آهای مردم کره زمین از ارتفاع ۱۳۵ هزار پایی با شما صحبت میکنم. از اینجا همه چیز کوچک است. خانه ها اصلا به چشم نمیآیند. ماشینها که اصلا هیچ...فقط کوهها و رودها و جنگل ها. مثل کوه محکم باشید، مثل رود جاری، مثل جنگل حیاتبخش.
#واقفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁
گریسی، روغن ترمزی...😂
هدایت شده از رآيـا
سلام علیکم
لینکی که در زیر خدمتتان تقدیم می شود کاریست بسیار زیبا از *مؤسسه پیامبر نور و رحمت* که برایش خیلی زحمت کشیده شده است.
تمام سوره های قرآن با تصاویری فوق العاده زیبا بهمراه ترجمه های داستانی تنظیم شده است.
از طرفی به حول و قوه الهی می تواند برای قشر جوان و بویژه پژوهشگران عرصه بیکران جهان هستی جذابتر بوده و انشاء الله در این مقطع زمانی اثرات ماندگاری در این نسل مظلوم ایجاد نماید.
بطور تصادفی که سوره قصص انتخاب شده بود ،
ترکیب صوت و تصویر ارائه شده ، فضای بسیار دلنشین و با صفایی را برای هر دل بیقراری ایجاد نموده بود.
https://www.masoudriaei.com/index.php/quranv/
جسارتا پیشنهاد می شود :
به عنوان هدیه ای ارزشمند به نزدیکان ، دوستان و عزیزان خود نیز معرفی فرمایید.
طلب مغفرت برای بندگان عاصی و بی آبرو درگاه الهی لطفاً فراموش نشود.
یا الله .
هدایت شده از آرتان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ قسم به این اشک ها
قسم به این دل های پاک
قسم به این الغوث های بی ریا
بیا ...
#سلام_فرمانده
و به کدامین حقیقت پشت کردهای؟ جمع کن این بچه بازی ها را. دوران دستمال یزدی و فندک به دست گرفت تمام شده. اژدهایت را زین کن که با هم پرواز کنیم. قدس مرا میخواند. کربلا مرا میخواند. علمدار مرا میخواند.
#واقفی
شادی جان سلام، شرمندهام اما، شدیداً شیدای غم شدهایم.
#کاریکلماتور
#واقفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅سخنرانی تکاندهنده فرزند آیت الله فاطمینیا در شب گذشته
❇️آیتالله فاطمینیا به فرزندشان : اگر من روضه حضرت علی اصغر را متمرکز بخوانم میمیرم
❇️خاطرهای عجیب از عرض ارادت آیتالله فاطمینیا به حضرت زهرا سلام الله علیها
هدایت شده از 🇵🇸منتظر🇮🇷
4_5774108729427365316.mp3
16.52M
«سلام فرمانده» آذری ها به زبان ترکی چه زیبا و دلنشین می شه
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
«سلام فرمانده» آذری ها به زبان ترکی چه زیبا و دلنشین می شه
همینو عبری هم بخونید بفرستیم برای بچه های اسراییل😂😂🤓
جوجه اردک زشت، زیباست. چون خالقش احسن الخالقین است.
#خاتم
با فونتِ صهیونیسم مینویسد و ادعای آزادی میکند.
مُفتی سعودی گفت: امام جماعت باید عادل باشد.
گفتم: یعنی دقیقاً حکمِ حِلیّت ریختنِ خون چند کودک یمنی را امضاء کرده باشد؟
گفتم: حزب الله لبنان در انتخابات مجلس بیشتر کرسیها را از آنِ خود کرد.
گفت: تعجبی نیست...فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جفاءً
گفتم: سلام بر سردار سلیمانی
گفت: درود بر مقاومت
اینگونه بود که یکی شدیم.
گفتم: ماکارونی کمیاب شده.
گفت: امنیت فراوان است.
نگاهی به قدوبالای مرغ انداختم و.....گفتم غم تو دارم.....
رئیسی قدعلم کرد و....گفتا غمت نباشد
به تخم مرغ که رسیدم آهی کشیدم و گفتم: دلتنگ تواَم...
گفت: برو دوغتو بنوش.
رفتم مکانیکی برای تعویض روغن.
یک فیش نجومی گذاشت جلوم که برق از
سرم پرید.
گفتم: چرا اینقدر گرون؟
گفت: دانههای روغن خوراکی گرون شده.
گفتم: دانههای روغن خوراکی تو رو سَنَنَ؟
گفت:
بنی روغن اعضاء یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند
یعنی دلم میخواست همچی بکوبونم تو دهنش...
