eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
402 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طنزیمات کارخانه
•پادکست : بی قرار •گوینده : •شاعر: ____ ___ ID: @Mr_Sayeh 🆔 @TANZimat_karkhane 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🌹🤦🏻🖤🌹🤦🏻🖤🌹🤦🏻 به پیشگاه امام جواد (ع) باده ی نور ................. ما که هستیم؟! سرابِ عطشی رو به زوال تو که هستی؟! خبر آبیِ دریای زلال تا که خورشیدِ ازل بر گِل آدم تابید او حقیقت شد و ما سایه ای از خواب و خیال سر من داغ شده از عرقِ شرم جواد باشد این باده به اهل کرم و جود، حلال تا ببینم نفسی... نفْسِ خدا را در ماه چشم های تو جلو آمد و شد صبح وصال تا که سائل... برسد! تاک وجودت خم شد دست های تو پلی زد به بلندای کمال هر کجا صحبتی از نور و تجلی می رفت از تو آورد سَبیکه به شبِ شهر، مثال ۱ چون عمویش علی اصغر، تب باران دارد کارِ صد سرو و صنوبر کند این تازه نهال باده می ریخت از انگور امامت در جان و جهان مست شد از جرعه ی او، هفده سال بدعت معتزله، بیعت با شیطان بود ۲ آن جماعت که به دل داشت سر جنگ و جدال عصمت از روی تو بارید به هر دعوتِ کور معتصم بود در آیینه ی چشمان تو لال ۳ عالِم دهر، ابوجعفرِ فاضل اینجاست ۴ مرد اگر هست بیارید به میدان سوال لرزه انداخت به اندیشه مأمونِ دروغ «قالَ صادق» که می آورد به لب، طبق روال تیغ بُرّانِ ولایت به دهان می‌چرخاند به مسلمانِ ریاکار نمی داد مجال تا علی گفت و ولی گفت و جلی گفت و بلی همگان، مات جلال و... همگان، محو جمال! از ولی گفت و غدیر و شب معراج و رسول دین بی مِهر علی!؟ وای... مُحال است مُحال! امّ فضل از پس نیلوفر مرداب آمد ۵ تا به تدریج کند غرق... تو را، غرق ملال! باخبر بودی و حرفی نزدی، این یعنی صید دل کردی و آخر نشدی صید، غزال! با توام، با تو که یک عمر حسینی بودی با تو که نوحه شدی... شد شب و روزت گودال رفتی و شاعر چشمت لب دفتر را دوخت تا غمت را ننویسد، نشود بال... وبال این اشارت ز امام دو جهان ما را بس ۶ او که فرمود: شمارا به خدا... بیت المال! سر به تقدیرِ رضا داد و اجل شد انگور تا در آغوشِ گلستان رضا، رفت از حال قم المقدسه ..................................................... ۱. سبیکه؛ یک. نام مادر امام جواد (ع) دو. زر و سیم گداخته خاموشی چراغ هنگام فارغ شدن سبیکه (خیزران) و روشنی اتاق بعد از تولد حضرت (به نقل از حکیمه؛ خواهر امام رضا (ع) در کتاب مناقب ابن شهرآشوب) ۲. معتزله: از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‌دانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می‌ساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را می‌توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می‌دانستند ۳. معتصم؛ خلیفه عباسی همزمان امام ۴. ابوجعفر؛ کنیه امام جواد (ع) عالم و فاضل؛ دو مورد از القاب ایشان ۵. امّ فضل؛ همسر امام جواد (ع) ۶. بیتی از حافظ شیرازی بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 تقدیم به ساحت (ع) و (ع) و (س) همقدم ................ با اینکه جهانِ هر کسی محترم است پایان جهان و جان هر کس عدم است باید که وجود را صدا زد همه شب معنای وجود در جواد و کرم است او مثل رضا، زیاد بخشید... زیاد هر قدر بگویم از رضا باز کم است در مشهد و کاظمین و قم، می گردم آنجا که فرشته با بشر همقدم است بر هر سه حرم نگاه می اندازم در سینه ام انگار که دنیای غم است آنقدر که نقره داغ کردند تو را ایوان طلای تو از این داغ، خم است بارانیِ روضه ات شدم تا دیدم هر اشک، کبوتری رها در حرم است هنگام زیارتت نفس می گیرم نور صلوات، در دم و بازدم است هر ضربه ی استاد، گُلی شد به ضریح صد رازِ شگفت در زبان قلم است عشاق جهان را سر ذوق آورده این کعبه که هم کعبه ی جان، هم صنم است هنگام طوافش لکَ لبیک بگو این کعبه، صفا و مروه ای مغتنم است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا