eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
119 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🙏 تقدیم به امام عصر (عج) ناشناس ............... تنهایی ام، شکلِ مترسک های جالیز است حال و هوایم ابری و همرنگ پاییز است اصلا چرا سرد است آغوش خدا با ما!؟ سرگرم چی هستیم!؟ این پرسش‌برانگیز است اصلا چرا دوریم اینقدر از امام و خود!؟ این حجم از بی قید و بندی حیرت انگیز است در خون خود باید برقصد آهویی دیگر تا ساز ناکوک جهان، در چنگ چنگیز است مردان، تجاوز می کنند و کودکان، گریه در دادگاه اما سر زن ها روی میز است در چهارراه عشق باید با که گفت از عشق!؟ وقتی که چشمانِ چراغِ سبز هم هیز است ننگ خیانت مانده بر پیشانیِ عاشق پشت رفیقان، جای چندین چاقوی تیز است مادر برای سقط فرزندش در آیینه با هجمه ای از آرزوهایش گلاویز است شاخ گوزنی که پدر شد چند روز پیش از کلبه ای در جنگلی بی روح، آویز است درد زمین، گرما نبوده ست و نخواهد بود از فقر و فحشا می شود فهمید تبعیض است! در خواب خوش بودیم جمعه؛ بی خبر از شهر - از کودکِ کاری که چشمانش سحرخیز است سهمی که سیّاسان عالَم برده اند از ما بوده ست عمر ما... که آن هم پوچ و ناچیز است پیرانِ بی پروا پدر از ما درآوردند دنیا به دنبال جوانی پاک و پاکیزه ست دیشب خودت دیدی کمیل من، چه اشکی داشت امشب سماتم را ببین از بغض لبریز است گفتم به شیخی ناشناس، از او بگو، او گفت: راز به دست آوردنش پرهیز و پرهیز است قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منزل استاد مجاهدی (پدر شعر آیینی) جلسه ای فوق العاده معنوی ویژه آقایان جمعه ها ساعت ۱۸ الی ۱۹:۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک میخ ................ افتاد ستاره بعد از افتادن ماه فریاد کشید چاه و گفت آینه... آه یک میخ در از ما دو نفر کشته گرفت لاحول ولا قوه الا بالله قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 از زبان امام حسن (ع) در کوچه .............. سیلی که زدند بی هوا در کوچه گم کرد مسیر خانه را در کوچه گوشم پس از آن ضربه، فقط سوت کشید من بودم و مادر و صدا در کوچه دود از سر من بلند شد با آتش اما چه کشید مرتضی در کوچه بعد از لگدی که خورد بر ماه، آن روز مهتاب ندید یک گدا در کوچه تا سایه ی مادر به سر دنیا بود کس زور نمی گفت به ما در کوچه زهرا که پرید ما گرفتار شدیم می رفت حسین، بی صدا در کوچه یک روز پی اش رفتم و دیدم ای وای سنگ است به دست بچه ها در کوچه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام 🔹گریۀ بی‌اختیار🔹 کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می‌کردی فقیر هرچه می‌آمد اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریۀ بی‌اختیار می‌کردی؟ چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1980@ShereHeyat