هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🌷 برای #محمدبنعبدالله (ص) و برادرش #علیبنابیطالب و دختر و مادرش #فاطمهزهرا_سلاماللهعلیها
بال و وبال نبی
.............
به جای بال نبودیم جز وبال #نبی
#علی و #فاطمه بودند شوق و بال نبی
#نبی به خاطر ما از خودش گذشته و ما
چه کرده ایم بگویید در قبال نبی!؟
#خدیجه مال و منالی برای خود نگذاشت
و اینچنین شد اگر شد خدیجه، مال نبی
چه کرد با دل پیغمبر خدا، این زن
که بسته بود به حال #خدیجه، حال نبی!؟
چه شام ها که سحر کرده بوستان اما
ندیده پنجره سروی به اعتدال نبی
#خدا سروده خودش را در آیه ی چشمش
چه رازها که نهان است در جمال نبی
در انتظار نگاه است و حاجتی دارد
طواف کرده اگر #کعبه، گِرد خال نبی
#حقیقت دو جهان را به چشم من دادند
گذشت روز و شبم بس که با خیال نبی
دلم خوش است صدای گرفته ای دارم
دلم خوش است که باشم دمی #بلال نبی
میان ظلمت قبرم حلول خواهد کرد
به لطف نور #ولایت، شبی هلال نبی
بدان! دهان مسلمان به لطف هر #صلوات
پیاله پر کند از چشمه زلال نبی
#ربیع می رسد و حال دل، بهاری نیست
چرا که #شصتوسه پاییز شد مجال نبی
چه کافران که شدند از سر عناد و حسد
دلیل خستگیِ مفرط و ملال نبی
چه #گرگها که در آن #لیلةالمبیتِ مخوف
کمر به قتلِ #نبی بسته و #غزال نبی
#محمد است و عطوفت، #محمد است و نگاه
همیشه در همه جا بوده این، روال نبی
سخن نگفته مگر آنچه را #خدا گفته
#مباهله ست سرانجامِ هر جدال نبی
مثال اوّلی و دوّمی و سوّمی اَست
سه تپه ی گم در سلسله جبال نبی
بگو برادر سنی، که در میان لحد
چه پاسخی خواهی داد بر سوال نبی!؟
#ولایت_علی و آل او کجاست کجا!؟
مگر نخواهد پرسید از #سلاله، نبی!؟
خدا برای خودش در زمین #خلیفه گذاشت
جهان، چگونه بماند بدون #آل_نبی!؟
رسید میوه #طوبی و #سدره در آن دشت
که داد سر به نهال #علی، نهال #نبی
بهم رسیده و در اصل در #خدا غرقند
#غدیر بود وصال #علی، وصال #نبی
گرفت دست #نبی را و پر کشید #مَلک
به گردنِ #علی افتاد تا مدال #نبی
میان این همه #تکلیف و آن همه #حاجی
#ولایت_علوی می شود #کمال_نبی!
تمام دین، #نبی اَست و امام دین، #علی اَست
که بود عین #علی و چه کس مثال #نبی!؟
چه جنگ ها که نکردند این دو... تا باشد
هرآنچه بوده حلال نبی، حلال نبی
#سقیفه، ننگ خواص است آن اراذل که
تمام عمر نکردند امتثال نبی
کنار بستر او آمدند هذیان ها
بهانه ی بدشان بود سن و سال نبی
چه نقشه ها که کشیدند و روضه ها خواندند
چه بوده آه... در آن دم، زبان حال نبی!
خزان گرفته و هر برگ می چکد بر خاک
چه کرد با دل تقویم، #ارتحال_نبی!؟
بخواه هرچه که می خواهی از دو بال نبی
که #فاطمه ست و #علی، راه اتصال نبی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🌷 درود بر #آزادگان_جهان و #رزمندگان_اسلام
✊🏻😡 نفرین بر #مزدوران و #رژیم_کودککش_اسرائیل
#ولایت
.............
نگیری از سر ما #سایه_امامت را!
نگیری از دل ما #آیه_ولایت را!
#قنوت، فرصت زیبای همدلی با توست
نگیری از نفسِ ما دمی، #اجابت را!
دوباره #حرملهای، #کودکان ما را کشت
نگیری از شب ما، #روضههای_هیئت را!
ببند دست مرا و نبند چشمم را!
بگیر جان مرا و نگیر #غیرت را!
