📒
📚 #اختیار
📂 #آموزش
اختیار ها دو دسته هستند:
اختیار زبانی و اختیار وزنی
اختیار زبانی یعنی اینکه با تلفظ اتفاق میافتند
۱، حذف های غیر ملفوظ
۲، حذف همزه
بیش از» بیشز
در آب » دراب
اما حرف ع مثل همزه تلفظ نمی شود. یعنی در عالم را نمیشود درالم خواند
۳، تغییر کمیت مصوتها
الف) بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه در آخر واژه
مثل خانه پروانه
دست من ، عروسک زیبا (کسره علامت اضافه )
(واو عطف )کتاب و دفتر ، من و تو
ب) کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند
مثل جادویی آهویی نوشدارویی
نکته»»» هیچوقت سه هجای کوتاه کنار هم نمیآیند و حتماً یکی از آنها برابر اختیارات شاعری بلند محسوب می شود.
اختیار وزنی:
شاعر بدون تغییر در تلفظ واژهها کمیت هجا را تغییر میدهد.
چهار اختیار وزنی داریم که به ترتیب کاربرد عبارتند از:
۱) هجای پایانی بیت یا مصراع همیشه بلند است
یعنی تو = در = درد = هحای بلند
هر سه کمیت یکسانی در پایان بیت دارد
۲) تبدیل فعلاتن به فاعلاتن درآغاز مصراع اما عکس آن درست نیست.
۳) ابدال یا تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند یا برعکس
۴) قلب یا جابجایی یک هجای بلند و کوتاه کنار هم در یک رکن عروضی
معمولاً در مفاعلن و مفتعلن اتفاق میافتد
کیست که پیغام من به شهر شروان برد / یک سخن از من بدان مرد سخندان برد
مفتعلن فاعلن مفاعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
رکنهای سوم رو اگر نگاه کنیم مفاعلن و مفتعلن داریم اون دو رکنی که کمتر تکرار شده تبدیل میشه به اون رکنی که بیشتر تکرار شده یعنی مفاعلن به مفتعلن تبدیل میشه.
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
﷽؛
سلام و نور💡
آموزش قوانین نویسندگی #اجبار یا #اختیار؟
#نیاز یا #بی_فایده
#تاهمیشه یا #تاجای_مشخص
🕯آیا برای نویسنده شدن باید تمام قوانین نویسندگی را یاد بگیریم؟
جواب : بله
🕯آیا باید با جزئیات یاد بگیریم؟
جواب: نه لزوما با ریزه کاری های سادیسمی...بلکه باید یک دور تمام اصطلاحات را با عمق جان بفهمید. اندازه ای که اگر نویسنده ای یا استادی به شما نقد کرد بفهمید دارد چه می گوید.
🕯آیا اگر قواعد نویسندگی را یاد بگیریم می توانیم خیلی راخت شاهکار بیافرینیم؟
جواب: نه لزوما. یاد گیری قواعد لازم هست ولی کافی نیست.
🕯آیا اگر قوانین را یاد نگیریم می توانیم پیشرفت کنیم؟
جواب: واقعیت این است که می توانید، ولی مثل اختراع چرخ از اول است. وقتی با قواعد می توانید سی سال جلو بیفتید چرا یادش نگیرید؟
🕯آیا قواعد نویسندگی مورد اتفاق همه نویسندگان هستند؟
جواب: نه لزوماً. اختلافات زیادی وجود دارد. به خاطر همین باید نویسنده مورد نظر خودتان را با خواندن کتابهای زیاد پیدا کنید. و این یعنی قلم شما شبیه ایشان خواهد بود. پس قواعد ایشان را سر لوحه آموزش قرار دهید.
🕯بهترین چیز برای یاد گیری قواعد چیست؟
جواب: بهترین کار شرکت در یک یا دو دوره در نهایت و خواندن صد کتاب آموزشی مختلف که همه شان دارای نکته ای هستند که می توانند در مسیر نویسنده شدن به شما کمک کنند.
همان بحثی که یک وقتی داشتیم.
بهزاد دانشگر و نقد امیرخانی و شجاعی...با تمام احترامی که ایشان برای این دو نویسنده عزیز قائل است...دقیقا بر می گرده به اینجا...
از نظر ساختار داستانی کارهای رضا امیرخانی مورد پذیرش خیلی از اساتید نیست ولی قلم رضا امیرخانی مورد توجه افراد زیادی است. من جمله راقم این سطور. فارغ از چیز حاشیه ای دیگر...پس یادگیری قوانین لازم به کار بستنش واجب و بعدها بعد از پیدا کردن سبک نوشتنمان شکستنش کمال است.
💡نکته بعدی اینکه...قوانین بعد از نوشته شدن شاهکارها نوشته شدند و از روی ساختار شاهکارها.
پس در واقع
قوانین بعد از خلق آثار شاهکار هستند و قبل از تولید داستان های معمولی.
شخصا از سال 94 سعی کردم خیلی کلاسیک طور بنویسم ولی در نهایت فهمیدم از شکم مادر با سبک و قلم خودم متولد شدم.
کمی سخت خوان ولی قابل قبول.
💡💡💡
جسارت که هست ولی از فلفل خبری نیست.
نویسنده باید جسور باشد.
نویسنده از یک زمانی به بعد دیگه به حرف کسی گوش نمیده اونجا دو حالت داره یا واقعا کارش خوب شده و نقد دیگران رو می فهمه ولی نکته ای وجود داره که رها می کنه اون نقد ها رو...
حالت دوم بی سوادی هست که از سر استیصال و درماندگی و برای خودنشانی دیگه به حرف کسی گوش نمیده و و در وادی سرگردانی قلم میزنه و هر روز پرت تر و بی ربط تر می نویسه...
واقعا حالت اعتدال بهترین حالت هست...یعنی من شخصا تمام نقدهای به واو شده را به جان خریدم ولی بعدش بلافاصله رفتم نقد ها رو فروختم. 😐
💡💡💡
#روح_پر_حرف
کلید رمان نویسی داشتن روح پر حرف است.
معمولا خانم ها در این زمینه بهتر می توانند کار کنند...به خاطر همین شدیدا به قواعد نیازمند ترند...
مردها روحشون کم حرف تر هست و با قواعد راخت کنار می ان...
ولی در نهایت همیشه استثناء ها زیادند.
💡💡💡
کلید شروع رمان نویسی داشتن #حرفهای_نزده هست.
سعی کنید محرم رازی نداشته باشید که مدام خالی بشوید.
معمولا کسانی که مدام درباره سوژه رمانشان با اساتید شان مشورت می کنند بعد از مدتی آن سوژه پشت به قبله ذبح می شود و عوداج اربعه اش بریده نبریده می رود در سبد ایده ها سوخته. و نه حذف می شود نه احیا. و همین ذهن نویسنده را خسته می کند.
💡💡💡
کسانی که در به در دنبال کلاس نویسندگی و این استاد و آن دوره و آن محل گعده و انجمن هستند مثل نوشابه خانوده دو لیتری هستند که وقتی می خواهند شروع کنند به نوشتن همه نوشته هاشان تقریبا شبیه کف های بیرون زده از بطری نوشابه است....
در ابتدا شاید از شدت فوران ایده ها و سفیدی خیره کننده محتوا و کف های حباب حباب کِیف کنند و شاید از حجم مطالبی که می نویسند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که نه تنها نوشته هاشان لم یکن شیئا مذکورا بوده بلکه دیگر چیزی برای نوشتن ندارند... چون مرتبا عادت به استفاده از اندیشه دیگران دارند.
نویسنده باید ابتدا یاد بگیرد بیاندیشد. #اندیشه. عربی اش می شود #فکر.
حالا یک درخت گرامی تفاوت #عقل و #تفکر و #تدبر را بیان کند.
@ANARSTORY
﷽؛
سلام و نور💡
آموزش قوانین نویسندگی #اجبار یا #اختیار؟
#نیاز یا #بی_فایده
#تاهمیشه یا #تاجای_مشخص
🕯آیا برای نویسنده شدن باید تمام قوانین نویسندگی را یاد بگیریم؟
جواب : بله
🕯آیا باید با جزئیات یاد بگیریم؟
جواب: نه لزوما با ریزه کاری های سادیسمی...بلکه باید یک دور تمام اصطلاحات را با عمق جان بفهمید. اندازه ای که اگر نویسنده ای یا استادی به شما نقد کرد بفهمید دارد چه می گوید.
🕯آیا اگر قواعد نویسندگی را یاد بگیریم می توانیم خیلی راخت شاهکار بیافرینیم؟
جواب: نه لزوما. یاد گیری قواعد لازم هست ولی کافی نیست.
🕯آیا اگر قوانین را یاد نگیریم می توانیم پیشرفت کنیم؟
جواب: واقعیت این است که می توانید، ولی مثل اختراع چرخ از اول است. وقتی با قواعد می توانید سی سال جلو بیفتید چرا یادش نگیرید؟
🕯آیا قواعد نویسندگی مورد اتفاق همه نویسندگان هستند؟
جواب: نه لزوماً. اختلافات زیادی وجود دارد. به خاطر همین باید نویسنده مورد نظر خودتان را با خواندن کتابهای زیاد پیدا کنید. و این یعنی قلم شما شبیه ایشان خواهد بود. پس قواعد ایشان را سر لوحه آموزش قرار دهید.
