📝 #تحلیل_شعر
#امام_هادی_علیهالسلام
#جامعه_کبیره
#شعر
🔹زیارت شاعرانه🔹
✍🏻یادداشت تحلیلی آقای #علی_پورزمان شاعر آیینی، در خصوص نگاه شاعران به زیارت «جامعه کبیره»:
🔰با مرور شعرهایی که با موضوع امام هادی(علیهالسلام) سروده شده است در مییابیم که برخی اشعار نگاه قابل قبولی به زیارت «جامعۀ کبیره» داشتهاند.
زیارتی که از این امام معصوم نقل شده و برای استفادۀ مضمونی و مفهومی در شعر، بسیار قابل اعتنا است. نحوۀ استفادۀ شاعران از زیارت جامعه را میتوان به سه عنوان تقسیم کرد:
🔖 استفاده از واژۀ «جامعه»:
واژۀ «جامعه» در شعرهای آیینی علاوه بر آنکه در معنای اسمی زیارت جامعۀ کبیره بیشتر به کار میرود؛ این قابلیت را به وجود میآورد که شاعر بتواند از آن، نوعی کارکرد کنایی یا ایهامی داشته باشد.
شاعران در شعر امام هادی(علیهالسلام) تا آنجا که توانستهاند سعی کردهاند که در استفادۀ شاعرانه از این واژه بکوشند:
بخوان زیارت پرمحتوای جامعه را
بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را
بخوان که روح بگیرد ولیشناسیمان
بخوان و شرح بده آیهآیه جامعه را
🎗یوسف رحیمی
در جامعه ای که جام شادی گم بود
او بود اگرچه از زیادی گم بود
یک جامعه کبیره، دنیا را بس
صد جامعه در جامه ی هادی گم بود
🎗محمد عابدی
اهلبیت نور هستید، آسمان وحی، ها!
جامعه ما را به شرح این فضائل میبرد
🎗فاطمه نانیزاد
برای جامعه، از یک فراز جامعه بیشک؛
دیانت میشود پیدا، سیاست میشود معنا
🎗مهدی رحیمی
🔖 استفاده از فرازهای زیارت:
برخی از شاعران با نگاهی به موسیقی و چینش واژگان، سعی در استفادۀ هنرمندانه از فرازهای زیارت داشتهاند که علاوه بر مضمونپردازی و شاعرانگی کلام،
حلاوت استفاده از واژگان عربی بر فخامت کلام افزوده است:
گفتی:«فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی:«و بِکُم یَختِم» (۱) و دل کرد هوایت
🔅قاسم صرافان
نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
«ذکرکم فی الذاکرین» (۲) را در میان راه گفتم...
آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم «بینی و بین الله» (۳) گفتم
🔅رضا خورشیدیفرد
«یا ساده الولاة و یا قادة الهداة» (۴)
عشقت اگر نبود ولایت نداشتیم
🔅بشری صالحیان
🔖 استفاده از مفاهیم و مضامین زیارت:
مفاهیم و مضامین غنی و پر نور «جامعۀ کبیره» این قابلیت را فراهم میسازد که شاعران بتوانند
از لحاظ تنوع زبان، تصویرسازی و مضمونآفرینی از این زیارت استفاده کنند.
برخی از شاعران با نگاهی به استفاده از این روش، به سرودن شعرهایی در ستایش امام هادی(علیهالسلام) پرداختهاند:
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران (۵)
⚜️سیدحمیدرضا برقعی
«ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم» (۶)
نامت حقیقتِ تو و همنام با خداست
⚜️عارفه دهقانی
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند (۷)
⚜️میثم داودی
📌«برای مناقب ائمه، از زیارتها، به خصوص زیارت جامعۀ کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (علیهمالسّلام) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما میتوانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را - حالا شاید صدها فقره است - انتخاب کنید و با توجه به قریحۀ شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست.»
(بیانات رهبر انقلاب در دیدار با شاعران آیینی، ۱۳۹۰/۳/۲۵)
📚منابع:
۱. «بِکُم فَتحَ الله وَ بِکُم یَختِم؛ خدا به شما افتتاح عالم کرد و به شما نیز ختم آفرینش فرمود.»
۲. «ذِکرکُم فی الذّاکرین؛ ذکر شما در حلقۀ ذاکران عالم است.»
