﷽؛
سلام و نور💡
آموزش قوانین نویسندگی #اجبار یا #اختیار؟
#نیاز یا #بی_فایده
#تاهمیشه یا #تاجای_مشخص
🕯آیا برای نویسنده شدن باید تمام قوانین نویسندگی را یاد بگیریم؟
جواب : بله
🕯آیا باید با جزئیات یاد بگیریم؟
جواب: نه لزوما با ریزه کاری های سادیسمی...بلکه باید یک دور تمام اصطلاحات را با عمق جان بفهمید. اندازه ای که اگر نویسنده ای یا استادی به شما نقد کرد بفهمید دارد چه می گوید.
🕯آیا اگر قواعد نویسندگی را یاد بگیریم می توانیم خیلی راخت شاهکار بیافرینیم؟
جواب: نه لزوما. یاد گیری قواعد لازم هست ولی کافی نیست.
🕯آیا اگر قوانین را یاد نگیریم می توانیم پیشرفت کنیم؟
جواب: واقعیت این است که می توانید، ولی مثل اختراع چرخ از اول است. وقتی با قواعد می توانید سی سال جلو بیفتید چرا یادش نگیرید؟
🕯آیا قواعد نویسندگی مورد اتفاق همه نویسندگان هستند؟
جواب: نه لزوماً. اختلافات زیادی وجود دارد. به خاطر همین باید نویسنده مورد نظر خودتان را با خواندن کتابهای زیاد پیدا کنید. و این یعنی قلم شما شبیه ایشان خواهد بود. پس قواعد ایشان را سر لوحه آموزش قرار دهید.
🕯بهترین چیز برای یاد گیری قواعد چیست؟
جواب: بهترین کار شرکت در یک یا دو دوره در نهایت و خواندن صد کتاب آموزشی مختلف که همه شان دارای نکته ای هستند که می توانند در مسیر نویسنده شدن به شما کمک کنند.
همان بحثی که یک وقتی داشتیم.
بهزاد دانشگر و نقد امیرخانی و شجاعی...با تمام احترامی که ایشان برای این دو نویسنده عزیز قائل است...دقیقا بر می گرده به اینجا...
از نظر ساختار داستانی کارهای رضا امیرخانی مورد پذیرش خیلی از اساتید نیست ولی قلم رضا امیرخانی مورد توجه افراد زیادی است. من جمله راقم این سطور. فارغ از چیز حاشیه ای دیگر...پس یادگیری قوانین لازم به کار بستنش واجب و بعدها بعد از پیدا کردن سبک نوشتنمان شکستنش کمال است.
💡نکته بعدی اینکه...قوانین بعد از نوشته شدن شاهکارها نوشته شدند و از روی ساختار شاهکارها.
پس در واقع
قوانین بعد از خلق آثار شاهکار هستند و قبل از تولید داستان های معمولی.
شخصا از سال 94 سعی کردم خیلی کلاسیک طور بنویسم ولی در نهایت فهمیدم از شکم مادر با سبک و قلم خودم متولد شدم.
کمی سخت خوان ولی قابل قبول.
💡💡💡
جسارت که هست ولی از فلفل خبری نیست.
نویسنده باید جسور باشد.
نویسنده از یک زمانی به بعد دیگه به حرف کسی گوش نمیده اونجا دو حالت داره یا واقعا کارش خوب شده و نقد دیگران رو می فهمه ولی نکته ای وجود داره که رها می کنه اون نقد ها رو...
حالت دوم بی سوادی هست که از سر استیصال و درماندگی و برای خودنشانی دیگه به حرف کسی گوش نمیده و و در وادی سرگردانی قلم میزنه و هر روز پرت تر و بی ربط تر می نویسه...
واقعا حالت اعتدال بهترین حالت هست...یعنی من شخصا تمام نقدهای به واو شده را به جان خریدم ولی بعدش بلافاصله رفتم نقد ها رو فروختم. 😐
💡💡💡
#روح_پر_حرف
کلید رمان نویسی داشتن روح پر حرف است.
معمولا خانم ها در این زمینه بهتر می توانند کار کنند...به خاطر همین شدیدا به قواعد نیازمند ترند...
مردها روحشون کم حرف تر هست و با قواعد راخت کنار می ان...
ولی در نهایت همیشه استثناء ها زیادند.