🕯بهترین چیز برای یاد گیری قواعد چیست؟
جواب: بهترین کار شرکت در یک یا دو دوره در نهایت و خواندن صد کتاب آموزشی مختلف که همه شان دارای نکته ای هستند که می توانند در مسیر نویسنده شدن به شما کمک کنند.
همان بحثی که یک وقتی داشتیم.
بهزاد دانشگر و نقد امیرخانی و شجاعی...با تمام احترامی که ایشان برای این دو نویسنده عزیز قائل است...دقیقا بر می گرده به اینجا...
از نظر ساختار داستانی کارهای رضا امیرخانی مورد پذیرش خیلی از اساتید نیست ولی قلم رضا امیرخانی مورد توجه افراد زیادی است. من جمله راقم این سطور. فارغ از چیز حاشیه ای دیگر...پس یادگیری قوانین لازم به کار بستنش واجب و بعدها بعد از پیدا کردن سبک نوشتنمان شکستنش کمال است.
💡نکته بعدی اینکه...قوانین بعد از نوشته شدن شاهکارها نوشته شدند و از روی ساختار شاهکارها.
پس در واقع
قوانین بعد از خلق آثار شاهکار هستند و قبل از تولید داستان های معمولی.
شخصا از سال 94 سعی کردم خیلی کلاسیک طور بنویسم ولی در نهایت فهمیدم از شکم مادر با سبک و قلم خودم متولد شدم.
کمی سخت خوان ولی قابل قبول.
💡💡💡
جسارت که هست ولی از فلفل خبری نیست.
نویسنده باید جسور باشد.
نویسنده از یک زمانی به بعد دیگه به حرف کسی گوش نمیده اونجا دو حالت داره یا واقعا کارش خوب شده و نقد دیگران رو می فهمه ولی نکته ای وجود داره که رها می کنه اون نقد ها رو...
حالت دوم بی سوادی هست که از سر استیصال و درماندگی و برای خودنشانی دیگه به حرف کسی گوش نمیده و و در وادی سرگردانی قلم میزنه و هر روز پرت تر و بی ربط تر می نویسه...
واقعا حالت اعتدال بهترین حالت هست...یعنی من شخصا تمام نقدهای به واو شده را به جان خریدم ولی بعدش بلافاصله رفتم نقد ها رو فروختم. 😐
💡💡💡
#روح_پر_حرف
کلید رمان نویسی داشتن روح پر حرف است.
معمولا خانم ها در این زمینه بهتر می توانند کار کنند...به خاطر همین شدیدا به قواعد نیازمند ترند...
مردها روحشون کم حرف تر هست و با قواعد راخت کنار می ان...
ولی در نهایت همیشه استثناء ها زیادند.
خانم صادقی شما به نظرم برای مخاطب خاص خودتون بنویسید اولا...در مرحله بعدی سعی کنید ذائقه شون رو ارتقا بدید...
💡💡💡
کلید شروع رمان نویسی داشتن #حرفهای_نزده هست.
سعی کنید محرم رازی نداشته باشید که مدام خالی بشوید.
معمولا کسانی که مدام درباره سوژه رمانشان با اساتید شان مشورت می کنند بعد از مدتی آن سوژه پشت به قبله ذبح می شود و عوداج اربعه اش بریده نبریده می رود در سبد ایده ها سوخته. و نه حذف می شود نه احیا. و همین ذهن نویسنده را خسته می کند.
💡💡💡
کسانی که در به در دنبال کلاس نویسندگی و این استاد و آن دوره و آن محل گعده و انجمن هستند مثل نوشابه خانوده دو لیتری هستند که وقتی می خواهند شروع کنند به نوشتن همه نوشته هاشان تقریبا شبیه کف های بیرون زده از بطری نوشابه است....
در ابتدا شاید از شدت فوران ایده ها و سفیدی خیره کننده محتوا و کف های حباب حباب کِیف کنند و شاید از حجم مطالبی که می نویسند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که نه تنها نوشته هاشان لم یکن شیئا مذکورا بوده بلکه دیگر چیزی برای نوشتن ندارند... چون مرتبا عادت به استفاده از اندیشه دیگران دارند.
نویسنده باید ابتدا یاد بگیرد بیاندیشد. #اندیشه. عربی اش می شود #فکر.
حالا یک درخت گرامی تفاوت #عقل و #تفکر و #تدبر را بیان کند.
@ANARSTORY
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344