و چهل روز گذشت
از خون خدا شدنت
و سلام ها چه زیبا
بر فراز بامها از دور به تو خواهد رسید...
و سلام خدا بر پابرهنگان در راهت
و درود خدا بر قلبهای شکستهی جاماندگان درگاهت
و سلام خدا بر آنانکه از پیالهی چای تلخ عراقی، مست میشوند...
و درود خدا بر کوله به دوشان که بارشان التماس دعاهای جاماندگان است...
و سلام خدا بر گنبد و ضریح و بارگاهت
و درود خدا بر اشکهای فرود آمده بر تربتت
و کشیدهام سلامم را
از نزدیکترین نقطه از جانب من تا نزدیکترین نقطه از جانب تو
از قلب من تا قتلگاه تو ...
#اربعین
#جامانده
#کربلا
با خستگی روی موکتهای پهن شده کنار یک موکب، زیر آفتاب از خستگی بنشینی. سیل روان جمعیت را نگاه کنی. سایه ای بالا سرت حس کنی. از دیدنش هم جا بخوری هم معذب بشوی. خودت را جمع و کنی...
بپرسی: آخه این آقا کیه با این قد و هیکل، با این لباسهای رنگ و رو رفتهی عربی؟
بهت بگن: یه بندهخداییه که از شهرهای اطراف میاد. پولی نداره خرج کنه واسه زائرا. گفته اینجا سایه بان باشم براشون. تنها چیزیه که ازم بر میاد. اجازه میدین؟
و تو بغض کنی و گریه کنی و نتونی این همه عشقو تو قلبت جا بدی....
#اربعین
#جامانده
تو مسیر حرکت کنی. با پا که نه با بال. از بین نخلها پر بزنی. عمودها را دانه دانه با لذت بشماری. هم عشق رسیدن، قلبت را پر از تپش کند، هم بترسی به عمود آخر برسی و تمام.
کنار نخل بلندی روی زمین غش کنی. تکیه بدهی به تنهی محکم پشت سرت. کولهات را بغل کنی. چشمت به عکس رفیق شهیدت بیفتد. با لبخند بگویی:
_به نیابت تو اومدم آقا ابراهیم هادی.
و دلت از مشایه پر بزند به فکه به کانال کمیل...
#اربعین
#جامانده
#نائب_الشهدا
یا امام حسین، سلام آقا. نفیسه از بیبیسی رو طلبیدی، خو ما رو هم بطلب آقا جان. متشکرم با سپاس از شما آقای مهربان.
#اسماعیل_واقفی هستم یک #جامانده بخ بخت