💡💡💡
کلید شروع رمان نویسی داشتن #حرفهای_نزده هست.
سعی کنید محرم رازی نداشته باشید که مدام خالی بشوید.
معمولا کسانی که مدام درباره سوژه رمانشان با اساتید شان مشورت می کنند بعد از مدتی آن سوژه پشت به قبله ذبح می شود و عوداج اربعه اش بریده نبریده می رود در سبد ایده ها سوخته. و نه حذف می شود نه احیا. و همین ذهن نویسنده را خسته می کند.
💡💡💡
کسانی که در به در دنبال کلاس نویسندگی و این استاد و آن دوره و آن محل گعده و انجمن هستند مثل نوشابه خانوده دو لیتری هستند که وقتی می خواهند شروع کنند به نوشتن همه نوشته هاشان تقریبا شبیه کف های بیرون زده از بطری نوشابه است....
در ابتدا شاید از شدت فوران ایده ها و سفیدی خیره کننده محتوا و کف های حباب حباب کِیف کنند و شاید از حجم مطالبی که می نویسند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که نه تنها نوشته هاشان لم یکن شیئا مذکورا بوده بلکه دیگر چیزی برای نوشتن ندارند... چون مرتبا عادت به استفاده از اندیشه دیگران دارند.
نویسنده باید ابتدا یاد بگیرد بیاندیشد. #اندیشه. عربی اش می شود #فکر.
حالا یک درخت گرامی تفاوت #عقل و #تفکر و #تدبر را بیان کند.
@ANARSTORY
﷽؛
سلام و نور💡
آموزش قوانین نویسندگی #اجبار یا #اختیار؟
#نیاز یا #بی_فایده
#تاهمیشه یا #تاجای_مشخص
🕯آیا برای نویسنده شدن باید تمام قوانین نویسندگی را یاد بگیریم؟
جواب : بله
🕯آیا باید با جزئیات یاد بگیریم؟
جواب: نه لزوما با ریزه کاری های سادیسمی...بلکه باید یک دور تمام اصطلاحات را با عمق جان بفهمید. اندازه ای که اگر نویسنده ای یا استادی به شما نقد کرد بفهمید دارد چه می گوید.
🕯آیا اگر قواعد نویسندگی را یاد بگیریم می توانیم خیلی راخت شاهکار بیافرینیم؟
جواب: نه لزوما. یاد گیری قواعد لازم هست ولی کافی نیست.
🕯آیا اگر قوانین را یاد نگیریم می توانیم پیشرفت کنیم؟
جواب: واقعیت این است که می توانید، ولی مثل اختراع چرخ از اول است. وقتی با قواعد می توانید سی سال جلو بیفتید چرا یادش نگیرید؟
🕯آیا قواعد نویسندگی مورد اتفاق همه نویسندگان هستند؟
جواب: نه لزوماً. اختلافات زیادی وجود دارد. به خاطر همین باید نویسنده مورد نظر خودتان را با خواندن کتابهای زیاد پیدا کنید. و این یعنی قلم شما شبیه ایشان خواهد بود. پس قواعد ایشان را سر لوحه آموزش قرار دهید.
🕯بهترین چیز برای یاد گیری قواعد چیست؟
جواب: بهترین کار شرکت در یک یا دو دوره در نهایت و خواندن صد کتاب آموزشی مختلف که همه شان دارای نکته ای هستند که می توانند در مسیر نویسنده شدن به شما کمک کنند.
همان بحثی که یک وقتی داشتیم.
بهزاد دانشگر و نقد امیرخانی و شجاعی...با تمام احترامی که ایشان برای این دو نویسنده عزیز قائل است...دقیقا بر می گرده به اینجا...
از نظر ساختار داستانی کارهای رضا امیرخانی مورد پذیرش خیلی از اساتید نیست ولی قلم رضا امیرخانی مورد توجه افراد زیادی است. من جمله راقم این سطور. فارغ از چیز حاشیه ای دیگر...پس یادگیری قوانین لازم به کار بستنش واجب و بعدها بعد از پیدا کردن سبک نوشتنمان شکستنش کمال است.
💡نکته بعدی اینکه...قوانین بعد از نوشته شدن شاهکارها نوشته شدند و از روی ساختار شاهکارها.
