نفرت از مظلوم...
قبلا درباره فیلم زندگی مالکوم ایکس مطلب نوشته بودم. سیاه پوست آمریکایی که به اعتقاد خودش مثل یک حیوان زندگی می کرده و با آشنایی با معارف اسلام و عمل به احکام آن به تغییر و تحولی بزرگ دست پیدا می کند و از یک زندگی متعالی برخوردار می شود.
در میان یادداشت هایی که از دیالوگهای فیلمِ ساخته شده درباره زندگی ایشان برای خودم نوشته بودم به چند سطر برخوردم که واقعا ارزش بازنشر دارد.
ایشان به دلیل محبوبیت و شهرتی که بین سیاه پوستان آمریکا پیدا می کند و به دلیل گرایش پر سرعتی که با دعوت او به اسلام رو می آورند، طبق معمول و قاعده این دنیا حسادت ها شروع می شود. و پرچمدار هیزم در آتش این حسادت ها ریختن مثل همیشه رسانه های آلوده می شوند.
با همین فشار رسانه ای و پرداختن به شایعات و دروغ های بزرگ، با تیترهای درشت، بین طرفداران مالکوم ایکس و رهبر دیگری از مسلمانان اختلاف ایجاد می شود که تلاش های مالکوم به نتیجه نمی رسد و بعد تهدیدات فراوان و دست برنداشتن ایشان از تبلیغ حقیقت اسلام و مبارزه با دولت آمریکا، در نهایت در یک جلسه سخنرانی ترور می شود و به شهادت می رسد...
همین چند وقت پیش مستند غم انگیز دیگری درباره ایشان دیدم. مستندی از نقش رسانه ها در این اختلاف افکنی ها که چه فتنه بزرگی برای مالکوم ایکس دست و پا می کند... و البته که بعدا مشخص می شود که حق با او بوده است و خیلی ها تحت تاثیر تبلیغات و شایعات و رسانه ها خام شده بودند...
یکی از دیالوگ های مالکوم ایکس خطاب به مردم این بود:
« اگر مراقب نباشید، روزنامه ها با شما کاری خواهند کرد تا از کسانی که به آن ها ظلم شده متنفر باشید و به کسانی ظلم می کنند، عشق بورزید...»
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
@ninfrance
هدایت شده از ••قسم به هنر(رستمی)••
«فردا شب مراقب باش»
خواب دیدم خوابگاه بودم. وقت شام بود. با دوستانم رفتیم سلف. در ظرف غذا را باز کردم. همه خیلیعادی داشتند غذا میکشیدند. اما من ذوق کردهبودم. غذا کوفتهبرنجی بود. اما کوفتههای عجیب. آب نداشت. در برنج، غوطهور بود. گرد و سفید با دانههای سبزی. درست مثل توپ فوتبال کوچک. کوفته در لیستغذاهای سلف نبود. حتما آنشب خاص بود. نمیدانم!
قاشق و چنگال را برداشتم. کوفتهها را از لای برنج بیرونکشیدم. با ولع شروع به خوردن کردم. غذایمان که تمام شد، بیرون آمدیم. ذهنم دوباره مشغول شد. خواب دیشب چه بود؟ چیزی یادم نمیآید. اما میدانم مرموز بود. خیلی مرموز و ترسناک. دوباره فکر کردم. یادم آمد دو جملهاش را:
_ فردا شب مراقب باش. قراره بیان دنبالش.
صدایش آشنا بود. خیلی آشنا. اما چهرهاش چگونه بود؟ او که بود؟ چرا حافظهام پاک شده؟ باید مراقب چه چیز باشم؟
پلههای سلف را طیکردیم. هوا خنک بود. ستارهها درخشان. نورچراغ، محیط را روشن کردهبود. البته فقط فاصلهی سلف تا خوابگاه را. یک عرض خیابان بین این دو فاصله بود. درحال رد شدن گفتگو میکردیم. نزدیک آنطرف خیابان بودیم. صدای کشیده شدن لاستیک آمد. سر برگرداندم. پیکان سفید با رانندهای عجیب. مردی پنجاه شصتساله. با لبهایی صورتی و صورتی سفید. قیافهای وحشتناک بیخیال و آرام با چشمان بی روح آبی و موهای سفید.
دست راستش از پنجره بیرون بود. دست دیگرش روی فرمان. فرمانش برعکس بقیه بود. نگاه بیاحساسش را به من دوخت. ترش در وجودم رخنه کرد. لبخند کمرنگ مسخرهاش نمایان شد. نمیشناختمش. اما از او منتفر شدم. میخواستم مثل بقیه فرار کنم. همچنان نگاهم میکرد. چند نفر دورهام کردند. نفهمیدم از کجا. جلو آمدند. نفهمیدم چرا. همچنان خیره بود. دقت کردم. رد نگاهش به نگین انگشترم بود. همان نگین شیشهای خاص. با رنگ آبی کمرنگ درخشان. این انگشتر چهطور دست من بود؟ جلو آمدند. درگیر شدیم. دستهایم را درهوا تکان میدادم تا دستهایشان را دور کنم. جنگ سختی بود. چند نفر به یک نفر؟!