#خاتم
گندمِ مَش رحیم قرار بود برود شیراز....هواپیمایش را دزدیدند....تو پاکستان پیادهاش کردند...
اینگونه شد که شورای روستا تصمیم گرفت طرح هدفمندی گندمها را به اجرا بگذارد....
#خاتم
رفتم سوپری محل که دستِ نون باگت رو بگیرم بیارم خونه و به سلامتی یه زندگی آرومی باهم داشته باشیم که سرِ مهریه دعوامون شد. منم نه برداشتم نه گذاشتم و گفتم: به اسفل السافلین که نمیایی. همینجا بمون تا موهاتم مثل دندونات سفید بشه....
والا...
#خاتم
خانومم نصف شبی بلند شده بود و میگفت:
خواب دیدم برای ناهار تخم مرغ گرفتی.
گفتم: خواب زن چپه، بخواب...
والا به خدا چه توقعاتی از آدم دارن...
#خاتم
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه میزنیم و برگ میدهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
وقتی جنگ شروع میشود آدمها دو دسته میشوند. بعضی خلألحظه را پر میکنند. و بعضی لحظهبهلحظه خلا را.
پ.ن
خب بلند شو یک کاری بکن.
#کاریکلماتور
#واقفی
🔴رزمایش کشوری علمی فرهنگی #میقات_10
⬅️ویژه فعالین فرهنگی دانشگاهی و حوزوی➡️
❇️اولیندوره رفتارسازی کشوری❇️
📅زمان: ۲۰ الی ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۱
🇮🇷مکان: تهران-دانشگاه افسری امام حسین (ع)
⏳مهلت ثبت نام: تا ساعت ۷ صبح ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۱⌛️
✅ثبت نام اولیه:
🔰دانشجویان: با ارسال عبارت «دانشجو + نام استان»
🔰طلاب: با ارسال عبارت «طلبه + نام استان»
💬به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۳۲۱۸
🌐اطلاعات بیشتر در : https://miqat.ir/blog_content/c_view/id/1072
📞شماره تماس: ۳۷۰۰۸-۰۲۵(داخلی ۱۴۵)
http://eitaa.com/joinchat/3533570061C26a89e033c
موسسه #میقات جوانان انقلاب اسلامی
🔴رزمایش کشوری علمی فرهنگی #میقات_10
⬅️ویژه فعالین فرهنگی دانشگاهی و حوزوی➡️
❇️اولیندوره رفتارسازی کشوری ❇️
📅زمان: ۲۰ الی ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۱
🇮🇷مکان: تهران-دانشگاه افسری امام حسین (ع)
⏳مهلت ثبت نام: تا ساعت ۷ صبح ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۱⌛️
✅ثبت نام اولیه:
🔰دانشجویان: با ارسال عبارت «دانشجو + نام استان»
🔰طلاب: با ارسال عبارت «طلبه + نام استان»
💬به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۳۲۱۸
🌐اطلاعات بیشتر در : https://miqat.ir/blog_content/c_view/id/1072
📞شماره تماس: ۳۷۰۰۸-۰۲۵(داخلی ۱۴۵)
http://eitaa.com/joinchat/3533570061C26a89e033c
موسسه #میقات جوانان انقلاب اسلامی
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
مثل عادت هر روزم ،کنار پنجره منتظر پدرم بودم . میدانستم که نزدیک های عید پدرم سرش حسابی شلوغ است و دیر به خانه می آید .
ولی این انتظار را دوست داشتم .
در همین فکر ها بودم که دیدم در حیاط باز شد .
با ذوق پله ها را دو تا یکی کردم و پایین آمدم .
پدرم وارد خانه شد ،چشمم به قالیچه ی که زیر بغلش بود ،افتاد.
با تعجب گفتم :این چیه بابا؟
پدرم نگاهی انداخت گفت :بابایی گشنته؟
چشمانم را گرد کردم و گفتم :وا ،بابا این چه سوالی میپرسی؟
پدرم لبخندی زد و گفت:آخه انگار سلامت رو خوردی .
بعد هم خندید.
از خجالت سرم را پایین انداختم و گفتم:ببخشید،سلام!آخه این قالیچه خیلی حواسمو پرت کرد.
پدرم قالیچه را در دستانم گذاشت و گفت :تا نگاش کنی منم دست و صورتمو بشورم بیام.
با ذوق خاصی همان جا نشستم و قالی را پهن کردم .
از آن همه رنگ و نقش لذت بردم .
من قالی دست باف دیده بودم ولی این یکی محشر بود.
رنگ های شادی که استفاده شده بود .
نقشها و طرح هایی که در هر قاب از آن نمایش یک زندگی زیبا بود.