۳. «یا وَلیَ الله اِنُّ بَینی و بَینَ الله عَزَّوَجلَّ ذُنوباً لا یَاتی عَلیها اِلا رِضاکم؛ ای ولی خدا همانا بین من و خدای عزوجل گناهانی است که جز رضا و شفاعت شما آن گناهان را محو نخواهد ساخت.»
۴. «السَّلامُ عَلَى الأْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ الْقادَةِ الْهُداةِ وَ السّادَةِ الْوَلاةِ؛ سلام بر امامان فرا خواننده (به حق) و رهبران راهنما و سروران فرمانروا!»
۵. «السَّلامُ عَلی ائمة الهُدی؛ سلام بر شما امامان طریق هدایت.» | «بِکُم یُنزّلُ الغَیث؛ خدا به واسطۀ شما باران نازل میکند.»
۶. «لا اَبلُغُ مِنَ المَدحِ کُنهَکُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَکُم؛ به کنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نتوانم رسید.»
۷. «یُشَرَّفُ فی عافیَتِکُم؛ به واسطۀ شما به عافیت رسیدند.» | «شأنُکُم حَقّ و الصِدق؛ شأن شما حق و صدق است.» | «لمَا استَوهَبتُم ذُنوبِی و کُنتُم شُفَعایی؛ شما از خدا بر من بخشش و آمرزش طلبید و شفیع من باشید.»
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🆔 @Abedi_Aaeini
✋🎇🎉💌🌟🤩💖
🙏 صمیمانه دعوت میکنم از همه عزیزان و ارادتمندان به ساحت اهل بیت علیهم السلام تا در روز جمعه مورخ ۲۹ دی ماه ۱۴۰۲ در شصتمین سال تاسیس انجمن ادبی محیط به مدیریت استاد محمدعلی مجاهدی (پدر شعر آیینی کشور) که با شعرخوانی شعرای مطرح کشور برگزار می گردد تشریف فرما شوند و قدم به چشمان ما بگذارند
🕰ساعت برگزاری: ۱۸ الی ۲۰
🏫مکان برگزاری: قم - میدان شهید نواب صفوی - تالار فرهنگ و هنر
با تشکر🌷
محمد عابدی
شاگرد مکتب امامت و ولایت
#انجمن_ادبی_محیط
#استاد_مجاهدی
#پدر_شعر_آیینی
🆔 @Abedi_Aaeini
🙏🌹برای شهید سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی
تیرباران شدنی در سحری شد تکرار
مجتبی بود که بر چوبه اعدام، افتاد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🙏❤️🌺در شب آرزوها، تو را آرزو میکنم ای همه
بخوانیم
.............
باید تو را شبیه حاجی به حج بخوانیم
با سوز و آه سینه، مثل خلج بخوانیم
در صحن انقلاب و در برزخ شفاعت
باید تو را شبیه مردی فلج بخوانیم
دریا به خاک افتاد از بی تفاوتی ها
ای دل بیا به یادِ بحر هزج بخوانیم
ما ماهیان مرده، در انتهای این رود
باید که از سکوتِ سد کرج بخوانیم
من گاه خسته از تو، تو گاه خسته از من
اما بیا که هم را از روی لج بخوانیم
شاید شبی شبیه خواننده های کافه
باید عزیز خود را در سنگلج بخوانیم
ما کافرانِ ابرو، چشم از تو برنداریم
تا کج مسیرها را، از راه کج بخوانیم
در لیلة الرغائب، او حاضر و تو غائب
بر ما همه ست واجب، امشب فرج بخوانیم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.......................................
خلج: از ذاکران اهل بیت علیهم السلام
هزج: سراییدن سرود طرب انگیز
سنگلج: قدیمی ترین تماشاخانهی فعال ایران
هم اکنون👌
تالار فرهنگ و هنر قم
در محضر استاد مجاهدی و شاعران پیشکسوت و جوان انجمن ادبی محیط
کار هوشمندانه برگزارکنندگان برنامه
🔰 نمایی از منزل استاد
🆔 @Abedi_Aaeini
🌷غزلی عاشقانه تقدیم به بزرگمرد عرصه سخن
جناب استاد مجاهدی (پدر شعر آیینی)
سروده سحرگاه پنجم تیرماه ۱۴۰۱
۲۶ ذی القعده ۱۴۴۳
به پاس زحمات استاد مجاهدی (پدر شعر آیینی)
بودن
................