لعنت به من. دیشب هم گفتهبود. همان موقع که خواب بودم.
_ فردا شب مراقب باش. قراره بیان دنبالش.
#روزانه6
#نقد
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم. وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم.
وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم کردن است.
با تمرینهای سبک و روزانه گرم میشویم تا بتوانیم حرکات سنگینتری را اجرا کنیم.
همین تمرینهای بهظاهر ساده رفتهرفته و طی زمان قدرت بدنیمان را افزایش میدهد و بعد از آن تاب و توان ورزشهای دیگر را هم خواهیم داشت.
در باشگاه ورزشی مربی این ریزعادتها را تجویز میکند. کسی که خودش این راهها را رفته.
💠 #روزانه7
اگر بتوانید ماهیت خاطرهای را از بد به خوب تغییر دهید، چه خاطرهای است و چرا؟ توضیح دقیق بدهید و بگویید چطور این خاطرهٔ ناخوشایند را تغییر میدهید.
✍️ یادم میآید که…
#تمرین
#خاطره
#تغییر
#تمرین_نویسندگی
#مدرسه_نویسندگی
#شاهین_کلانتری
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آذر شیوا بازیگر قبل انقلاب وقتی دید فحشا سینما رو برداشته از سینما زد بیرون و علیه سینما دست به اعتراض زد
ایشون شرف داره به خیلیا که با مسخره بازیهایی چون هشتگ میتو دارن کاسبی میکنن
حالا این که یه سری از سلبریتیها وطنفروشی هم میکنن که به کنار ....
@BisimchiMedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید دکتر بهشتی:
اسلام، شهروند پفیوز نمیخواهد.
پ.ن
🙄چیه!؟ نگاه داره! نمیخواهد دیگه. با این نوناتون.
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم. وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم.
وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم کردن است.
با تمرینهای سبک و روزانه گرم میشویم تا بتوانیم حرکات سنگینتری را اجرا کنیم.
همین تمرینهای بهظاهر ساده رفتهرفته و طی زمان قدرت بدنیمان را افزایش میدهد و بعد از آن تاب و توان ورزشهای دیگر را هم خواهیم داشت.
در باشگاه ورزشی مربی این ریزعادتها را تجویز میکند. کسی که خودش این راهها را رفته.
💠 #روزانه8
قرار شده نسخههای شعر حافظ را تصحیح کنید. این تصحیح برای شما آزاد است. میتوانید اشعار او را حتی به اشعار آزاد و سپید تبدیل کنید. کدام را انتخاب میکنید؟ با آن شعرها چه میکنید؟
✍️ شعری که انتخاب کردهام…
#تمرین
#شعر
#حافظ
#تمرین_نویسندگی
#مدرسه_نویسندگی
#شاهین_کلانتری
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم. وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم
🗒 بیایید با هم در باشگاه نوشتن تمرین کنیم.
وقتی در یک باشگاه ورزشی شروع به کار میکنیم قدم اول گرم کردن است.
با تمرینهای سبک و روزانه گرم میشویم تا بتوانیم حرکات سنگینتری را اجرا کنیم.
همین تمرینهای بهظاهر ساده رفتهرفته و طی زمان قدرت بدنیمان را افزایش میدهد و بعد از آن تاب و توان ورزشهای دیگر را هم خواهیم داشت.
در باشگاه ورزشی مربی این ریزعادتها را تجویز میکند. کسی که خودش این راهها را رفته.
💠 #روزانه9
شما شدهاید اندازهٔ یک «بایت» و مدام در اینترنت به اینطرف و آنطرف میروید. آنجا چطور است؟ چطور سعی میکنید خودتان را از آنجا خلاص کنید؟
✍️ یک روز چشم باز کردم و دیدم…
#تمرین
#اینترنت
#تمرین_نویسندگی
#مدرسه_نویسندگی
#شاهین_کلانتری
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
هدایت شده از یا فاطمة الزهرا
به مناسبت شهادت امام جواد علیهالسلام، مونولوگ، دیالوگ، دوبیتی، دلنوشته و داستانک بنویسید.
#یا_جواد_الائمه_ادرکنی
هدایت شده از ف.مضیق رشادی
روزی هنگام زیارت،نقارهها به صدا در آمدند. همه جا گل بود و بوی عطرحرم. آن روز،روزِ میلادت بود... آقا اینک که شب شهادتت است، مشهد چه حالوهوایی دارد؟
#یا_جواد_الائمه_ادرکنی