فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه هاشو برده سرکار بهش کمک کنن!
زورشون نرسیده!
با یه ابتکار جالب موفق میشه از همون توانی که دارن استفاده کنه!
ببینید😀
@TUUKAA
مهم نیست چقدر آهسته پیش میری تا زمانی که متوقف نشوی مشکلی نداره...
@TUUKAA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودتون تفنگ بسازید😄
@TUUKAA
در طول زندگی ات
اگر لااقل ده کتاب که بر خلاف عقیده ی توست نخواندی،
هرگز بر درستی عقایدِخودت پافشاری نکن...
@TUUKAA
⚠️گذشته هایت را ببخش؛
زیرا آنان همچون کفش های کودکیت،
نه تنها برایت کوچکند،
بلکه تو را از برداشتن گام های بلند،
باز میدارند...🤺
〖@TUUKAA 〗
💡 بدی های کوچک : ]
انحراف ها در یک لحظه اتفاق می افتد و آتش سوزی های بزرگ ، از یک جرقه آغاز می شود . بدی های کوچک را کوچک مشمار،
که میکروب ها ، با همه کوچکی ، اگر در جای خود بنشینند ، فیل ها را و آدم ها را از پای در می آورند .
@TUUKAA | عین صاد
🔨🔔 روزی سلطان محمود از طلخک پرسید :
به نظر تو جنگ چطورشروع می شود؟
طلخک گفت : ای پدرسوخته🙄
سلطان گفت : توهین میکنی؟ سرت را از بدنت جدامیکنم طلخک گفت: جنگ اینجوری شروع می شود!!
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب می دهد .
⚠️اگه بحثتون شد یکی محض رضای خدا سکوت کنه!
〖@TUUKAA 〗
📌 دو چیز انسان را نابود میکند
- درگیر گذشته بودن
- درگیر دیگران بودن
〖@TUUKAA 〗
#رنج نباید تو رو غمگین کنه!
این همون جایی هست که اغلب مردم اشتباه میکنن.
رنج قراره تو رو هوشیارتر کنه به اینکه خودت نیاز به تغییر داری. چون انسانها زمانی هوشیارتر میشن که زخمی شن.
+ رنجت رو تحمل نکن، رنجت رو درک کن!🙂
b12c5238f5e56e1d45d6722cd198c4d19567280-720p.m4a
2.01M
#صـــوت
مست و هوشیار :)
آۅیــــ📚ـــݩآ
#صـــوت مست و هوشیار :)
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست !
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
گفت می بباید تو را تا خانه ی قاضی برم
گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت تا داروغه را گوئیم در مسجد بخواب
گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت دیناری بده پنهان و خود را وا رهان
گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست
گفت آنقدر مستی رهی از سر بر افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
گفت باید حد زنند هشیار مردم مست را
گفت هشیاری بیار اینجا کسی هوشیار نیست..
و کسی نمیتواند بفهمد با سرانه مطالعه ای که کم کم به صفر نزدیک میشود ؛ این همه صاحب نظر از کجا متولد میشوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا صبر بده به مادر این 😐😂
نیمے از مشڪلاتمان با زندگے بہ دلیل برداشت اشتباہ از واژہ خِیر است.
خیر مطلق است؛ نہ خوب است نہ بد، نہ زشت است نہ زیبا، نہ شیرینے است و نہ تلخے.خِیر میتواند مرگ باشد، میتواند شفاباشد.میتواند فقر باشد، میتواند ثروت باشد.میتواند از دست دادن باشد، میتواند بہ دست آوردن باشد.
خِیر یعنے این اتفاق، براے تو و شرایط درونیِ تو بهترین است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گیف رو باز کنید👆🏻
پیامبر اکرم میفرمایند : برترين عمل با دوام ترين آنهاست،هر چند اندک باشد!
آۅیــــ📚ـــݩآ
این گیف رو باز کنید👆🏻 پیامبر اکرم میفرمایند : برترين عمل با دوام ترين آنهاست،هر چند اندک باشد!
