eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🏻 به عباس بن علی (ع) «عین» ..... صحبت از مردی ست مردی در سیادت، دلپذیر صحبت از مردی ست مردی در سیاست، کم نظیر گیسویش را دیدم و درجا مسلمانش شدم دست هایش را نگو، هر جا که باید! دستگیر می دهد نانِ تمام خلق را با دست خویش سفره دار است و گدایش از صغیر است و کبیر «چِشم» او معروف بود و «چَشم» او معروف تر ای به قربانش که چشمانش بشیر است و نذیر جلوه ای از نور حق بود و علی و فاطمه (س) آن امیری که امیری داشته... نعم الامیر! تابعیت از ولی را او بجا آورد و بس لحظه ای خارج نشد از پیچ و خم های مسیر دست ساقی را بالا گرفت از ساق عرش در خود غدیری داشت! او بود این نابجا گفتیم اگر گفتیم او لب تشنه است او خودِ دریاست آری... ما ترک های کویر آهویی شرمنده اش خواندیم بین گرگ ها در رجزهایش ولی او گفت از شیرِ بْنِ شیر کودکان آتش گرفتند از عطش، عباس سوخت! یک نفر باید که ساقی می شد آنجا ناگزیر! شانه اش گهواره ی مَشکی شد و باران گرفت هق هقش را هیچکس نشنید جز یک نخل پیر خیمه ها غرق دعا بود و یکی از کودکان گفت عمه! تشنه ام اما عموجان کرده دیر تیرِ آخر را «عمود»ی زد که بر فرقش نشست او زمین افتاد و دشمن در سجودش شد دلیر یک شهادت داشت او... اما هزاران بار... آه چون سرش بر نیزه بود و دید خواهر را اسیر وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس... آن خیرِ کثیر دست های او قلم شد تا که بنویسی از او ای قلم از بی وفایی در قلمدانت بمیر! خوشنویس آمد که بنویسد شبی، «عباس» را بعدِ ساعت ها نوشت او: «عین» را با چند تیر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 برای مولا علی (ع) طلب .................... برای بردن نامش ادب کردم صفاتش برشمردم منتخب کردم از آنجا که به اشکش نخل بالا رفت به شوق روی او، میل رطب کردم نشستم بر سر دلم را از لب به لب کردم صدا کردم به معراج قنوت، «او» را علی را از علی گویا طلب کردم علی گفتم علی گفتم علی گفتم خودم را وقف بر این مستحب کردم دلم شد جنة الاعلی به لطف او دو چشم خویش را وقتی رجب کردم علی را در میان کوچه ها دیدم برای غربتش، هر بار تب کردم تبری چون تولی عین دینداریست به هر که با تو دشمن شد غضب کردم نگفتم یاعلی هر دم؛ پشیمانم ...! که روزم را چنین بیهوده شب کردم اگرچه گفتم از زهرا و با این کار کمی خود را به مولا منتسب کردم کمیلش هر شبِ جمعه دلیلی شد که یا رب یا ربش را حرز لب کردم علی، نهج البلاغه ست و به لطف او هزاران بار یاد از مرگ و رب کردم جهان از چشم من افتاد و افتادم نگاهی که به مجموع خُطب کردم علی بود و علی بود و علی... تنها هر اندازه که قلبم را وجب کردم اگر او فاتح ایرانِ جانم هست عجم را هدیه بر شاه عرب کردم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🏻 🤦🏻 نتیجه فراموشی بود و شعله‌هایی که در خیمه‌های علیه السلام را سوزاند، تداوم آتشی بود که در پشت در خانه علیه السلام روشن شد. 👌🏻 در واقع ابتدا باید دِین خودمان را نسبت به پیام ادا کنیم…! 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 یادداشتی از امسال در ، ایده ای که سال ها در ذهن داشتم را محقق کردم و شیوه ای از سرایشِ شعر را به نام (که البته موضوعی فراتر از عاشورا و غدیر دارد و می تواند هر شعر یا بیتی که نسبتی با واقعه غدیر در آن ایجاد شده باشد را شامل شود) را بطور اختصاصی در قالب دو پویش با عزیزان به اشتراک می گذارم: و 🤦🏻 از آنجایی که پیوند عمیقی بین دو واقعه تاریخی و وجود دارد «باید در غدیر، کربلا را یادآور شد و در کربلا، غدیر را» اما شوربختانه آنگونه که باید توجهی به این موضوع نشده لذا به عنوان سبک یا قالبی از شعر که بطور مشخص به موضوع غدیر و کربلا اشارت دارد می تواند هم از منظر تاریخی و پژوهشی و هم از منظر ادبی و هنری مورد توجه قرار گیرد 👌🏻 📣 از شاعران گرامی دعوت به عمل می آید یا خود که در آن اشاراتی به دارند یا خود را که در آن به اشارت دارند را برای آیدی زیر ارسال نمایند تا در کانال های آیینی نشر داده شود 🆔 @Kara_holding 👇🏻 برخی ابیات برگزیده 🔰 غدیر عاشورایی ✅ خورشید، ماه را که نشانِ غدیر داد شکرِ خدا سه شعبه نشد از کمان، رها ✅ این لشکرِ حجاج کجا بود در عاشورا، هان!؟ یک نیم مقابل حسین و نیم دیگر در خواب 🔰 عاشورای غدیری ✅ ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود ابرهای خونْ فشان نینوا، اشک های حضرت امیر بود ✅ حضرت لیلا ابَرمردی دلیر آورده بود یک علی را با خودش سمت غدیر آورده بود ✅ دستِ ساقی را علی بالا گرفت از ساقِ عرش کربلا در خود غدیری داشت، او بود این غدیر! ✅ او علی بود و به دنبال عدالت می رفت کربلا، اشک غدیر است! امان از غفلت! ✅ آن دست که در غدیر خم بالا رفت با امر خدای خالق یکتا رفت دستی‌ست که آوازه‌ی آن در تاریخ تا عرش خدا به روز عاشورا رفت ✅ بلند کرد علی را، غدیرِ دیگر شد غدیر، کرب و بلا شد به تیر زهرآگین ، ذبح _غدیر است و حسینش خونبها تا ، جان ببخشد مرگِ استنباط را ✅ می دید کربلا را در برکه ی غدیر قربانِ آن سری که به فکر رباب بود 🔰 برای امام حسن (ع) ✅ هرچند که مضمون غریبت تنهاست نام تو سرود موج موجِ دریاست بالی ز علی‌ست با تو، بالی ز حسین پرواز تو از غدیر تا عاشوراست 🔰 برای امام سجاد (ع) ✅ زبور آل محمد، چکامه ای سبز است ، سالنامه ای سبز است 🔰 برای تاجگذاری امام زمان (عج) ✅ چقدَر تاج امامت به سرت می آید نیست از روز غدیر، این شب عظمیٰ کمتر! ✍🏻 نمونه های فوق به جهت عدم دسترسی به اشعار دیگران و برای درک مطلب بهتر آمده امیدوارم طی چند روز آینده ابیات و اشعار زیادی به این پویش بپیوندند هرچند این پویش تا پایان ماه صفر ادامه دارد 🙏🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترکیب بند غدیرا (غدیر و کربلا) ................ اسمش ، اما بود آتش، از آسمان می بارید بی صدا خیلِ سیاهْ لشکرِ حَُجّاج، ظاهراً همراه و... باطناً همه در فکر کودتا حق را ببینی و به سکوت اکتفا کنی!؟ کفوی برای حق بوده غیر مرتضی!؟ قلبی که خالی از حرم و حج و حجت است باید که عاقبت بشود دشمن خدا خورشید، ماه را که داد شکرِ خدا نشد از ، رها «هذا علی» که بر لب احمد جوانه زد گُل کرد یاد و خاطره ی سبزِ «اِنّما» ۱ فریادِ «یا علی» همه ی دشت را گرفت کوهی به کوه دیگر تا گفت: مقتدا...! «بخٍّ لکَ علی» به دهان فرشته بود بخل و حسد به سینه ی یک عده آشنا آنها که در سقیفه، خدا را تبر زدند با هیزم آمدند درِ خانه، در زدند فصل حسن، غریب و پر از التهاب بود شیعه، خمار بود و شب و روز، خواب بود باید حسن چه می کرد از دست دوستان در آن جهنمی که سراسر عذاب بود!؟ باید که مدح مولا می گفت نزد عام!؟ صَبِّ علی به منبر وقتی ثواب بود او چشمه بود و در پی آبادیِ جهان اوضاع بیش از آنچه که باید، خراب بود یادش نرفته بود چه بر مادرش گذشت از کوچه های سیلی، در پیچ و تاب بود مولا هنوز داغ گُلش را به سینه داشت ابری ترین بهار... که اشکش گلاب بود در چاهِ خانه ریخت، حسین آهِ خویش را اما چه سود، حرف دلش بی جواب بود می دید را در قربانِ آن سری که به فکر رباب بود این قصه، می رسد به کجا!؟ یا علی... مدد ختم به خیر می شود آیا!؟ علی... مدد حج را رها گذاشت به حال خودش حسین شد خودش حسین گفته خدا چگونه به معراج می روی!؟ با سر رسیده! طبق روال خودش، حسین دشمن نبود در دل میدان و قتلگاه می رفت همچنان به جدال خودش حسین! نام میان اذان علی خوش است - دل بسته است اگر به بلال خودش حسین وا کرد باب تؤبه ی ما را به دست حُر تا پل شود برای وصال خودش حسین فطرس، کبوتر حرمش شد به بوسه ای ما را سوار کرد به بال خودش حسین اندوه شیعه را نه فقط! بغضِ خلق را حل می کند به اشک زلال خودش حسین بدرش خسوف کرد و نگاهش غروب کرد وقتی رسید پیش هلال خودش حسین او هم صدا زد ای سحر، ای بیکران بیا با ذوالفقارت از سفر آسمان بیا قم المقدسه ........................................ ۱. هذا علی اشاره به بیان پیامبر اکرم در روز غدیر: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه» اِنّما... اشاره به آیه ۵۵ سوره مائده "آیه ولایت": «انّما ولیُّکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یُقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هُم راکعون»؛ "ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند". 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💪🌺 برای مولا علی (ع) در ................... می روم تا زورخانه، پیش او... افتاده ام! گود و میدان می شود با بوسه ای، سجاده ام مرشد از مولا که می گوید دلم پر می زند ساقی کوثر کنارم هست و مست از باده ام هوهویش را می توان از دورترها هم شنید تا که روی دست هایم می رود کبّاده ام من نه از امروز و از دیروز، از آغاز جهان بر تو و عباس تو... آن پهلوان، دل داده ام فصل گلریزان، بهارِ مردی و مردانگی ست چون بزرگان، وامدارِ دستمالی ساده ام در بیان آنچه باید باشم و آنچه تویی از محمد وام می گیرم، قریشی زاده ام زیر بارِ زور رفتن در مرام شیعه نیست مثل فرزندت حسین، آزادم و آزاده ام عاشق پروازم و مشتاق دیدارم علی (ع) هر زمان حس می کنی وقتش شده، آماده ام قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا