⭕️مهدویتدرقرآن
🌷آیه ای از سوره انبیا
📖وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[انبیاء/۱۰۵]
🔸ما در کتاب زبور پس از تورات نوشته ایم که سرانجام،
🌾 زمین را بندگان صالح وشایسته به ارث خواهند برد.
🌷 حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
🌴(منظور از صالحان در این آیه) اصحاب حضرت مهدی علیه السلام در آخر الزمان هستند.
📚 تفسیر مجمع البیان، جلد ۷، ص ۶۶.
درمحضرحضرت دوست
🌷مهدی شناسی ۱۱🌷 ◀️امام مهدی علیه السلام تنها کانالی است که با آن می توان به اسماء الله رسيد. ◀️ﻭﻗﺘ
🌷مهدی شناسی ۱۲🌷
◀️ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ،ﻋﯿﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﮐﻤﺎﻟﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺮﮐﺘﺶ ﺍﺯ ﺑﺪﺍﯾﺖ ﺑﻪ ﻧﻬﺎﯾﺖ،ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺯ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﻧﺎﻗﺺ ﺧﻮﺩ،ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻘﺎﻡ ﺟﺎﻣﻊ ﻭ ﻋﯿﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ،ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺑﯽ ﮐﺮﺍﻥ،ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ،ﺳﻨﺨﯿﺖ ﺑﺎ ﻋﯿﻦ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻃﻠﺒﺪ.
◀️ﻇﻬﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﺮﺗﺮ،ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ،ﺧﺮﻕ ﺣﺠﺐ ﻭﺭﻓﻊ ﻭ ﺩﻓﻊ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺩﺍﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ.ﻏﺎﯾﺖ ﻭ ﺛﻤﺮﻩ ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻃﺒﯿﻌﺖ ،ﺣﯿﻮﺍﻧﯿﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺸﺮﯾﺖ.
◀️ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﺑُﻌﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﺟﺪﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ.ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﺪ،ﺁﻥ ﭼﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺑﺸﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ.
◀️ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺣﯽ ﺩﺍﺭﺩ،ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﺨﻪ ﯼ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ،ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻤﺎﻻﺕ ﺍﺳﺖ.ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ،ﯾﮏ ﻋﯿﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﺩ،ﮐﻪ ﻋﯿﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺗﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﯿﻦ ﺍﻻﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
◀️ﻋﯿﻦ ﺍﻻﻧﺴﺎﻥ،ﺍﻣﺎﻡ ﯾﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩ ﯼ ﮐﻞ ﺧﻠﻘﺖ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺍﺳﺖ.ﻫﻢ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ.ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
◀️ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺑﺎﯾﺪ "ﺗﺎﻣّﯿﻦ ﻓﯽ ﻣﺤﺒﺔ ﺍﻟﻠﻪ"ﺑﺎﺷﺪ،ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺳﺪ.
◀️ﺍﮔﺮ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮﯾﻒ) ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﯾﺪ،ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﺪ،ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻭ ﻋﯿﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ،ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺟﺎﻣﻊ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﯾم...
#مهدی_شناسی
#قسمت_12
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
🌻اسلامآدمبۍتفاوتوکنارھگیرازمسائل
سیاسےنمۍخواهد، حضوردرانتخابات
یعنۍراھسعادتراانتخاب کردنودنبال
وسوسہهاۍشیطاننرفتن✿'!
-شهیدحسینترک
#انتخابات
#استادپناهیان میگفت:
اگرفکرمیکنیددیندارهستید
وشادنیستید،
اشتباهفکرمیکنید،دیندارنیستید...(: 💔☺
🌻بی ادعا اما پر کار
بی منت اما با جرات
بیشترین تاثیر اما با کمترین امکانات
یعنی #بسیجی با غیرت...
#دنبالخدمتبہمردم🌹
‹📕•🎞›
#شـہیدانہ
ماهمیشھفکرمیکنیمشھدایه
کارخاصیکردنکہشھیدشدن! ،
نهرفیق . .🖐🏽
خیلیکارهارونکردنکہشھید
شدن :))♥🕊
#شھیدحسینمعزغلامی✨
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 چیـڪار ڪنیم امام زمان(عج) رو ببینیـم؟ چیڪار ڪنیم آقـا از مـا راضـی باشـه؟
👌 از دست ندهید
💠توفیق انجام کار خیر به نیابت از صاحب الزمان عج💠
✅مرحوم کافی نقل می کرد که:
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛
🔷 گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
میخواست کمکش کنم.
⭐️لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم:
با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
✅رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم.
🔰همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم...
🌹فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
🌴آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عج به من دارند...
~~~~~~~~~~~~~~~~
🔴وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی،
وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_139
دست به سینه نگاش کردم و گفتم:
_پارتی بازی آره؟
_خوب نه. کتابی که توی کتابخونه گذاشته و کسی هم دنبالش نیامده من می خوندم اگه همون موقع یکی می خواست می دادم می رفت نمی گفتم نه بگو نیست و از این چیزا.
لبم گاز گرفتم و مردد موندم بگم یا نه ولی بالاخره گفتم:
_می تونی با عضویت خودت برای من کتاب بگیری؟
الهه با چشمایی باریک شده نگام کرد و گفت:
پارتی بازی آره؟
انگشتم و گاز گرفتم و شونه هامو بالل انداختم.
_خوب آره دیگه.
الهه هم خندید و گفت:
_می خوای چند تایی خودم دارم می خوام بدم به کتابخونه قبلش بدم تو بخونیشون.؟
وای الهه جون یعنی میدی؟
_خوب معلومه چرا که نه.
_وای مرسی به خدا اینقدر حوصله ام سر می ره که نگو. یه چند تایی از یکی از بچه ها
گرفتم همه رو یه روزه خوندم.
_اوه اوه پس بپا معتاد نشی که خرابت می کنه آبجی.
از این لحن الهه خندم گرفت:
_معلومه خودت خرابشی آره؟
_وای چه جورم. به خدا یه مدت شده بود. اگه دیر به دیر رمان می رسید دستم
انگار یه چیزی گم کرده بودم کلافه می شدم.
_واقعا؟به جان خودت اعتیاد میاره.
_باشه بابا کم کم مصرف میکنم.
الهه خنیدید و گفت:
_آخه همه اولش تفریحی شروع می کنن.
هر دو از این حرف الهه خندیدم. بعد الهه گفت:
_باشه برات پارتی بازی میکنم. راستی فردا که میای کار بچه ها رو ببینی؟
_نمی دونم باید اجازه بگیرم.
_وای تو رو خدا بیا ترنج. سامان و مهدی هم جز گروهن.
_من تا حالا کنسرت موسیقی سنتی نرفتم.
الهه با تعجب نگام کرد:
_جدی میگی؟
_اوهوم.
_ولی موسیقی سنتی که بیشتر از پاپ اجرا میشه.
_می دونم ولی برام جذابیت نداشت.
الهه کمی دمغ شد:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