دیدم در آبِ چشم او پیمانه بودن را
باید تماشا کرد این میخانه بودن را
اهل خرابات است و از آبادیِ مستان
برهم زده غمواژه ی ویرانه بودن را
پر کرده جام شاعری را از رخ ساقی
با مستی اش، دامن زده دیوانه بودن را
تیغ قلم را سایه کرده بر سر دفتر
خالی نکرده لحظه ای میدانِ بودن را
با آیه های روشنِ اعجاز در هر شعر
تفسیر کرده معنی فرزانه بودن را
سروی برایم شعر خواند و از تعالی گفت
در سایه اش دانستم آب و دانه بودن را
بغض هزاران ابر در من خفته... کو کوهی!؟
او را بغل کردم بفهمم شانه بودن را
دُرّ و گوهر می ریزد از لب ها و چشمانش
تا علتی باشد چنین دردانه بودن را
حظ می کنم حافظ شدن را در پس هر بیت
در هر غزل می بینم این رندانه بودن را
ای همنشینِ خواجه و هم سفره ی سعدی
ما را بفهمان ساعتی... در خانه بودن را [۱]
پشت درِ خود ایستادم! در زدم... «من» بود
از «تو» ولی آموختم بیگانه بودن را
فردوسیِ آیینی [۲] و خاکستر شعری
آتش زدی ققنوسِْ هر افسانه بودن را
باید که عمری در «محیط» عاشقی باشی
تا حس کنی تنهاییِ «پروانه» بودن را [۳]
محمد عابدی
...............................................
۱.میرزا علی اصطهباناتی شیرازی ملقب به معین الشریعه مشهور به فقیر شیرازی یا فقیر اصطهباناتی، زادهٔ سوم شعبان در استهبان (۱۲۹۶–۱۳۵۱ قمری/ ۱۲۵۶–۱۳۱۰ خورشیدی) خطیب، ادیب و شاعر قرن سیزدهم، متخلص به فقیر که به ادبیات فارسی و عرب اشراف داشته و بیشتر آثارش را به پیروی از سعدی سروده است. آثار او درونمایه عرفانی، اخلاقی و حکمی دارد.
از خود وی چنین نقل شده است: اول شعری را که گفتم در سن پانزده سالگی در ارض اقدس در شهر مشهد در مجمع جمعی از اهل ادب، رباعی معروف خوانده شد:
دل گفت مرا علم لدنی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
گفتم که الف، گفت دگر هیچ مگو
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
۲. این لقب یا عنوان از طرف شاعر به استاد مجاهدی داده شده است که همچون فردوسی که زبان فارسی را زنده نگه داشت در پاسداشت شعر آیینی بی وقفه کوشید و عنوان پدر شعر آیینی را دریافت کرد.
۳. «پروانه» تخلص شعری استاد مجاهدی است و «محیط» نام انجمن شعری است که ایشان پدید آورنده آن بود و بیش از نیم قرن، آن را مدیریت کرد.
🔰داستان این غزل، از تعارف سیگاری ناخواسته توسط استاد مجاهدی در جلسه ای خصوصی شروع شد و منی که به ایشان ارادت قلبی دارم و نتوانستم بی ادبی کنم و دستشان را رد کنم
سیگار استاد
.......................
استاد سیگاری تعارف کرد
من هم کشیدم در کنارش ریز
بعد از دو تا پُک، تازه حس کردم
شاعر شدم شاعرتر از پاییز
دیدم خودم را در میان دود
دیگر فقط من بودم و او بود
چندی گذشت و یک غزل فرمود
خالی شدم از خویش، از او لبریز
گفت از شراب همتِ خواجه
گفت از گلستانِ نگاه شیخ
او باغبانِ دشتی از گل بود
من یک مترسک بر سر جالیز
زد یک پُک سنگین و پنهان شد
کوهی میان جنگل ابری
باران مضمون ریخت بر جانم
از اشکِ آن چشمانِ شورانگیز
در استکان چای خود حل کرد
قندِ وجودم را به لبخندی
هورتی کشید اشعار نابم را
چی بهتر از یک نقد تند و تیز!؟
از خود مثال آورد در هر بیت
از نردبان شعر بالا رفت
در لایه زیرین هر شعرش
دیدم شعور واژگان را نیز
در چشم خون آلود او پیداست
یک ظهر عاشورای بی پرده
«باید بمیرم ایستاده» آه
از آیه های سرخ رستاخیز
تا در محیط عاشقی باشم
باید مرید لایقی باشم
من که ندارم در تشرف ها
جز تار مویش هیچ دستاویز
«یک آسمان پرواز» باید کرد
«در سایه سار حضرت خورشید»
پروانه «یک صحرا جنون» دارد
با «آسمانی ها» سر این میز
جام علی را بر لبش آورد
مست از تولی شد به یک رعشه
رقص سماعی داشت مولانا-
در چشم او؛ رقصی جنون آمیز!
