و گفتم: امشب به این نتیجه رسیدم که شما درست میگفتید. آقای رئیسی دارن کار میکنن اما یه عده انگار نمیخوان... . پدرم گفت: مگه چی شنیدی؟ گفتم هیچی. فقط دیدمشون. با دیدن چهره و درک حضورشون این رو فهمیدم.
پدرم گفت: کسی هنوز اونطور که باید نشناخته ایشون رو. باور کن من هر روز دارم براشون صدقه میدم.
همان عصری که هلیکوپتر هم گم شد دوباره زنگ زدم به پدرم: بابا صدقه داده بودید؟ پدرم بغض کرد و بعد هم صدای گریهاش بلند شد. گریههایی که جز در روضه از ایشان نشنیده بودم... .
وقتی خبر قطعی شد چند نفری زنگ زدند به احوالپرسی و تسلیت. انگار ما که هر بار به ایشان رای داده بودیم و بقیه را مجاب میکردیم که ایشان را انتخاب کنند حالا شده بودیم صاحب عزا. آرام با ما صحبت میکردند و میپرسیدند چه اتفاقی افتاده. چیزی برای گفتن نداشتیم جز اینکه سرمان را بالا بگیریم و بگوییم صدق گفتارمان درباره ایشان آشکار شده.
دوباره به خوابم فکر میکنم. دلم میخواهد مثل یک راز نگهاش دارم. خوابم روضه بود. یک روضه مگو.
گفتم روضه. چقدر دلم روضه کشیده. روضه مقتل. روضه علی اکبر. روضه هلهله دشمن و غم عمه زینب.
حالا که پای رفتن به مراسم تشییع را ندارم امشب میروم هیئت هفتگیمان. دلم میخواهد از تمام این روضهها که گذشتم مثل عمه زینب سر بلند کنم و مقتدر بایستم. به شیرینی انتهای این مسیر فکر کنم و مهرهای موثر باشم در آن. نمیخواهم جا بمانم. باید بروم. حتی اگر پایانش سوختن باشد و نور دادن... .
دوباره به خوابم فکر میکنم. تمام وجودم میسوزد و میتپد.
رقیه بابایی
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین197 نور سه روز بعد از حادثه تروریستی کرمان که بیش از صد زن، کودک و مرد را شهید کرد به گلزارشه
نور
سیام اردیبهشت است. خبر سقوط بالگرد رییس جمهور را شنیدهاید. چندین ساعت است که کلافهاید. هر لحظه نگاهتان به صفحه تلویزان است.
شبکه های اجتماعی مدام اخبار تکراری پخش میکنند.
در همین حال به خواب میروید. چهار صبح از خواب بیدار شده اید. گوشیتان خاموش است. هوا تاریک و روشن است. نسیم ملایمی میوزد. نمازتان را خواندهاید که حواستان میرود پی رادیوی همسایه.
میآید توی حیاط. هوا روشن تر شده. صدای قرآن همراه با نسیم ملایم میپیچد لای برگهای درخت زیتون توی حیاط.
به خواب دیشب فکر میکنید و لبخند میزنید. سرگرم تماشای گنجشکها شده اید. سه تا هستند. بازی میکنند. دنبال بازی. آن یکی که وسط پرواز میکند بالش میخورد به یک شاخه که در باد اینطرف و آنطرف میرود.
گنجشک خیلی تر و فرز مسیرش را عوض میکند و از روی سیم های برق لخت خودش را نجات میدهد.
پوفی میکشید. توی دل الحمدللهی میگویید...صدای رادیو بلندتر شده. دختر همسایه از توی بالکن شما را میبیند. خبرنگار بلند حرف میزند... بالگرد رییس جمهور پیدا شده...صدای رادیو کم میشود...سامیه، دختر همسایه برایتان دست تکان میدهد. شما هم خوشحال از پیدا شدن بالگرد برایش شکلک در میآورید.
تلویزان خانه خودتان روشن شده.
🔖این تمرین را ادامه دهید
یا
🖇در همین فضا شروع کنید به خلق آدمهای داغدار و واکنش ها را توصیف کنید.
🖊شخصیت یک زن را جوری پرداخت کنید که از بس آقای رییس جمهور را دوست داشته حالا میخواهد یک تنه از شهرش راه بیفتد برود مشهد. بدون هیچ همراه و با کسالت و ...
#تمرین198
#شهیدجمهور
#سیدشهیداناهلخدمت
#رییسی
#بالگرد
#خدمت
#سفراستانی
#مرز
#030230
@anarstory
740_42455464524831.mp3
778.8K
گرچه حال دلمون رو غم گرفته اما راه ادامه داره...
4997690.mp3
9.8M
"شهید دولت عشق"
شعر: سید حمید رضا حسینی
خواننده: میلاد ابراهیمی
ای کاش صدا و سیما به جای تریبون دادن به اصحاب برجام و علاقهمندان به مذاکره به مردمی که در گرما زیر تابوت مردان خدمت بودند بیشتر و کاملتر عرصه میداد. عرصه سیمرغ جای خفاشهای کوردل نیست. چرا میگم خفاش چون خفاش ...
پ.ن
شباهت بعضی ادم ها به خفاش چیست؟ این تمرین را کامل کنید.
#تمرین199
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
نور سیام اردیبهشت است. خبر سقوط بالگرد رییس جمهور را شنیدهاید. چندین ساعت است که کلافهاید. هر لحظ
نور
ای کاش صدا و سیما به جای تریبون دادن به اصحاب برجام و علاقهمندان به مذاکره به مردمی که در گرما زیر تابوت مردان خدمت بودند بیشتر و کاملتر عرصه میداد. عرصه سیمرغ جای خفاشهای کوردل نیست. چرا میگم خفاش چون خفاش ...
پ.ن
شباهت بعضی آدم ها به خفاش چیست؟ این تمرین را کامل کنید.
#تمرین199
#شهیدجمهور
#رییسی_عزیز
#خستگی_نمیشناخت
#سیدشهیداناهلخدمت
#سیدالشهدایخدمت
@anarstory