هر برگ ،هر گل، رنگ و بوی خاص خودشان را داشتند.
محو تماشای قالی بودم.
پدرم گفت:این رو یه دختر نوجوون بافته ،فکر کنم ۱۷ سالش بود،با پدرش اومده بود. منم یکم بالاتر از قیمتش خریدم گفتم دخترک یکم خوشحال بشه .باباش میگفت:برای کمک خرج تحصیلش بافته . منم دلم نیومد بزارم حجره، گفتم بیارم خونه .اگه دوسش داری برش دار.
با بهت به پدرم نگاه کردم و گفتم :هفده سال؟؟؟
باورم نمیشه .چه خوب بافته .
خیلی هدیه ی قشنگی بود.چرا دوست نداشته باشم؟!
با ذوق قالی را جمع کردم و گفتم :ممنونم بابایی، منم برای سجاده ازش استفاده میکنم .
دلم نمیاد پا روش بزارم .هر گره ای که زده شده برای من خیلی حرمت داره .میدونم که این نقش ها، آرزوهای دختری بوده که روی این قالی نقش بسته.
پ.ن:
دختران سرزمینم را دوست دارم .برای چیزی که می خواهند محکم و با صلابت می ایستند.
با تمام توانشان برای آرزوهایشان می جنگند .
دختران سرزمینم را دوست دارم ...
#هاچ
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه میزنیم و برگ میدهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هدایت شده از سُندُس
✅ «چقدر چک میکنید؟!»
✅ از کتاب «واژهها میرمند» بهقلم مسعود هوشیار
♦️زبان انگلیسی در دنیای امروز ما زبان علم است. این زبان بیشترین واژهها را به زبان فارسی آورده است و میآورد. اگر واژههای وارداتی از زبان انگلیسی در زمینههای علوم و فناوری باشد، کموبیش پذیرفتنیاند که البته در این زمینههای تخصصی هم باید واژههای بههدفخور را جایگزین کنیم؛ اما خردهگیری من از رواج واژههای عمومی انگلیسی در زبانمان است. این واژههای عمومی، کلمههای زبان فارسی را کنار زدهاند و بیشترین کاربرد را در گفتار و نوشتارمان یافتهاند.
♦️یکی از این لغتهایی که روزانه بسیار میشنویم و در زبانمان میگردانیم، «چککردن» است. این ریشهواژهٔ انگلیسیفارسی در زبانمان رگوریشه کرده است. آنچنان ریشه دوانده است که کنارگذاریاش دشوار مینماید. کار بهجایی رسیده است که مترجمان هم این ساختواژه را جایگزین واژههای فارسی کردهاند:
«کارخانه دو نگهبان داشت که نشانهایمان را چک میکردند.» (برودسکی، ۱۳۹۸: ۳۷)
♦️نکتهٔ شگفتانگیز اینجاست که ما به این واژه نیاز نداشتهایم. نخستین بار آن کسانی که این کلمه را به کار بردهاند، میخواستهاند طبقهٔ اجتماعی خود را فراتر از حدی که هستند، نشان دهند تا بلندپایهتر جلوه کنند؛ اما همین خودتافتهٔ جدابافتهنمایی، سبب جاافتادن این لغت بهجای چندین واژهٔ فارسی شده است. در ادامه نمونههایی از این کاربرهای نابجا را با جایگزینهای فارسیشان میآورم.
♦️ «وقتی داری از خونه بیرون میری، درِ خونه رو چک کن.»
✅ ویراسته: «وقتی داری از خونه بیرون میری، در خونه رو قفل کن (ببند).»
♦️ «میشه واتساپتون رو چک کنید.»
✅ ویراسته: «میشه به واتساپتون سر بزنید.»
♦️«وقت کردید ایملتون رو چک کنید.»
✅ویراسته: «وقت کردید به ایملتون سر بزنید.»
♦️ «امروز هنگام رانندگی در بزرگراه، چراغ چک اتومبیلم روشن شد.»
✅ویراسته: «امروز هنگام رانندگی در بزرگراه، چراغ بازدید فنی اتومبیلم روشن شد.»
♦️«خواستی بری بیرون خودت رو جلو آینه چک کن.»
✅ ویراسته: «خواستی بری بیرون خودت رو جلو آینه ببین.»
♦️ «مادرم به بهانهٔ مرتبکردن اتاقم جیبهای لباسم را چک میکند.»
✅ویراسته: «مادرم به بهانهٔ مرتبکردن اتاقم جیبهای لباسم را میگردد.»
♦️«ورقهٔ امتحانی را قبل از تحویل به ممتحن دوباره چک کردم.»
