eitaa logo
یـاقـ‌وت‌‌ِسُـــ‌رخ‌ِقَـــבَمگـــ‌اہ
206 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
🥀 بسم رب الشهدا و صدیقین 💠 در روز ۱۲ بهمن۱۴۰۲شمسی کانال شهید مدافع حرم حاج مصطفی خوش محمدی به‌ یاد این شهید گرامی و یاد و خاطره همه شهدا انقلاب اسلامی ایران شروع به فعالیت می نماید🥀 کانال شهید مدافع حرم حاج مصطفی خوش محمدی
مشاهده در ایتا
دانلود
در جانِ من آتش به پا کن یا محمّد(ص) این قطره را با خود ببر دریا محمّد(ص) من از تو میخواهم مرا عاشق نمایی ای آرزویم در همه دنیا محمّد(ص) من هم فقیرم رویِ خود را برمگردان دارایی ام تنها تویی تنها محمّد(ص) بَدرُ الدُّجایی طلعتِ اِشراقِ ربّی ای آفتابِ سوره ی طاها محمّد(ص) وَالتّینِ وَ الزّیتونُ وَالشّمسُ الضُّحاحی قرآنِ سینا هستی و بَطحا محمّد(ص) پیغمبری هرگز نرفت از قابِ قوسین بالاتر از جبریل هم الّا محمّد(ص) نورُالسّماوات از نگاهت می‌تراود ای مهربانی های در دل ها محمّد(ص) ای باعثِ خلقت! امیرِ آفرینش! جان های شیدا را تویی مولا محمّد(ص) با تو نَفَختُ فیهِ مِن روحی عطا شد از ساحتِ ایمان و از معنا محمّد(ص) گر از طُفیلِ هستی ات یک نَم ببارد فردوس میگردد دلِ صحرا محمّد(ص) درویشِ بارِ عامِ سلطانیم امشب لب تشنه کام از جامِ اِستِسقا محمّد(ص) بر ما تجلّی کن بتابان از حقیقت ای نورِ قلبِ حضرتِ زهرا محمّد(ص)
اِی شاهِ کرم، گدایم از رو نروم عاشق شده ام، به اخمِ ابرو نروم تا ضامنِ این حالِ خرابم نشوی اِی آن که شدی ضامنِ آهو نروم
شد خاکِ تو چون سرمه ی چشمم دفعات گریان نشود به لطفتان در سکرات گفتی که حسابِ زائرانت با توست ای بحرِ کرَم بر این مقامت صلوات
"یا صاحب الزمان ادرکنی" وقتی نسیمت می‌وَزَد در این حوالی چشمم غزلخوان می‌شود مانندِ شالی یک جانماز از مخملِ یادِ تو را من جا می‌دهم با عشق در پنجاه سالی ایمانِ من را بیشتر کن تا بگیرم احوالِ خوش را زیرِ بارانِ شمالی یک فصلِ زیبا می‌رسی! میدانم این را هر چند باشد جایِ من آن روز خالی پُر می‌شود در فصلِ تو دستانِ چشمه با بویِ گُل هایی که دارد نقشِ قالی سالی که در نوروزِ آن عشق ات بتابد حافظ به وجد آید از آن فرخنده فالی قرآن زِ بَر عاشق بخواند با ملائک در مستیِ آرام و بی آشفته حالی خورشیدِ آیاتِ تو نازل می‌شود تا یک بارِ دیگر عقل ها گیرد تعالی بسطِ تمامِ قبض هایِ حاجتی تو ای پاسخِ لبخندِ هر اشکِ سؤالی ما را مسلمانِ خودت کن، کافر از غم ای آخرین چشمِ امیدِ این اهالی تدبیرِ یزدانی! که حجّت گشته ای بر صدرا و شیخ و ثانی و شمس و غزالی انگار می آید بهشت از سویِ قبله وقتی نسیمت می‌وَزَد در این حوالی
شکرِ دو جهان که ما محمّد(ص) داریم دُردانه ی کبریا محمّد(ص) داریم اندوه سراغ مان نمی آید تا پیغمبرِ مصطفی محمّد(ص) داریم
ای داغِ نشسته بر جبینِ میهن ای شعله که آتش شده ای در گلشن آوار شد انگار، تمامِ این مِهر وقتی خبرِ مرگ رسید از معدن
هجومِ خصمِ ناکس بود مردم برای ما خدا بس بود مردم به قرآن هایِ ترکش خورده سوگند دفاعِ ما مقدّس بود مردم
چون شوکران در کامِ خصم امروز نصرالله همچون لهیبِ داغِ دشمن سوز نصرالله در هر غروبِ سرخِ شورانگیز می‌تابد شوقِ طلوعی گرم و جان افروز نصرالله جانهایِ عاشق از حقیقت مست می‌گردد وقتی که شد ساقیِ عشق آموز نصرالله دارد هزاران از شقایق ها در این صحرا مانندِ چشمِ نرگس اش دلسوز نصرالله نَصْرٌ مِنَ اللَّه است و وَالْفَتْحی که در فردا سر می‌رسد با لشگری پیروز نصرالله
ای آتشِ دمادم، خوش می‌زنی به خرمن شیرِ ژیانِ رزمی، ای شعله ی تهمتن چون تیرِ غیبِ ایزد، از چلّه مي رهانی آشوبِ آرش ات را، امشب به فرقِ دشمن فردا به دستِ باد است از خشمِ بی امان ات خاکسترِ پلیدِ هر بی حیایِ رهزن این انتقامِ صبر است این مژده ی رهایی مانندِ میوه ی شُکر از باغِ پاکدامن ای نصرتِ الهی، فتح و ظفر بیفروز از شوقِ استقامت در کوچه ها و برزن نورِ امید داری، در برقِ هر نگاهت ای آرزوی گُل ها، در اشتیاقِ گلشن عشق است و سربلندی در اقتدار ایران ایرانِ با شُکوه ام، جان را بخواه از من
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ما بنده ی عشقیم که در این درگاه در همهمه ی نبردِ با تاریکی هرگز نرود زِ یادِ ما نَصرُالله
السّلام ای مهدِ خوبی پروری السّلام ای ماهِ هادی، عسکری ای که از نامت طراوت میچکد و از لسانُ الغیب، حکمت میچکد آسمان، فرشِ هزاران شانه ات کهکشان، بی ادعا پروانه ات سُرمه ی چشمت شب ِ دیجور ما هر نگاهت ، استوایِ نور ما السّلام ای ربّنایت چاره ام تا چه فرماید لبت درباره ام از وجودت منتشر شد عاشقی پشتِ دل ها منتظر شد عاشقی از زلالت قطره ها سامان گرفت سینه های تب زده باران گرفت آمدی با ابتدای حرفِ نور مینشینم مثلِ چشمت تا ظهور میسپارم اختیارم را به اشک هر چه دارم یا ندارم را به اشک بر کویرم ابرِ ایمان را بگو آیه های فصلِ باران را بگو منتظرهای بهارت میروند سروهای بی قرارت میروند کم نکن از شورِ شیرین ریشه را سینه های تشنه ی اندیشه را آمدی تا مژده ی باران دهی ده امامِ عشق را عنوان دهی از وجودت آخرین خورشید هم میدمد از مطلعِ توحید هم با حضورت ای امامِ یازده ای شُکوه ِ مستدامِ یازده برقِ شادی میزبانِ هادی است سامرا امروز غرقِ شادی است از دل و جانم، دل و جان میبری جان به قربان ِ تو جانم، عسکری!
ما هم گدایِ حضرتِ معصومه(س) هستیم در انتظارِ رخصتِ معصومه (س) هستیم مثلِ زمینِ تشنه و خشکیده و داغ دنبالِ ابرِ رحمتِ معصومه (س) هستیم در دارِ دنیای بدونِ توشه ی خود محتاجِ قدری عزّتِ معصومه (س) هستیم با کوله بارِ خالیِ خود شرمگینیم ما شرمسارِ منّتِ معصومه (س) هستیم چشمِ امیدِ ما به این درگاه باشد چونکه فقیرِ دولتِ معصومه (س) هستیم جایی نداریم و نمیخوانیم اسمی ما خانه زادِ صولتِ معصومه (س) هستیم با دستِ خالی برمگردان و کرَم کن ما هم گدایِ حضرتِ معصومه (س) هستیم
هر کودکی در غزّه یک یحیایِ سِنوار است یحیی همان کابوسِ دشمن در شبِ تار است یحیی به پایِ عشق داده جانِ شیرین را هر کس ندارد عشق مثلِ جسمِ مُردار است عاشق شوید ای اهلِ ایمان تا به دست آرید پاداشِ حق که وعده ی پروردگار است قلبِ جهان با تو فلسطین می‌تپد هر روز محکم بمان محکم، که نامت استوار است هرگز نمیرد آنکه شد با عشق، دل زنده این نقشِ حق در آفرینش ماندگار است جامِ بلا از دست های عافیت شد دور لاجرعه ی آزادگی همواره بر دار است سرمشقِ امشب در رَفَح اثبات خواهد کرد هر کودکی در غزّه یک یحیایِ سِنوار است https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
