💫مردم عده ای مثل #توت_شیرین هستند که تا تکان بدهی می ریزند؛ مثل بچه های حزب اللهی و بسیجی که به جماعت و جمعه و ... می آیند.
یک عده #اناری هستند که با تکان نمی ریزند, باید سراغشان رفت.
عده ای مثل #گردو هستند که با چوب بر سرشان هم بزنی نمی افتند.
پس سه رقم جوان داریم: توتی، اناری و گردویی؛ مسوولیت ما بیشتر درباره #اناری ها و #گردوئی هاست, توتی ها خودشان می آیند.
@anarstory
📒
📚 #اختیار
📂 #آموزش
اختیار ها دو دسته هستند:
اختیار زبانی و اختیار وزنی
اختیار زبانی یعنی اینکه با تلفظ اتفاق میافتند
۱، حذف های غیر ملفوظ
۲، حذف همزه
بیش از» بیشز
در آب » دراب
اما حرف ع مثل همزه تلفظ نمی شود. یعنی در عالم را نمیشود درالم خواند
۳، تغییر کمیت مصوتها
الف) بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه در آخر واژه
مثل خانه پروانه
دست من ، عروسک زیبا (کسره علامت اضافه )
(واو عطف )کتاب و دفتر ، من و تو
ب) کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند
مثل جادویی آهویی نوشدارویی
نکته»»» هیچوقت سه هجای کوتاه کنار هم نمیآیند و حتماً یکی از آنها برابر اختیارات شاعری بلند محسوب می شود.
اختیار وزنی:
شاعر بدون تغییر در تلفظ واژهها کمیت هجا را تغییر میدهد.
چهار اختیار وزنی داریم که به ترتیب کاربرد عبارتند از:
۱) هجای پایانی بیت یا مصراع همیشه بلند است
یعنی تو = در = درد = هحای بلند
هر سه کمیت یکسانی در پایان بیت دارد
۲) تبدیل فعلاتن به فاعلاتن درآغاز مصراع اما عکس آن درست نیست.
۳) ابدال یا تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند یا برعکس
۴) قلب یا جابجایی یک هجای بلند و کوتاه کنار هم در یک رکن عروضی
معمولاً در مفاعلن و مفتعلن اتفاق میافتد
کیست که پیغام من به شهر شروان برد / یک سخن از من بدان مرد سخندان برد
مفتعلن فاعلن مفاعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
رکنهای سوم رو اگر نگاه کنیم مفاعلن و مفتعلن داریم اون دو رکنی که کمتر تکرار شده تبدیل میشه به اون رکنی که بیشتر تکرار شده یعنی مفاعلن به مفتعلن تبدیل میشه.
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
📚 #آموزش
✅ #مضمون چیست؟
نه شادم نه محزون نه خاكم نه گردون
نه لفظم نه مضمون چه معنيستم من؟
بیدل
معنی، مفهوم، مقصود، درونمایه ، اندیشه و مضمون و کلماتی از این قبیل را در مباحث ادبی ، اغلب به جای هم به کار می برند. در این میان "مضمون" اصطلاحی است که بسیار رایج است ولی چندان شناخته شده نیست.
برای شناخت مضمون ، چند شعر را که بیانگر مفهومی مشابهند باهم می خوانیم:
1- ای مرغ سحر عشق زپروانه بیاموز کان سوخته را جان شد وآواز نیامد
2- آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
3- عشق آن نبود که همچو بلبل نالی آن گه که بمیری و ننالی عشق است
4- شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
5- بیان شوق چه حاجت که حال آتش دل توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
این شعرها دربارۀ ارتباط عشق و خاموشی است ،یعنی تحمل سختی های عشق و گلایه نکردن و ننالیدن، اما ببینید که در هر شعر این موضوع با تصویر ولحنی متفاوت بیان شده است.با آن که بسیاری از عناصر این تصاویر مشترکند.
مضمون همان روشی است که شاعر برای بیان اندیشه و مقصود خود دارد،گاهی با تصویر گاهی با لحن ، گاهی با نماد و استعاره، به هر حال هر شیوه ای که ضمن آن شاعر ، سخن خود را عرضه می کند مضمون نام دارد. مانند معلم ریاضی که برای انتقال مفهوم ضرب و تقسیم،گاهی از شکل ها استفاده می کند،گاهی از مداد و کاغذ، گاهی سیبی را چند قسمت می کند و گاه داستانی می سارد از پرتقال فروش و پارچه فروش، اما هدف تمام این روشها، یکی است. یعنی برای او آن تصویر یا آن سیب و نیز آن قضیۀ پرتقال فروش ، فقط آن مقدار اهمیت دارد که ضرب وتقسیم را بیاموزد. و اگرنه فرقی میان پرتقال فروش و پارچه فروش نیست.
اما در شعر که اثر هنری است، نمی توان این گونه مرزبندی کرد؛ یعنی بگوییم که اندیشه و مقصود از مضمون مهم تر است و فرقی نمی کند که شاعر چه شیوه ای برای بیان سخن خویش دارد.
در شعر نه تنها این شیوه ها اهمیت دارد حتی کلمات و لحن و ترتیب کلمات در جمله نیز اهمیت دارد.
