#تمرین45
کلماتش مرا سحر می کرد. امید را در قلبم کاشت، به خیال او دنیا فقد یک بازی بود.
زیبایی زندگی را چه زیبا ترسیم می کرد.
لحن صدایش را دوست داشتم،
با اینکه صدایش را نشنیدم!
صورت زیبایش را دوست داشتم،
با اینکه اورا ندیدم،
در واقع من قلب پاک او را دوست دارم.
او یک نویسنده است✍🏻
🍃🍃🍃
#تمرین۴۵
او منشور رنگارنگی از نور است...او تجلّی مشکاة خدا در آسمانها وزمین است....اوجان است، که جان بخش است....پری نیست....فرشته نیست....اومیوه عالم است....او نور است...
اگر سخن بگوید ازمخزن کلماتش رودخانه علم به درون تشنه ات سرازیر میشود...اگر اراده کندنهرهای شیروعسل در وجود پیچ در پیچت به جوشش درآیند......اگر لحظه ای با او بنشینی جام بلورین قلبت از شراب طهور وجودش لبریز می شودو خورشید نگاهش ،آسمان دلت را ستاره باران....نه....ماه باران می کند.....او درمکان نمی گنجد...وزمان برای اوتنگ است....
آری....او ستارهاست...او ماه است...او خورشید است.....او بهشت است....او باغ است.....او آب است....اوشراب است....و او نور است.......نوری که بی تردید از چشمه جاریِ (هو)است.....
🍃🍃🍃
#تمرین45
#پرواز_بی_نهایت
شوق خواندن همیشه داشتم همان موقع ها که بی سواد بودم و برنامه های نهضت سواد آموزی را می دیدم تا بتوانم کتاب شنگول و منگولم را بخوانم.
_مامان
_بله
_پاسخ به مَسکو یعنی چی؟
_کجا دیدیش؟
_روی اون کتاب بابا بود همون مردِ ملافه پیچیده عصا داره!
_دیگه حق نداری به کتاب های کتابخانه دست بزنی برای سن شما نیست!!!
من تا حواس مامان نبود یواشکی باز هم کتاب را نگاه می کردم سر جایش می گذاشتم من فقط شش سال داشتم. بزرگتر که شدم فهمیدم کتاب پاسخ به مُسکو و اون مرد ملافه پوشیده گاندی بود!
راهنمایی که بودم او را دیدم ریزنقش و سبزه رو، کلامش مثل ساحره ها ،سحرت می کرد و می برد سرزمین قصّه ها. شوق دیدنش برای منی که عاشق کتاب بودم، نعمتی بود.
قصه را طوری تعریف می کرد انگار کنار پیامبرها نشسته بودیم و تجربه می کردیم.
روح خواندن و نوشتن من را قلمه زد به دنیای قصه هایش از آنجا عاشق خواندن قصه و رمان شدم می خواستم مثل او قصه تعریف کنم و بنویسم.
کلاسش دالانی بود برای پرواز روح های تشنه ما بود. ساعتی فارق از دنیا سفر می کردیم به دنیای قصه ها.هنوزم به یاد دارم دختر ریز نقش قصه ها را!
وقتی شنیدم هیچ وقت یادم نرفت تا مدتی خیره بودم به نقطه ای،وقتی به خودم آمدم اشک صورتم را خیس کرده بود.دخترک ریز نقش قصه هایمان پر کشیده بود.
معلم دینی و قرآن خانم بستانی
لطفا برای ایشان یک صلوات بفرستید.ممنون
#990816
🔻نشانی باغ انار
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
🔻نمایشگاه باغ
@anarstory