🚩 تقدیم به مدافع وطن، حریف رژیم متجاوز صهیونیستی، سرگرد شهید حمزه جهاندیده: شب رفت و سحر شد و پسندیده شدی با دستِ خدایِ مهربان، چیده شدی یک جرعه زدی زِ جامِ وصل و امروز در زمره ی عاشقان، جهاندیده شدی 🌹 نثار ارواح مطهر شهدا https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
🚩 تقدیم به مدافع وطن، حریف رژیم متجاوز صهیونیستی، استوار شهید محمدمهدی شاهرخی فر: ما بهرِ وطن شیرِ دلاور دادیم یک ارتشیِ دلیرِ دیگر دادیم ای خصم! گمان مکن که بیشه خالی‌ست هر چند که یک شاهرخی فر دادیم 🌹 نثار ارواح مطهر شهدا https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
غیوری در نگاهت دیده می شد شرف با آن محک سنجیده می شد چه زیبا درسِ عشق و رادمردی از آن چشمانِِ تو فهمیده می شد 🌹 نثار ارواح مطهر شهدا ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️ https://eitaa.com/AZV313
اگر چه اصفهان نصفِ جهان ست همه دنیا ولی مازندران ست دیارِ مِهر و پاکی هست و ایمان دیارِ همدلی هایِ فراوان سلامِ جنگل اش از هیرکانی نگاهِ موج هایش جاودانی زمین بوسِ مرام اش رنجِ شالی نگاهِ جلگه اش صاف و زلالی دیارِ رودهایی که پُر آب است علم کوه اش که مَهدِ آفتاب است دلیر و پهلوان انبوه دارد هزاران آرشِ نستوه دارد همیشه روزگارش هست آباد دلِ اهلِ دیارش صبح و شب شاد دیارِ شیعه ی دلداده ی حق دیارِ عاشقانِ ساده ی حق دیارِ مردمانِ اهلِ توحید زنانِ شَرزه ی ایمان و اُمّید قدمگاهِ شهیدانِ خدایی دیارِ پاکبازانِ رهایی دیارِ مؤمنانِ دینِ احمد پناه و مَلجأِ آلِ محمّد(ص) نخستین دولتِ شیعه همین‌جاست شُکوه و عزّتِ شیعه همین جاست دیارِ اهلِ دل، اهلِ حقیقت دیارِ عاشقانِ راست قامت تمامِ عاشقی اینجا نهان ست مُراد از عاشقی مازندران است خدایا حالِ ما را خوب گردان خودت این خاک را محبوب گردان مصفّا کن نسیمِ جسم و جان را تمامِِ این جهان، مازندران را
ای زمزمه ی بهار زینب زیبنده ی روزگار زینب در هر قدمِ تو بوستان ها افزون شود از هزار زینب همواره ترنّمِ تو جاری ست در دامنِ این دیار زینب از نامِ تو عشق می‌پذیرد سرمایه و اعتبار زینب گنجینه ی بی نظیرِ صبری از جانبِ کردگار زینب تندیسِ غرورِ زن تو هستی ای مایه ی افتخار زینب ما قایقِ بی قرارِ رودیم ای ساحل و ای قرار زینب خاکِ درِ تو زَر است، اکنون بر ما بِتکان غبار زینب ما سایه نشینِ آفتابیم ای ماه ترین نگار زینب از مرحمتِ خدا بیفشان بر این دلِ شوره زار زینب ما را بِبَر از دمشقِ غربت تا منزلِ عشقِ یار زینب ای مظهرِ فاطمه بتابان از جلوه ی آشکار زینب دریاب که بی پناه هستیم ای خیمه ی استوار زینب سهمی بده از دعایِ خِیرت این دیده در انتظار زینب ارزانیِ التماسِ ما شو ای تحفه ی هشت و چار زینب
روحِ شرف و زلالِ جان است بسیج اندیشه ی نابِ جاودان است بسیج عشق و ظفر و حماسه اش مشهور است هر چند که بی نام و نشان است بسیج
