eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
412 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
126 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🙏🏻برای شاهزاده علی اکبر (ع) نورٌ علیٰ نور ........... از آغوش خدا آمد به آغوش حسین امشب علیِ اکبری که بود آرامِ دل زینب زمین را آسمان داده، زمان دنبالش افتاده جهان، سرمست از این باده، به لب دارد فقط یا رب پر از احمد... پر از حیدر، پر از حمزه... پر از جعفر چه نامی... وه... علی اکبر، جوانی شاد و خوش مشرب به روی ماه لیلایش، که او نورٌ علیٰ نور است که وقتی دُبّ اکبر می رسد گم می شود کوکب صدایش کوه و باران است، نگاهش قاف قرآن است نخواهد شد ادا با شعرهایم حق این مطلب!؟ بلندای قدش طوبی ست! اکبر به عمو رفته تصور کن که بنشیند علی حالا روی مَرکب حسین است او، حسین است او، حسین است او، حسین است او از او گفته، سلیمانی اگر که گفته از مکتب علیْ اکبر که بیرون آمد از خیمه همه دیدند حسین، او را تماشا کرد و باد انداخت بر غبغب همان آتشفشانی که خروشش مرگ عصیان است که جان ها آمده از غرش مردانه اش بر لب و چشم نافذش خیبر، و چال گونه اش خندق و اخمش ذوالفقاری که زده لبخند بر مرحب همانطوری که لبخند علی آب است بر آتش شود آتش برای هر که باشد ذره ای عقرب وزیر: عباس، شاه: ارباب، او: اسبی که می تازد و قلعه، زینب است آن با شکوهِ صاحبِ منصب تو ای عمارِ پیوسته، تو ای مقدادِ دلبسته تو ای سلمانِ وارسته، تو ای صادق ترین جُندب بیا در نیمه ی شعبان، بخوان با ما فرج، قدری که از تاب و تبِ بیداد، می سوزد جهان در تب نبودم آنچنان که باید و شاید مسلمانت ببخش ای پیر فرزانه، جوانی می کنم اغلب مرا بیدار کن از خواب غفلت تا که بگذارم خدا را در ترازوهای بی انصافِ لامذهب قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌺👌🌺👌🌺👌🌺👌🌺 ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری نوری از آفتاب روشن‌تر، رویی از ماه خوب‌تر داری تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود کربلا، کوفه، شام حیران‌اند، تا کجاها سر سفر داری باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری با لب تشنه بودی و می‌سوخت در تب کربلا پر جبریل وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد عشق می‌داند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح شش‌گوشه گوشه‌چشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری 📝 👇🏻 🆔 @Abedi_Aaeini