✅ویراسته: «ورقهٔ امتحانی را قبل از تحویل به ممتحن بازبینی کردم.»
♦️ «منو چک میکنه.»
✅ ویراسته: «منو زیر نظر داره.»
♦️ پولهای توی کیفمو چک کردم.»
✅ ویراسته: «پولهای توی کیفمو شمردم.»
♦️ «پروندهٔ پزشکیم رو دکتر چک کرد.»
✅ ویراسته: «پروندهٔ پزشکیم رو دکتر خوند.»
♦️ «توی خیابون که میری اطرافتو چک کن.»
✅ ویراسته: «توی خیابون که میری به اطرافت توجه کن.»
♦️ «نوبت واکسنتون رو چک کنید.»
✅ ویراسته: «نوبت واکسنتون رو بررسی کنید.»
♦️ «لطفاً قبل از سوارشدن کمربندتان را چک کنید.»
✅ ویراسته: «لطفاً قبل از سوارشدن کمربندتان را ببندید.»
♦️«پول ریختم. حسابتون رو چک کنید.»
✅ ویراسته: «پول ریختم. به حسابتون نگاه کنید.»
♦️ «قبل از سفر لنتهای ماشین خود را چک کنید.»
✅ ویراسته: «قبل از سفر به لنتهای ماشین خود نگاهی بیندازید.».
♦️ «لطفاً هویتِ دستوریِ همۀ این واژهها را در فرهنگِ بزرگِ سخن چک کنید.»
✅ ویراسته: «لطفاً هویتِ دستوریِ همۀ این واژهها را در فرهنگِ بزرگِ سخن بررسید.»
♦️همچنین واژههای «سرزدن، دیدزدن، نگاهانداختن، چشمانداختن، چشمیگرداندن» را میتوانیم جایگزین چککردن کنیم.
کتابنامه
جوزف برودسکی، ۱۳۹۸، اگر حافظه یاری کند؛ چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید، برگردانِ طهورا آیتی، ویراستار: محمدسامان جواهریان، تهران: اطراف.
مسعود هوشیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸کاروان زیارت پیادهروی امام رضا علیهالسلام.
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#ارتداد شیعیان بعد از سیدالشهدا چگونه بود؟ و چه کسی این ارتداد را سامان داد؟ به چه وسیلهای؟ فولاد
#تمرین119
من حیث لا یحتسب
یعنی
چیزی از جایی که فکرش را نمیکنی نصیبت شود.
چنین خاطره ای دارید؟ با اضافه کردن عناصر داستانی بنویسیدش. سعی کنید یک روایت جذاب با رگههای طنز بنویسید.
اگر گرفتاری مالی داشتید و یکدفعه حل شده سعی کنید ریشههایی برایش بیابید. در واقع حکمتش را پیدا کنید و بنویسید. مثلا جیبتان در اوج بیابان بوده و یکدفعه جنگل شده. یادتان آمده که چند ماه پیش لنگه کفشی در دجله انداخته بودید. این ارتباطات همیشه وجود ندارد. یعنی هذا من فضل ربی است. ولی اگر یافتید بنویسید. اگر هم نیافتید خاطره را جذاب تعریف کنید.
🔸 گاهی پیش خودتان فکر میکنید که برای تامین فلان مقدار پول باید حقوق بگیرم و یقین دارم که سر ماه جور میشود. و اگر حقوق دیر بشود از فلان دوست میگیرم و اگر او نداشت از فروش فلان چیز. ولی در واقعیت حقوق نمیدهند. دوست تان کلا بلاکتان میکند. آن چیز هم دیگر ارزش قبل را ندارد. یکدفعه از یک جای دیگر پول قلمبهای به دست تان میرسد. البته شاید زیاد هم قلمبه نباشد ولی کار شما را راه میاندازد.
🔸گاهی به خودتان میگویید ای کاش تا آخر هفته دویست هزار تومن پول دستم میآمد. یکهو ده برابرش به دستتان میرسد. البته بعدا میفهمید که این پول را باید یک جای خاص خرج کنید. یعنی قبل از اینکه آن مشکل برایتان پیش بیاید هزینهاش را برایتان حواله کردهاند.
بیان این تجربیات برای باور ملکوت و غیب خیلی خوب است.
احتمالا چند سال دیگه یک برنامه شبیه زندگی پس از زندگی بسازم با این تجربیات شما.😁پس حتما بنویسید. اسمشم میذارم... #حسابهای_زیر_سیبیلی
#داستان
#خاطره
#جستار
#داستانک
#دیالوگ
#مونولوگ
#یادداشت
#تمرین
#باغ_انار
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه میزنیم و برگ میدهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344