🥀قصیده فاطمیه🥀 یَا رَبَّ الزَّهراء آنجا که نبود، بود زهرا(س) یا فاطر و یا وَدود زهرا(س) وقتی که خدا وجود میخواست شد مایه ی آن وجود زهرا(س) شاید که خدا بشر نمیساخت گر در طَبقش نبود زهرا(س) داوود که ذکر حق همه گفت هر نغمه که می سرود: زهرا(س) موسایِ کلیم هر چه در طور از حرف خدا شنود زهرا(س) درها همه بسته بود و یوسف با ذکر تو میگشود زهرا(س) هر دَم که فرشته وحی آورد صد بار تو را سُتود زهرا(س) وقتی که خدا کسا برافراشت آن خیمه شده ش عمود زهرا(س) با کوثرِ تو پدر غمش را از چهره ی خود زدود زهرا(س) جبریل پس از محمّد(ص) آمد در بیتِ شما فرود زهرا(س) هر چند که اهلِ بیت سبزند افسوس که شد کبود زهرا(س) ای کاش نمی نوشت تاریخ از آن در و میخ و دود زهرا(س) خورشید به شامِ حیرت افتاد از فصلِ غروبِ زود زهرا(س) ای کاش قصیده بود عمرش افسوس غزل سرود زهرا(س) ای فاطمه ی تجلّیِ حق ای جلوه ی عفو و جود زهرا(س) بر هر نَفَسی که میزنم هست در هر رگ و تار و پود زهرا(س) هر چند که در بیان نگنجد گنجینه ی رهنمود زهرا(س) هر سمتِ دگر به جز ضرر نیست تا هست بهشت و سود زهرا(س) در سینه دلی نمانده، یا رب! این دلشده را رُبود زهرا(س) ای مادرِ سوره های قرآن ای مطلعِ هر شُهود زهرا(س) ای معنیِ آفتاب و آیه آیینه ی کوه و رود زهرا(س) ای شأنِ نزولِ هر رکوعی ای دامنه ی سجود زهرا(س) در حَشر کسی نمی نماید بی اذنِ شما ورود زهرا(س) یا فاطمه! اِشفعینی هر دَم در هر نَفَسِ خُلود زهرا(س) همچون نَفَسِ تمامِ عالَم با هر نَفَسم درود زهرا(س)
"تقدیم به مادر شهیدان کربلا" مادر، سخن از عشقِ پاک و راستین است عشقی الهی که هُبوطش در زمین است وقتی که در نقشِ مقامِ همسری نیک مامِ شهیدی می‌شود این بهترین است فرزند اگر زیبا اگر چون ماه باشد در چشمِ مادر بیش از اینها نازنین است تا بشکفد کودک شود رعنا جوانی دلواپسی با مادرش هر دَم قرین است حالا اگر عباس باشد اسمِ فرزند ماهِ بنی هاشم به لطفش خوشه چین است این مادرِ نیکو صفت در پیشِِ زینب هر چند دلدارِ اميرالمؤمنين است، اما سخن با احترام از عشق گويد: گويد کنیزِ طفل هایی مه جَبین است بابَ الحَوائج می‌شود این مادرِ نور زیرا که با زهرایِ اطهر همنشین است گفتیم و گفتند از حدیثِ نینوا باز از هر زبانی این سخن اندوهگین است: وقتی بشیر از کربلا پیغام آورد هر جمله شد داغی کزان مادر غَمین است داغِ حسین بن علی در قلبِ مادر آنقدر سنگین است و داغ است و حَزین است، گویی پسرهایی ندارد جز حسین اش هر چند اسمش گفته اند: اُمُّ البَنین است 🏴سالروز سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنیم. https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
حُسنِ یوسف سایه ای از رویِ تو بزمِ یلدا، جلوه ی گیسویِ تو جنّتُ المَأوایِ حقّ بعد از صراط طاقِ بُستان بسته با ابرویِ تو عُروةُ الوُثقایِ ما محکم شده در کمندِ اُستوارِ موی تو خلقتِ نیکو تجلّی کرده در خُلق و خویِ خلقتِ نیکوی تو نغمه ی عشق است و شیدا میکند عندلیبِ گوشه ی مینویِ تو تابشِ خورشید باشد پرتوی از مُنیرِ صورتِ سوسویِ تو میوَزد از سمتِ فردوسِ برین دم به دم از نُزهتِ خوشبویِ تو روح و ریحان تحفه ای ناقابل از ساحتِ جانبخشِ خُلق و خویِ تو هر تَموزی می‌شود اردیبهشت از نگاهِ لُعبتِ دلجویِ تو کارِ عاشق در جهان حیرانی است در کمندِ حیرتِ جادویِ تو شورِ مستان حلقه میگیرد اگر صحبتی تا میشود از کویِ تو ای بهارِ آفتاب ات جان فزا هست این خورشید در پهلویِ تو عشق دارد از عطش جان میدهد کی صُراحی می‌رسد از سویِ تو؟ "بویِ جویِ مولیان آید همی" از دَمِ لولی وَشِ هوهوی تو جانِ ما رقصان همانندِ غبار آمده تشنه کنارِ جویِ تو عقلِ سرگشته ندارد چاره ای جز شود تیمار با دارویِ تو ای جمالت قبله ی جانان بیا بتکده خالی ست از یاهویِ تو https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
ناموسِ خدا حریمِ زهرا(س) جز ذات ، همه مقیم زهرا(س) خیمه زده اِهدِنَا الصِّراطَ اش در جاده ی مستقیمِ زهرا(س) هر دَم دَمد از نَفَختُ روحي بر کُشته ی حاء و میمِ زهرا(س) ریحانِ خوشِ بهشت باشد یک بارقه از شَمیمِ زهرا(س) عرفانِ مشعشعِ الهی گسترده شد از گلیمِ زهرا(س) بخشایشِ بندگان، گذشته از پنجره ی کریمِ زهرا(س) جا داده خدا محبتش را در دایره ی رحیمِ زهرا(س) زندانیِ خشمِ حق شود تا هر کس که شده رَجیمِ زهرا(س) رو زد به خدا جنابِ جبریل اینکه بشود ندیم زهرا(س) هر لحظه کند خدا تجلّی بر مرتبه ی عظیم زهرا(س) یا ربّ برسان به ما همیشه از مرحمتِ قدیمِ زهرا(س) در هر دو جهان نما عنایت بر دیده ی ما نسیمِ زهرا(س) https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
. مادرم در ماهِ دی هم با خودش یک بغل فصلِ بهار آورده است در جنوبِ کوچه هایِ شهرِ من یک خیابان لاله زار آورده است مادرم را دوست دارم مثلِ عشق تا همیشه آشنایم مادر است در هوایش میروم تا کودکی بهترین آب و هوایم مادر است مادرم مثل قلم خط می‌کشد رویِ هر چیزی که باشد اشتباه با دو دستش آنچنان میبخشدم میروم انگار در آغوشِ ماه من به نامِ مادرم هستم ولی اسم من همراه باشد با پدر باز هم مثل همیشه هر دو تا پیشِ من هستند با هم تاجِ سر راهِ من دور است و بغضم در گلو باز هم جا مانده ام ای خوبِ من میفرستم بوسه ای شاید شوم اندکی آرام تر محبوبِ من دفترم خالی، حواسم پیشِ تو خاکِ پایِ رنج هاتم، نوکرم رویِ کاغذ مینویسم باز هم من فدایِ اشک هایِ مادرم https://eitaa.com/AZV313 ♦️یاقوت سرخ قدمگاه♦️
یـاقـ‌وت‌‌ِسُـــ‌رخ‌ِقَـــבَمگـــ‌اہ
🕊🌷چه زیباست این تقدیر ... 🕊🌷بخشی از وصیتنامه شنیدی یک شهید آشوری ♦️تصاویری از وداع "شهید جانی بت
شهیدِ وطن شد، "جانی بِت اوشانا" شهیدی که دارد نشان از مسیحا تو ای خونِ بر حق که خاکِ وطن را نمودی گُل آذین، نمودی گُل آرا مقامت بلندایِ چشمانِ عاشق تو معنایِ شوقی برایِ تماشا تو مانندِ مفهومِ آشوریانی که می‌تابد از آسمانِ اهورا تو فرزندِ نوری تو فرزندِ مریم تویی زاده ی پاکِ عشقی طهورا من از رویِ دستِ تو می‌خوانم امشب سکوت و دعایِ قنوتِ خودم را مرا هم بِبر آسمانِ چهارم به سمتِ طلوعِ بهارانِ فردا و آرامشِ میهنم در حقیقت بدونِ تو هرگز بدونِ تو حاشا تو همزادِ مِهری تو همزادِ مسجد که مانا شدی از میانِ کلیسا زمین بوسِ عشق است و بر می گُزینَد زمانه ستاره از این دشتِ گُل ها چنین حک نموده که در ساحتِ حق شهیدِ وطن شد، "جانی بِت اوشانا"