eitaa logo
یـاقـ‌وت‌‌ِسُـــ‌رخ‌ِقَـــבَمگـــ‌اہ
206 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
🥀 بسم رب الشهدا و صدیقین 💠 در روز ۱۲ بهمن۱۴۰۲شمسی کانال شهید مدافع حرم حاج مصطفی خوش محمدی به‌ یاد این شهید گرامی و یاد و خاطره همه شهدا انقلاب اسلامی ایران شروع به فعالیت می نماید🥀 کانال شهید مدافع حرم حاج مصطفی خوش محمدی
مشاهده در ایتا
دانلود
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است به محضرش چه نیازی به گفتن درد است که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است خدا به لطف حَسَن می‌دهد به بنده جواب بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعه‌ی صلح کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن همیشه سینه‌زنِ شاهِ سرجدا حَسَن است یکی به پهنه‌ی دشت و یکی به صفحه‌ی طشت بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی خدا نوشته پناهِ غریبه‌ها حَسَن است : بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم چـارده قرن فقط از او سخن است. سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . https://eitaa.com/AZV313
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم، قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس سلام عليكم و رحمه الله، صبحتون بخير، میلاد کریم اهل بیت علیهم السّلام، چشمه ی جوشان جود و سخا، حضرت علیه‌السلام مبارک باد🌺 https://eitaa.com/AZV313
شُغلم این است، گدایی ز دیار حسنم بعد، با حفظ سِمَت نوکر یک بی کفنم خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط مدتی هست که تبعید شدم از وطنم همه جاوهمه دَم تکیه کلامم است ذکر تو مثل ستون است، به قصر سخنم شهر را مست کنم با نفسِ "حای" حسن بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم ذاتا از ریشه کریمند، گدایان کریم بین آنان به خدا هیچ تر از هیچ، منم مطمئنم که کسی بود، سوا کرد مرا نظر مادرتان است، اگر سینه زنم هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت من حسینی شده ی دست امامم حسنم غصه ی بی حرمیّ تو مرا کشت، حسن زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم کاش می شد که پس از مرگ، شوم خرج شما سایبانی بشود روی مزارت بدنم : 💔 مُقَدَس‌است، دوشنبه بَرای این نوکر دوشنبه‌هابه‌لَبَم ذِکرِ یا حَسَن دارم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
آخرش این خاک، ایوانش طلایی میشود گنبد و گلدسته های با صفایی میشود این حرم با چهار گنبد میشود هر کسی اینجا بیاید میشود اینجا چه قیامت میکند واقعا اینجا عجب دارالشفایی میشود نقشه ی این صحن را باید که از گرفت نقشه را مادر دهد بَه چه بنایی میشود و ، دارد دل هوایی میشود حتم دارم ساخت و ساز حرمهای از همان لحظه که آقا تو میایی میشود میرسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی میشود آخرش من مطمئنم این گره وا میشود این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود : 💔 دست ما باز بلند است به گدایی سرِصبح بسته ام رشته ی دل را به نخِ شالِ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
ناامیدی نبود نزد گدایان دست ما را برسانید به دامان حسن  نشنیده است کسی خواهش روزی از ما  میرسد روزی ماصبح وشب ازخوان حسن  حاجتم نیست دراین شهربه احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکندگوشه ای از نان کسی راهمه عمر  آنکه یک روزنمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتارچنان داشت که ازرحمت او مردشامی شده یکباره غزلخوان حسن حرف اورانخریدندسپاهش غم نیست آمده خیل مَـلَـک گوش بفرمان حسن سُفَرایَش همه رفتندویکی بازنگشت درعوض این همه نوکرهمه قربان حسن  و بدانند همه کوفه صفتهای زمان  که فروشی نبود عشق محبان حسن  میرسدصبح ظهوری که بنا خواهدشد  مثل گنبد و ایوان حسن : 💔 بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امید که از دوست ندایی برسد خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم این غباریست که از تازه هوایی برسد در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم مگر الطاف کریمی به گدایی برسد من هم انگار گُل گمشده دارم آقا شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد این همه مرهم پا، پیشکشِ زوّارت به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا یا که از کرب و بلا، حکم ولایی برسد همه آماده ی لبیک به ارباب شویم که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد ، مهیای قیامی باشید که زمان طلبِ خون خدایی برسد پای شش گوشه ی تو عرش الهیست حسین کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد : 💔 گدای کوی حسن عاشق است سائل نیست خلاصه هرکه از او غافل است عاقل نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
وقتش رسیده تا که قدری باخدا باشم به اصل خود برگردم از غفلت جدا باشم بااهل دنیا هرچه که بودم دگر کافیست حالا زمانش شد که با اهل ولا باشم من فطرتم میل مناجات سحر دارد در آسمان بندگی باید رها باشم گفتندباب رحمت حق روی من بازاست مطلوب باشدگرم تسبیح ودعاباشم دیدم هم اکنون که بساط عاشقی جور است خوب است من هم درمدینه یک گداباشم با یک توسل بر نخی از چادر زهرا خاک قدوم یوسف خیرالنسا باشم بیمی ز آتش دوزخ ندارم تا حسن دارم وقتی که اسم اعظمی چون دارم : 💔 دوشنبه ها که بهانه برای نوکرهاست تمـام هفـتـه لبـم ذکـر یا حـسـن دارد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