یک یا علی گفت و زمینم زد
یک یا علی گفت و بلندم کرد
من هم علی گویان شبیه او
بی خود شدم از خویش و از هر چیز
بذر محبت بر دلم پاشید
با دست هایی از تعالی پُر
بر جان من افتاد و شخمم زد
خاک مرا چون دید حاصلخیز
ظرف مرا بشکست هر هفته-
لیلاترین مجنونِ این سامان
بر من همیشه لطف دارد او
در حیرتم از این همه تبعیض
می خواستم شعری بخوانم باز
از روزهای سختِ تنهایی
ساعت نگاهی کرد بر من...گفت
استاد خسته ست از میان برخیز
محمد عابدی
قم المقدسه
..............................................
«»: نام کتاب ها و مجموعه های شعری استاد مجاهدی
🌺🎊🎇🎉🌟
به پیشگاه امام جواد (ع)
باده ی نور
.................
ما که هستیم؟! سرابِ عطشی رو به زوال
تو که هستی؟! خبر آبیِ دریای زلال
تا که خورشیدِ ازل بر گِل آدم تابید
او حقیقت شد و ما سایه ای از خواب و خیال
سر من داغ شده از عرقِ شرم جواد
باشد این باده به اهل کرم و جود، حلال
تا ببینم نفسی... نفْسِ خدا را در ماه
چشم های تو جلو آمد و شد صبح وصال
تا که سائل... برسد! تاک وجودت خم شد
دست های تو پلی زد به بلندای کمال
هر کجا صحبتی از نور و تجلی می رفت
از تو آورد سَبیکه به شبِ شهر، مثال ۱
چون عمویش علی اصغر، تب باران دارد
کارِ صد سرو و صنوبر کند این تازه نهال
باده می ریخت از انگور امامت در جان
و جهان مست شد از جرعه ی او، هفده سال
بدعت معتزله، بیعت با شیطان بود ۲
آن جماعت که به دل داشت سر جنگ و جدال
عصمت از روی تو بارید به هر دعوتِ کور
معتصم بود در آیینه ی چشمان تو لال ۳
عالِم دهر، ابوجعفرِ فاضل اینجاست ۴
مرد اگر هست بیارید به میدان سوال
لرزه انداخت به اندیشه مأمونِ دروغ
«قالَ صادق» که می آورد به لب، طبق روال
تیغ بُرّانِ ولایت به دهان میچرخاند
به مسلمانِ ریاکار نمی داد مجال
تا علی گفت و ولی گفت و جلی گفت و بلی
همگان، مات جلال و... همگان، محو جمال!
از ولی گفت و غدیر و شب معراج و رسول
دین بی مِهر علی!؟ وای... مُحال است مُحال!
امّ فضل از پس نیلوفر مرداب آمد ۵
تا به تدریج کند غرق... تو را، غرق ملال!
باخبر بودی و حرفی نزدی، این یعنی
صید دل کردی و آخر نشدی صید، غزال!
با توام، با تو که یک عمر حسینی بودی
با تو که نوحه شدی... شد شب و روزت گودال
رفتی و شاعر چشمت لب دفتر را دوخت
تا غمت را ننویسد، نشود بال... وبال
این اشارت ز امام دو جهان ما را بس ۶
او که فرمود: شمارا به خدا... بیت المال!
سر به تقدیرِ رضا داد و اجل شد انگور
تا در آغوشِ گلستان رضا، رفت از حال
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...........................................................
۱. سبیکه؛ یک. نام مادر امام جواد (ع)
دو. زر و سیم گداخته
خاموشی چراغ هنگام فارغ شدن سبیکه (خیزران) و روشنی اتاق بعد از تولد حضرت (به نقل از حکیمه؛ خواهر امام رضا (ع) در کتاب مناقب ابن شهرآشوب)
۲. معتزله: از جریانهای اصلی کلامی در میان اهل سنت است. عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی میدانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط میساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را میتوان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آنها نیز عقاید معتزله را مردود میدانستند
۳. معتصم؛ خلیفه عباسی همزمان امام
۴. ابوجعفر؛ کنیه امام جواد (ع)
عالم و فاضل؛ دو مورد از القاب ایشان
۵. امّ فضل؛ همسر امام جواد (ع)
۶. بیتی از حافظ شیرازی
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس