5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•🌴🌺
حیدر داشت میسوخت 💔
#فاطمیه
#مادر
#استوری📲
#آوینا☄🌱
-----------------------------
j๑ïท➺°https://https://eitaa.com/joinchat/81920140Cbd1d4c9814
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر ❤️
#روز_مادر
#مادر
#حضرت_فاطمه
#استوری📲
#آوینا☄🌱
-----------------------------
j๑ïท➺°https://https://eitaa.com/joinchat/81920140Cbd1d4c9814
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مادرم بگین...
#حضرت_فاطمه
#مادر
#استوری📲
#آوینا☄🌱
-----------------------------
j๑ïท➺°https://https://eitaa.com/joinchat/81920140Cbd1d4c9814
فَرمـــودِه خُـــدا بِـــه پِیـــغَمبَر
اِنـّــا اَعـــطَـــیـــناکَ الکُـــوثَـــر
دَســـتامون بِه دامَـــنِت مـــادَر...
ولادت با سعادت یگانه دخت نبی حضرت فاطـمه زهـرا(س) و روز مــادر مـــبارک بـاد
#میلاد_حضرت_زهرا (س) 😍
#روز_مادر 🌸 #مادر 🎊
2.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محشر یعنی ام البنین:))
#ام_البنین
#مادر
سجاد محمدینماهنگ برای مادرم.mp3
زمان:
حجم:
3.34M
چه اسم قشنگی چه اسم شریفی
مادر پر از عشقه چه حس لطیفی
چقدر خوبه مادرت توی خونه
راه بره تو هم دورش بگردی
ببوسی دستاشو لبخند بزنه
انگار که بهشتو تجربه کردی
🎙#سجاد_محمدی
#ولادت_حضرت_فاطمه_س
#استودیویی
#مادر
🗒 متن کامل شعر
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
📣 از انتشار این متن کوتاهی نکنید
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
#شهیدانه
@AVINA_STORYA|"آویـنـ✿ـا "