پس در واقع
قوانین بعد از خلق آثار شاهکار هستند و قبل از تولید داستان های معمولی.
شخصا از سال 94 سعی کردم خیلی کلاسیک طور بنویسم ولی در نهایت فهمیدم از شکم مادر با سبک و قلم خودم متولد شدم.
کمی سخت خوان ولی قابل قبول.
💡💡💡
جسارت که هست ولی از فلفل خبری نیست.
نویسنده باید جسور باشد.
نویسنده از یک زمانی به بعد دیگه به حرف کسی گوش نمیده اونجا دو حالت داره یا واقعا کارش خوب شده و نقد دیگران رو می فهمه ولی نکته ای وجود داره که رها می کنه اون نقد ها رو...
حالت دوم بی سوادی هست که از سر استیصال و درماندگی و برای خودنشانی دیگه به حرف کسی گوش نمیده و و در وادی سرگردانی قلم میزنه و هر روز پرت تر و بی ربط تر می نویسه...
واقعا حالت اعتدال بهترین حالت هست...یعنی من شخصا تمام نقدهای به واو شده را به جان خریدم ولی بعدش بلافاصله رفتم نقد ها رو فروختم. 😐
💡💡💡
#روح_پر_حرف
کلید رمان نویسی داشتن روح پر حرف است.
معمولا خانم ها در این زمینه بهتر می توانند کار کنند...به خاطر همین شدیدا به قواعد نیازمند ترند...
مردها روحشون کم حرف تر هست و با قواعد راخت کنار می ان...
ولی در نهایت همیشه استثناء ها زیادند.
خانم صادقی شما به نظرم برای مخاطب خاص خودتون بنویسید اولا...در مرحله بعدی سعی کنید ذائقه شون رو ارتقا بدید...
💡💡💡
کلید شروع رمان نویسی داشتن #حرفهای_نزده هست.
سعی کنید محرم رازی نداشته باشید که مدام خالی بشوید.
معمولا کسانی که مدام درباره سوژه رمانشان با اساتید شان مشورت می کنند بعد از مدتی آن سوژه پشت به قبله ذبح می شود و عوداج اربعه اش بریده نبریده می رود در سبد ایده ها سوخته. و نه حذف می شود نه احیا. و همین ذهن نویسنده را خسته می کند.
💡💡💡
کسانی که در به در دنبال کلاس نویسندگی و این استاد و آن دوره و آن محل گعده و انجمن هستند مثل نوشابه خانوده دو لیتری هستند که وقتی می خواهند شروع کنند به نوشتن همه نوشته هاشان تقریبا شبیه کف های بیرون زده از بطری نوشابه است....
در ابتدا شاید از شدت فوران ایده ها و سفیدی خیره کننده محتوا و کف های حباب حباب کِیف کنند و شاید از حجم مطالبی که می نویسند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که نه تنها نوشته هاشان لم یکن شیئا مذکورا بوده بلکه دیگر چیزی برای نوشتن ندارند... چون مرتبا عادت به استفاده از اندیشه دیگران دارند.
نویسنده باید ابتدا یاد بگیرد بیاندیشد. #اندیشه. عربی اش می شود #فکر.
حالا یک درخت گرامی تفاوت #عقل و #تفکر و #تدبر را بیان کند.
@ANARSTORY
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
MP MF:
هر وقت یه مسیحی و یهودی براتون ادعا کرد ، سریعا #مباهله را در دماغ وی خورد نمایید.
با تشکر
🌿فرات🌿:
تمام زندگی ام فدای کسی که برای اثبات حقانیت اسلام، تمام زندگی اش را به میدان آورد...
#مباهله
#فرات
Aysan:
#مباهله
یعنی عظمت و قداست و برتری اسلام
🌿فرات🌿:
باید یک جایی، یک روزی، مشخص میشد آیه تطهیر در شأن چه کسی نازل شده؛ تا پس فردا هر کس و ناکسی ادعا نکند من هم از اهل بیت هستم...!
#مباهله
#فرات
Aysan:
#مباهله
یعنی پیروزی عفت و صداقتِ، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین.
آرتان:
#مباهله....یعنی سوره تطهیر.....
خواستم از #مباهله بگم.....
★•••زهــرا بــهــرامــ•••★:
دشت،کویر،کوه،درخت،خاک و حتی سنگ ریزه ها به شوق آمدند.