یک یارِ باوفا که شود یاورش، نداشت امّید یاری از طرف همسرش نداشت یوسف‌ترین عزیز خدا بود و ای دریغ عزت میان مردم دور و برش نداشت ویرانه باد مسجد شهری که هیچ‌گاه جایی برای سبط نبی منبرش نداشت نفرین به سائلی که غنی شد از او؛ ولی اندازه‌ی معاویه هم باورش نداشت از کودکی زیاد ز کوچه نمی‌گذشت از کوچه خاطرات خوشی در سرش نداشت گیسوی او بخاطر یک غم سپید شد اینکه قدی بلندتر از مادرش نداشت : نوکر ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌غلام  شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) تسلیـت باد 🏴 https://eitaa.com/AZV313
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد آنقدر کریمی که گدا از سر کویت از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم نوکر به عزای تو همین مختصر آورد غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد غم هرچه که آورد به روی جگر آورد سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟ دستی به روی جام غرورت ترک انداخت آن دست که پشت در خانه شرر آورد سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد در لحظه ی تشییع تو از کینه، سپاهی با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد می گفت حسین بن علی با هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد : نوکر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خدای ‌را که ‌ شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی کریم اهل بیت تسلیت و تعزیت باد 🏴 https://eitaa.com/AZV313
غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو؛ اما مثلا گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان جنسِ هر پنجره‌اش هست، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز، گره خورده به آن می‌کنی باز، تمـام گـره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِـیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست، میان حـرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا مادری با پسرش رد شده از آن؛ امــــا هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم وَ نپوشاند، رخ از دیده‌ی مـولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند، زیارت کردند تربتِ حضـرت زهـرا شده پیدا مثلا : 💔 گفتی و ز تاب رفت دیگر تو از عزای ، ای مگو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
کسی که غرق خدا شد به یَـم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر از حد مجتباست دلیلش نیازمند اگر که به کم نیاز ندارد زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانه ی از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن، بازدم نیاز ندارد زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد : 💔 یک شب، دو شب نه، بلکه چهل سالِ آزگار کابوس کوچه از سرِ تو دست برنداشت... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
داستان کوچه را هرکس شنید آه از عمق وجودش بر کشید لمس کن اوج مصیبت را کمی سر کش از دریایی از ماتم نمی تاکنون بغض شکسته دیده ای؟ مادری از پا نشسته دیده ای؟ تاکنون سر نهفته داشتی؟ ماجراهای نگفته داشتی؟ تاکنون دریای ماتم دیده ای؟ مادرت را با قد خم دیده ای؟ داشتی در سینه آهی دردناک؟ مادرت را دیده ای بر روی خاک؟ دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟ خاک کوچه روی چادر دیده ای؟ تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟ تاکنون سیلی محکم خورده ای؟ تاکنون بودی عصای مادرت؟ از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟ گوشواره دانه دانه برده ای؟ مادرت را سمت خانه برده ای؟ : 💔 یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شان نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گلهای روی بالش زیر سرش را با اشکهای چشمهایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و اینها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد آئینه ای یک دست را در قلب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد : 💔 حسنی ها همگی غصه ی ممتـد دارند چونکه از کوچه و در خاطره ی بد دارند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . https://eitaa.com/AZV313
داغی نهفته است در این قلب پاره ام همچون حباب منتظر یک اشاره ام عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر در دستهای توست فقط راه چاره ام در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا امّا به سینه است تمامِ شراره ام اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی راویِ این حقیقت پر استعاره ام یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم : مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعد از این خوب تر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن... تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن پایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود. آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود : 💔 نقش باید بشود در همه جا چون دل من  هر دری بسته شود جز در پر فیض حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/AZV313