به این دو بیت که از مثال های مشهور است توجه کنید"
خدا خواهد آنجا که کشتی برد اگر ناخدا جامه بر تن درد
برد کشتی آنجا که خواهد خدای اگر جامه بر تن درد ناخدای
هر دوبیت در یک وزن هستند با کلمات یکسان، فقط ترتیب کلمات ابیات متفاوت است، با این حال می بینیم که تأثیر حسی آنها باهم خیلی متفاوت است.
باز هم دوبیت دیگر با مفهومی نزدیک اما با دو مضمون متفاوت بخوانیم:
- دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
- دنیا حریف سفله و معشوق بی وفاست چون می رود هرآینه بگذار تا رود
هر دوبیت دربارۀ بی اعتباری دنیاست اما یکی با مضمون /پیرزن عشوه گری که عروس دامادهای متعدداست/ طنزی گزنده آفریده و دیگری با کلمات و نگاهی دیگر ، از موضع برتری و بی اعتنایی سخن می گوید.
برای آن که با گونه های مختلف مضامین آشنا شویم، می توانیم نظیر همین مثال ها ابیاتی را که مفاهیم نزدیک دارند در کنار هم قرار دهیم تا تفاوت نگاه و البته تفاوت توان شاعران را ببینیم.
چند بیت دربارۀ گریستن در کنار هم می آورم تا مقصود از تفاوت لحن و مضمون روشن شود:
- نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم
- جز در صفای اشک دلم وا نمی شود باران به دامن است هوای گرفته را
- به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید
- گریه و زاری قوی سرمایه ای ست رحمت کلی قوی تر دایه ای ست
- قاصدک !ابرهای همه عالم شب وروز در دلم می گریند
- تمام روز در آیینه گریه می کردم بهار پنجره ام را به وهم سبز درختان سپرده بود
- چون صاعقه در کورۀ بی صبری ام امروز از صبح که برخاسته ام ابری ام امروز
دکتر اسماعیل امینی
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
📚 #آموزش
✅#کنایه
وقتی می گوییم «فلانی چشم و گوش بسته است» در واقع منظور ما این است که فلانی مثلا در موضوعی یا موضوعاتی بی اطلاع است؛ در اینجا ما میخواهیم به دلیل یا دلایلی با بیانی غیر مستقیم منظورمان را برسانیم. یا وقتی می گوییم فلانی «ریش سفید است» همینطور؛ در ظاهر چیزی را می گوییم ولی در اصل منظور ما با تجربگی است.
و به قول جلالالدین همایی: «کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح، سخنی است که دارای دو معنی قریب و بعید باشد، و این دو معنی لازم و ملزوم یکدیگر باشند. پس گوینده آن جمله را چنان ترکیب کند و به کار برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل شود.»
با این تعریف و به خاطر نزدیکی زیاد مجاز و کنایه به هم ممکن است جایی آنها را از هم تشخیص ندهیم اما میتوان تفاوتهای آنها را اینگونه بیان کرد:
ازجمله اینکه در مجاز همیشه یک طرف کلام صحیح است مثلا در شعر سهراب که پیش تر گفته شد، فقط معنی باطنی درست است(دوانده در رگ او ترس) اما در کنایه هم معنای ظاهری کلام درست است و هم معنای باطنی.
و اینکه مجاز در یک واژه اتفاق می افتد و کنایه در ساختار کلام.
به هر حال شاعر هر زمانی که نخواهد یا به هر دلیلی نتواند منظور خودش را صریح بیان کند از کنایه استفاده میکند.
برای مثال در این شعر شهریار:
شب است و چشمبهراه ستارهٔ سحرم
که تا سپیدهدم امشب ستاره میشمرم؛
چشمبهراه بودن کنایهای است از انتظار.
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
﷽؛
#تمرین38
محسن حججی همین الان برایتان یک خبر خوش دارد...
خبر چی میتونه باشه که اینطور داره لبخند میزنه و منتظر است شما خبر خوش را حدس بزنید.
این اتفاق همین الان دارد می افتد و محسن حججی برا شما و فقط برای شما آمده به این دنیا تا یک خبر بیاورد.
برای این لحظه یک موقعیت داستانی خلق کنید دارای توصیف ، صحنه، دیالوگ.
بدون محدودیت کلمه...هرچه کوتاهتر بهتر.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
متن ادبی و دلنوشته ننویسید...متن ادبی برود در پادشان وارونه
#داستانک
#تمرین
#داستان
#محسن_حججی
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
هدایت شده از میـرمهدی
🌷 🍀:
سلام دوستان
جمعه و شنبه ، حرم امام رضا علیه السلام، ظرفیت غذای حضرت رو چند برابر کردند به مناسبت دهه آخر صفر
گفتن به شما عزیزان بگم هر کدومتون عدد3 رو به 8800پیامک کنید تا در قرعه کشی غذای حضرت شرکت کنید .
برای هر کس که در بیاد میتونه پنج تا غذا برای پنج نفر با کد ملی خودشون بگیره.
عزیزانی هم که مشهد نیستید این کد رو بزنید اگر ان شاءالله اسمتون در بیاد تا ۲ سال اعتبار داره یعنی هر موقع رفتید مشهد تو این دو سال می تونید قبلش رزرو کنید روزی رو که می خواهید.
May 11