وقتی محمد، با اهل بیتش پا به میدان گذاشت...
#مباهله
#تمرین91
کله گنده مسیحی ها هم پایش لرزید،وقتی قامت پنج تن عالم را دید...
#مباهله
#تمرین91
کوه های استوار هم در برابر بهترین مخلوقات خداوند به رسم ادب، از جای کنده می شوند...
#مباهله
#تمرین91
مَحْبُوبْ:
ای مسیحیان نجران فردا برای مباهله با جانم می آیم.
و چه هیبتی دارد جان رسول الله، وقتی دست حسن به دستش و حسین در آغوشش و فاطمه کنارش، پیامبر را همراهی می کند.
#تمرین91
#مباهله
#جان_نبی
Selahselah:
#مباهله یعنی قالب تهی کردن مدعیان در برابر حقیقت.
★•••زهــرا بــهــرامــ•••★:
#مباهله یعنی بیاید محمد با علی، همراه بشود کوثر عالم با دو یاور دین...
#مباهله
#تمرین91
Selahselah:
همان علی که در محراب مسجد ضربت خورد همان حسنی که تابوتش را تیر باران کردن ، همان حسینی که در کربلا به خون خود غسل نمود و همان زهرایی که شهید مدافع حرم و بیت امام زمانش شد ، اینان همان هایی هستند که در مباهله ، پیامبر خویش را همراهی کردند و مسیحیان جرأت مقابله با ایشان را نکردند.
پس چگونه این مسلمان نماها به خود اجازه جسارت دادند؟
آیا غیر از این است که به رحمت ایشان امیدوار بودند؟
#مباهله
عقیق:
مرد که باشی جونتو میذاری کف دستت و هرجا ولی خدا امر کنه دست زن بچه رو میگیری میری وسط میدون
چون ته راه حق هرچی که باشه قطعا پیروزیه.
#جان_نبی
#مباهله
fateme:
دو راهیه سختیه
شاخ و شونه بکشی برای دلایل خلقت هستی ، پنج تن آل عبا، بعدش تبدیل به پودر اسقف شی
یا خیلی محترمانه قبول کنی حق نیستی و مصالحه کنی و جزیه بپردازی
بعد هم روتو با آب و صابون بشوری
#مباهله
#تمرین91
گُمنام:
#مباهله یعنی وقتی که مسیحیان نجران صورت های مصمم و نورانیه پیامبر، اقا جانم علی بن ابی طالب، مادرم زهرا، و حسنین را دیدند به غلط کردن افتادند وبجای ان مصالحه کردند😏
MP MF:
هیچ دلی جرئت تحمل آن همه نور نداشت ...
#مباهله
عِمران واقفی:
جان پیامبر بودی. وگرنه چگونه میان بستر میخوابیدی لیلةالمبیت را؟
#مباهله
afsoon m.r:
شیرپاک خورده تراز علی کیست؟
جان،کف دستی وشمشیر در کف دیگر!
#مباهله
#افسون_رشادی
♡Jasmine♡:
و چه زیبا بود که همیشه دشمنان را با معجزه ای غافلگیر میکردند...
#مباهله
Selahselah:
چند بار باید دیگر باید پیامبر حرمت و عظمت اهل بیتش را به رخ میکشید تا مسلمانان عظمتشان را درک کنند؟
#مباهله
📷أبـــوݥَہـدي🖋📚:
نجات زندگی و در اغوش گرم خانواده اسمانی است این روز .
#مباهله
وحی آمده بود پیامبر مباهله کند،
با مسیحیانِ نجران.
خدا گفته بود:
پسرانش بروند و زنانش و خودش.
مسیحیها زودتر آمده بودند.
بزرگشان گفته بود:
اگر محمد با تعدادِ کمی آمد ؛
مباهله نکنید که نابود میشوید.
وقتی هم دیدشان از دور، گفت:
این صورتهایی که من میبینم
اگر از خدا بخواهند که کوه کنده شود،
میشود!
گفته بود بیا برگردیم.
محمد آمد
با پسرانش، زنانش و خودش.
حسن و حسین را آورده بود،
فاطمه را
و خودش؛ علی را ...