این پراکنده کاری و مداومت نداشتن
ایراد کار خیلی از ماهاست ☹️🍃
این که همیشه کاری رو شروع میکنیم ، وسط کار خسته میشیم و ول میکنیم میریم سراغ یه کار دیگه و همینطوری بعدی و بعدی و بعدی!
🌱خبــــــــ📣ــــــ📣ـــــــــر🌱
🌱 خبـــــــ📣ــــــ📣ــــــــر🌱
توکاییها! 🗣
این فرش قرمز کجاست؟!!!🤩
چندتا مهمون که چه عرض کنم؛ چندتا صاحب خونه خاااص😎 آوردیم تو کانال.
قراره کانال رو بترکونیم💣
چیپس، پفک، پفیلا، وااای خدا لواشک😋
دست دوست و رفیق و همسایه رو بگیرید بیاید که الانه شروع میشه😍
اینایی که میگم بیان ردیف اول بشینن براشون غافلگیری داریم🤩😍🤩😍
رمان خوانها 📖
داستان دوستها 📜
کتاب دوستها 📚
کتاب ندوستها 🗞
وااای داشت یادم میرفت..
فیلم بازااااا...📽🎞
https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
@AaVINAa
--------------------------------♡♡♡-----
یک🍉📖
خدا نکند آدم چیزی یا کسی را گم کند، مثل سوزن میشود که اگر تمام خانه را زیر و رو کنی پیدایش نمیکنی.
فرش را وجب به وجب دست میمالی، اما نیست.
فکر میکنی خوب، حتما یک جایی گذاشتهام و حالا یادم نیست، بعد بیآنکه یادت باشد از ته دل فریاد جگر خراشی میکشی و مینشینی.
#سالبلوا
#عباسمعروفی
____♡♡♡__________
https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
@AaVINAa
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تولد دوبارهی چشمها
دردش کمی شدید شده بود، نگاهی به سِرم بالای سرش کرد یک سوم آن رفته بود، قطرههای اشک از گوشه چشمش سرازیر شد و لای موهایش رفت. دلش نمیخواست زنده بماند، زندگی و نفسکشیدن بدون مادرش بیمعنی بود.
دوباره درد در تمام بدنش پیچید، چشمان مادرش یاد چشمان مادرش افتاد، آخرین بارکه موج نگاهش از تلاطم افتاده بود.
باورش نمیشد هر خاکی که رویش ریخته میشد انگار روی قلبش ریخته میشد سنگین و تاریک میشد.
- خوب، دردات چطوره؟ نباید خیلی درد داشته باشی چرا گریه میکنی؟
-...
-اونی که مادرش تازه از دنیا رفته تویی؟
-...
-عزیزم تو الان باید به فکر اون بچه باشی که داره بدنیا میاد
حرفهای دکتر مثل میخی بود که روحش را خراش میداد دردهایش شدیدتر شد زار میزد و اشک میریخت، نفسش تنگ شد، آرزو کرد که دیگر نفسش برنگردد صدای گریهی نوزاد در فضای اتاق پیچید
-مامان، نینیتو ببین
رویش را برگرداند نمیخواست او را ببیند وجود او به ادامهی این زندگی مجبورش کرده بود، دکتر از رو نرفت نوزادش را نزدیکتر برد صورتش را چسباند به صورت او، گریهاش آرام شده بود نفسهایش به صورتش میخورد لحظهای سرش را بالا آورد، چشمانش را دید چقدر برایش آشنا بود اشکهایش را پاک کرد تا بهتر ببیند خودش بود چشمهای مادرش که داشت میخندید.
✍ #آدم_فضایی
#داستانک
https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
@AaVINAa
.🖇.
نفَس که سنگین میشود خیال میکنید راه رفت و آمدش را کسی درز گرفته!
جان میکند در هر دم و بازدم!
نفس که بار بغض زده باشد راهش تنگ میشود و بارش گیر میکند به در و دیوار و میشکند. صدای شکستنش درد دارد ولی آرام میکند، شبیه بارانی که امروز بارید. به گمانم آسمان بار بغض زده بود...
✍ #مایا
https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
@AaVINAa