𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_18❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 دستمو گذاشتم یه گوشه صفحه تا از اول همون آیه ر
#مســـیر_عشـــق_19❤️
بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝
هرچی گشتم نتونستم جا نماز بابارو پیدا کنم . حدس میزدم تو اتاقش باشه ، بخاطر همینم مجبور شدم از تو جانماز مامان مهر و تسبیح کش برم
الان اگه مامان بود رو میکرد به بابا و میگفت : ( مردم پسر بزرگ کردن ماهم پسر بزرگ کردیم.. ، مننمیفهمم کجای تربیت این بچه ها کم گذاشتیم که اینطور شدن؟)
یک ساعت مونده بود به اذان صبح و تصمیم گرفتم همینطور دو رکعت نماز بخونم . دل موندن تو اتاقم رو نداشتم و تو همون هال ، به نماز ایستادم
چجوری باید تو یه اتاق پر از مشروبات الکلی نماز میخوندم؟ اصلا نگاهم به اتاق میوفتاد از خودم قطع امید میکردم . شیطانم اگه میخواست اینجا عبادت کنه با وجود این عکسای رو دیوار اتاق شرم میکرد!
اما هر لحظه که نا امید میشدم ، اون آیه مثل پتکی کوبیده میشد تو سرم ؛ عجیب تو روح و روانم نفوذ کرده بودن
بلافاصله بعد از نیت آرامشی کل وجودمو در بر گرفت . انگار تو یه دنیای دیگه بودم
چیز زیادی از نماز بلد نبودم و در حد همون ذکرایی که تو نماز مامان میشنیدم میگفتم.
حرکات و ذکر ها یکی بعد از دیگری رو زبونم جاری میشد و لحظه به لحظه تو خلسه شیرینی فرو میرفتم... مثل همیشه نبودم... آروم بودم...🖤
حس میکردم تو این همه سال برای اولین بار قلب و روحم داره از نو ساخته میشه.. اما اینبار قلبی سراسر از محبت و محبتی از جنس خدا..❤️
بی صدا و بی پروا اشک میریختم ، گریه هام تمومی نداشت . نیاز داشتم به یه خلوت با یکی که بشینم و فقط براش حرف بزنم ؛ حالا این موقعیت با یه موجود بی مانند برام فراهم شده بود..
این خدا مثل هیچکدوم از آدمای دور و اطرافم نبود.. شایدم هیچکدوم از آدمای دور و اطرافم مثل این خدا نبودن..!!
.
به سمت پنجره اتاق رفتم تا بازش کنم . چشمم به بطری الکل روی طاقچه افتاد " _ لعنتی! تا الان فکر میکردم فقط با اینا میشه سر مست و فارغ ز دو عالم شد! اما چرا لذت این نمازه از اینم بیشتر بود؟؟
با دست بطری الکل رو انداختم زمین و نشستم پای پنجره ؛ باد سوزناکی به صورتم هجوم آورد و موهامو نوازش سردی کرد.. خیره به آسمون و ستاره هایی شدم که از دور دست سو سو میزدن و حس خوبی رو بهم منتقل میکردن ؛ اما اینطور نمیشد! باید متین و میکشیدم پای کار..وگرنه جواب اما و اگر و چراهای ذهنم چی میشد؟؟؟
*
*
*
بردیا اشاره ای به سیگارش کرد + میخوای داداش؟
جوابی ندادم که پاکت سیگار و فندک رو به سمتم گرفت . نگاهی بهشون انداختم و با یه حرکت از دستش کشیدم و پرت کردم تو دریا..
+ هوی ، وحشی..😡چرا انداختیشون تو دریا؟؟
جوابی نمیدم و نگاهم از صورتش بر نمیدارم..
کلافه دستشو میکشه لای موهاش و نگاهم میکنه " + هنوزم با پریا در ارتباطی؟؟
لبخند مسخره واری تحویلش میدم " _من مثل تو نیستم ، دخترای دست دوم بدرد من نمیخورن😒
مثل خودم با مسخره جوابمو میده " +نه بابا؟؟ جون داداش؟؟ نه که پریا تازه از تولیدی در اومده بود!!😏آفتاب مهتاب ندیده...
میپرم وسط حرفش " _ خفه شو بردیا🤬اونقدرام که فکر میکنی رذل نیستم..
از کنار آتیش بلند میشم و رو میکنم به بردیا : _ اگه تا الانم با این زر زرو ها میپریدم دیگه نمیپرم😒
پوزخندی میزنه و سیگارشو زیر پا له میکنه
_ دیگه بهم زنگ نزن! میخوام یه مدت تنها باشم . بعدم بی توجه به حرفاش از اونجا دور میشم..
بردیا پسر ۲۷ ساله ای بود که تو یکی از پارتیهای شبونه باهاش آشنا شده بودم.. بد مصب چند تا چند تا وصل بود!!😐و کل زندگیش به عیش و نوش ختم میشد!!
امشبم بعد مدتها فیلش یاد هندوستان کرد و بزور کنار ساحل قرار گذاشت..
ادامــہ دارد...🕊
#ڪپۍممـنوع❌
@istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_19❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 هرچی گشتم نتونستم جا نماز بابارو پیدا کنم . حد
حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛
انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇
https://abzarek.ir/service-p/msg/686382
برای دیدن جواب پیام هاتون میتونین دوباره به لینک مراجعه کنین
بحث من بحثِ روزِ دنیا نیست
سقفِ حرفم؛ “هنوز”ِ دنیا نیست!
حرفِ من ریشه تو “خودت” داره
چرخِ بیگانه سوزِ دنیا نیست!
.
من یه تاریخ درد همرامه
من یه جغرافیا سفر دارم...
#منشع
#حامد_زمانی ✍
@istafan
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻#رادیو را روشن کردم،
#موزیک آشنا بود،
حامد زمانی شروع کرد به خواندن!
وسط #بيروت، رادیوی لبنانی، صدای حامد زمانی، دعا...
اغفر لمن لا یملک الا الدعاء... #رادیو_قرآن شیعیان، به نام #صوت_الهدی از اول تاسیس، #تلاوت های ایرانی را هم پخش می کرد. این رادیو برخلاف رادیو قرآن ایران #موسیقی هم در کارهای خود استفاده می کند. لذا پخش این کلیپ صوتی، در لبنان خارج از عرف نیست. Fm 92.1
از زمانی که امام موسی صدر برای اولین بار در رادیو لبنان، به عنوان یک شخصیت شیعی سحرگاهان، صحبت می کرد تا به امروز که شیعیان برای خود کانالهایی مختلف دارند، بیش از 40 سال می گذرد و تمام آزادی و اقتدار و سربلندی شیعیان لبنان، به واسطه تلاشهای این مرد بزرگ است. پس از ربوده شدن ایشان، و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت های بی بدیل ایرانی ها، سیر و صعود دیگری گرفت.
📮مطلب ازکانال:
خاطرات ونظرات یک ایرانی ساکن لبنان
#حامد_زمانی
#زبون_مادری
#بدون_مرز
@istafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باهم ببینیم:
نظرات مردم(!!!) رو راجع به موزیکویدئو #عمار_داره_این_خاک از نگاه شبکه من وتو
#من_و_تو
#ببین_تی_وی
#حامد_زمانی
@istafan