#مباهله
Selahselah:
راستی چه میشود که میفهمی راست میگوید از او خواهش میکنی که نفرین نکند ولی حاضر نمیشوی به این حقیقت بپیوندی؟
#مباهله
M:
"جانِ " مباهله بود که در غدیر "مولی" شد.
#مباهله
Selahselah:
پیک علی بن ابی الطالب سراسیمه خودش را از مسجد به فاطمه رساند ،
مولا فرمودهاند مبادا لب به نفرین باز کنید.
آخر این فاطمه همان فاطمهای بود که در مباهله پیامبر را همراهی میکرد و نصرانیان با دیدن او، از پیامبر خواهش کردند که دست از مباهله بکشد.
#مباهله
مَحْبُوبْ:
اگر با خانواده اش آمد، مباهله نکنید زیرا هلاک میشویم و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند...
و پیامبر آمد با جان خودش و دو جانان خودش و زهرای جانش ...
#مباهله
Selahselah:
مباهله ینی بفهمی نُفُس پیامبر کیا بودن؟
بفهمی چه قدرتی داشتن؟
بعد بری سراغ محرم بگی جریان چیه؟
#مباهله
MP MF:
چشم دلمان با سپر گناه پوشانده شده ...
البته هر سپری خوب نیست گاهی فقط جلوی نور رو می گیرند ...
#مباهله
#مباهله ما بین پارت های #نیاز مثل پیام بازرگانی میمونه...
سلام.
اگر منظورتون اینه که اگر آقا امام زمان ۳۱۳ تا یار داشته باشن ظهور میکنند. پس ندارند که ظهور نمیکنند...
باید عرض کنم که موضوع فقط داشتن یار نیست. یعنی داشتن یار لازم است ولی کافی نیست.
جامعه هم باید آمادگی پیدا کند. بستری باید فراهم شود که امام روی ان بستر بایستد و جهان کفر را به اسلام و هدایت دعوت کند.
امام که قرار نیست مثل هری پاتر چوب جادویش را در بیاورد و جلو موشکهای پاتریوت بایستد. اگر قرار بود امام اینجوری قیام کند که همون موقع غیبت نمیکردند و جلوی عباسیان میایستادند و حکومت اونها رو سرنگون میکردند.
بستر جمهوری اسلامی تا حدی فراهم شده...ولی هنوز جامعه آمادگی ندارد. وقتی ولی جامعه میگه مردم عزیز واکسن بزنید من خودم زدم. یا مردم عزیز تبیین کنید. یا دولت اقای رییسی ریلگذاری جدید رو آغاز کرده و صبر کنید... بدنه ملت هنوز این حرف ها رو نمیفهمند ...یعنی یک جای کار میلنگه...یعنی رسانه ضعیف است.
امام زمان هم بیاید همین اش است و همین کاسه...
به شخصه یقین دارم که یاران امام در همین دوران هم حاضرند و آماده...مشکل از بدنه جامعهاس که باید رشد کنند تا بفهمند کمبودشان چیست. مثل خانمی که سیب زمینی پیازش تموم میشه سریع پیامک میده بعدش زنگ میزنن به شوهرش که حتما حتما بخر بیار...چون واقعا کمبود را احساس کرده... کجا مردم ما کبود احساس میکنند. جایی که فرق دنیای با امام و بی امام رو دیده باشند...چون ندیدند کمبود را نمیفهمند.
باید توضیح داد که امام برای بردن ما به کجا لازم است؟ ما اگر انسانیم باید به لقا الله برویم. و برای رسیدن به لقا الله امام میخواهیم. دولت اسلامی فقط برای تولید مرغ و گوشت و گندم ارزان نیست...وگرنه آمریکا همهاش را دارد...مصر و فرعون بهترش را داشت. پس برای چه پیامبران آمدند؟ رسول اکرم برای چه آمد؟ امام عصر برای چه میآید؟ برای بردن به دیدار خدا. خب من الان این نیاز را ندارم؟ هر وقت نیاز پیدا کردم امام میخواهم و برای آوردنش دربهدر میشوم و آنوقت است که او خواهد آمد...چون حقش ادا خواهد شد. آنوقت است که خودم و زن و فرزندم را فدایش میکنم...چون نیاز را فهمیدهام. هدف را فهمیدهام.
#واقفی
#نیاز
#یارلازماستکافینیست
#رسانه
#افکارعمومی
یا علی