چهشد که هموطنم شد #وطنفروش... چهشد!؟
چگونه درک کنم این همه #خیانت را
هزار مرتبه #لعنت به آنکه شد #مزدور
به باد داد به چند اشرفی، #شرافت را
هزار مرتبه #لعنت به آن #سلبریتی
که خرجِ کشور بیگانه کرد #شُهرت را
هزار مرتبه #لعنت به هرچه #روشنفکر ـ
که آفتابِ خودش کرد #غربِ_ظلمت را
هزار مرتبه #رحمت به آنکه با #قلمش
نوشت #شور و #حماسه، نوشت #عزت را
هزار مرتبه #رحمت به هرچه #ورزشکار
که با #غرور سرودهست #استقامت را
هزار مرتبه #رحمت به آنکه #کاسب بود ـ
و در #شرایط_جنگی، شکست #قیمت را...
اگرچه #پرچم_ایران سهرنگ بوده و هست
نشان و واژهی «#اللّه»، گفته: #وحدت را
به نامِ نامی #حیدر که با #علی هستم
ببین که میفشرم باز، #دست_بیعت را
#حسین دارد و با #کربلاست همپیمان
نمیپذیرد اگر #شیعه، #ظلم و #ذلت را
چنان زدیم که فرماندهانشان ماندند ـ
چگونه جمع کنند این همه #فضاحت را؟!
جهانِ بیخبر از روحیات اسرائیل
مباد گم بکند #سرخط_روایت را...! ـ
که اوست آنکه #تجاوزگر است و #جنگطلب
که اوست آنکه عیان کرد #جنگ_قدرت را
رسانههای معاند، دوباره مشغولند
مگر به هم بزنند #اقتدار_امّت را
رسانههای قسمخورده، انعکاس دهید
#غرور_شیرزنان را، #صدای_ملت را...!
مگر نه اینکه #پدافندشان به خاک افتاد
مگر نه اینکه شکستیم پشت #هیبت را
بگو که ثبت کند #چشمِ_دوربین_جهان
شکوه این #خبر و موج این #رشادت را
#برادرانِ_مسلمان به ما بپیوندید
رها کنید کمی خواب و استراحت را
اگر که ما نخروشیم مثل دریاها
زمین نمیفهمد عمق این #جنایت را!
خدا به #وعدهی_خود میکند #عمل اما
مباد قدر ندانیم باز #فرصت را
#جهاد، #حجّت_شرعیست! #شیعه_آمادهست
خدا کند که ببینم شبی #شهادت را!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#جبهه_حق_پیروز_است
#جبهه_باطل_نابود_است
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهام بخشِ #حسین می شود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد
در این میان قصیده ای به نام #عباس، رخ نمایی می کند و
غزلی به نام #علی_اکبر
خواستم بگویم #علی_اصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتی های #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعی های #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عده ای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمه_گاه، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست
این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه می شد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند
#باقر، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمی گویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمی گویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابه ها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمی گویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمی گویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭🖤 برای خانم #امالبنین (س) و #ابوالفضلالعباس (ع)
#امالشفا
...................
تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده
#علی با دیدنت ای #فاطمه یاد خدا کرده
تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو
که خود را در دل #مولا به لطف شرم، جا کرده
عروس خانه مولا، خودش را #خادمه خوانده
ولی او را #علی #بانوی_بانوها صدا کرده
چه بانویی که #مَحرم شد، چه بانویی که #مُحرِم شد
چه بانویی که با #سعی اش در این #کعبه، صفا کرده
تویی، نور و... #علی، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور
خدا چشم تو را آیینه ی #شمسُالضّحی کرده
شنیدم #مهر و #ماهت را گرفته #کربلا از تو
و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده
شنیدم #زینب پردهنشینت رفته در بازار
امان از #شام! در حق عزیزانت جفا کرده
همین که #کاروان از #کربلا برگشته؛ #زینبوار -
شده #امالبنین، امالشّفاء و... کارها کرده
نه تنها #مادر_آب است مثل #فاطمه این زن
خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده
#اَبَ الاَنگور، در میخانه ی #امالبنین، شد می
و #ساقی، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده -
چنانکه آسمان کرده زمین را از #غدیرخم
که حتی ارمنی را با #ولایت آشنا کرده
برو در #کربلا گلدسته هایش را تماشا کن
ببین در #کفالعباسش چه غوغایی بپا کرده
#قنوت دست هایش را به ساق عرش گسترده
قنوت تشنگان را اینچنین #حاجتروا کرده
#ادب یعنی همین که او به پاس کودکی هایش
به یاد #فضّه، ایوانِ بلندش را #طلا کرده
برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه
سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱
برای پیریِ #امالبنین، دستان سبزش را
قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده
بنازم هیئتش را که... #امامعصر هم آنجاست
عموجانش، جهانِ مرده را #دارالشفا کرده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.............................................
۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن
البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهام بخشِ #حسین می شود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد
در این میان قصیده ای به نام #عباس، رخ نمایی می کند و
غزلی به نام #علی_اکبر
خواستم بگویم #علی_اصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتی های #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعی های #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عده ای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمه_گاه، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست
این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه می شد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند
#باقر، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمی گویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمی گویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابه ها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمی گویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمی گویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
🤦🏻👌🏻 به پیشگاه #اربعینیها و #دوستداران_حسینبنعلی_علیهالسلام
#عاشقتر
................
#عاقلان را #چلّهای باید که #عاشقتر شوند
#زاهدان را #خلوتی باید که #صادقتر شوند
#خوندلخوردن، مرام #عارفان_تشنه است
تا در آغوشِ خدای خود، #شقایقتر شوند
#شعلهشعله باید از خود رد شوند #اهل_نظر
تا برای دیدن #پروانه، لایقتر شوند
دست و پا باید زد و از دست و پا باید گذشت
تا به #دریا تکّههایت بلکه #قایقتر شوند
#فارغان باید #فراق_از_خویش را دامن زنند
تا از #آشوب_هزاران_فرقه، فارغتر شوند
#اصغر آمد #بیزره تا واکند از رگ، گره
بلکه #آقازادهها یک ذرّه #بالغتر شوند
من افق را در #ولایت دیدهام هرچند که
در جهان، خیل منافقها #منافقتر شوند
#گاه_باید_دل_به_دریا_زد، #به_باران_دل_سپرد
در #مسیر_عشق، باید #اهل_منطق، تر شوند
بعدِ #صلحی_سبز باید که #قیامی_سرخ کرد
تا #هنرمندانِ_کجرفتار خالقتر شوند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهامبخشِ #حسین میشود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر میکشد
در این میان قصیدهای به نام #عباس، رخ نمایی میکند و
غزلی به نام #علیاکبر
خواستم بگویم #علیاصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاهبیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتیهای #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعیهای #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عدهای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمهگاه، ترکیببندی بود با گوشوارهی «اینجا حرم امن الهیست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمیخاست و گاه مینشست
این کوتاه و بلند شدنها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه میشد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیماییهایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاریها از او وام گرفتند
#باقر، ترانهای کبود بود که سالها بعد، بیش از هزاران ترانهسرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزلمرثیهای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمیگویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمیگویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانهی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعهی قرآنش، برای بازاریان، مرثیهای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامهای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوشها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابهها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمیگویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمیگویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگها هم آسانتر میشود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✋🏻🌷 برای #محمدبنعبدالله (ص) و برادرش #علیبنابیطالب و دختر و مادرش #فاطمهزهرا_سلاماللهعلیها
بال و وبال نبی
.............
به جای بال نبودیم جز وبال #نبی
#علی و #فاطمه بودند شوق و بال نبی
#نبی به خاطر ما از خودش گذشته و ما
چه کردهایم بگویید در قبال نبی!؟
#خدیجه مال و منالی برای خود نگذاشت
و اینچنین شد اگر شد خدیجه، مال نبی
چه کرد با دل پیغمبر خدا، این زن
که بسته بود به حال #خدیجه، حال نبی!؟
چه شامها که سحر کرده بوستان اما
ندیده پنجره سروی به اعتدال نبی
#خدا سروده خودش را در آیهی چشمش
چه رازها که نهان است در جمال نبی
در انتظار نگاه است و حاجتی دارد
طواف کرده اگر #کعبه، گِرد خال نبی
#حقیقت دو جهان را به چشم من دادند
گذشت روز و شبم بس که با خیال نبی
دلم خوش است صدای گرفته ای دارم
دلم خوش است که باشم دمی #بلال نبی
میان ظلمت قبرم حلول خواهد کرد
به لطف نور #ولایت، شبی هلال نبی
بدان! دهان مسلمان به لطف هر #صلوات
پیاله پر کند از چشمه زلال نبی
#ربیع میرسد و حال دل، بهاری نیست
چرا که #شصتوسه پاییز شد مجال نبی
چه کافران که شدند از سر عناد و حسد
دلیل خستگیِ مفرط و ملال نبی
چه #گرگها که در آن #لیلةالمبیتِ مخوف
کمر به قتلِ #نبی بسته و #غزال نبی
#محمد است و عطوفت، #محمد است و نگاه
همیشه در همه جا بوده این، روال نبی
سخن نگفته مگر آنچه را #خدا گفته
#مباهلهست سرانجامِ هر جدال نبی
مثال اوّلی و دوّمی و سوّمی اَست
سه تپهی گم در سلسله جبال نبی
بگو برادر سنی، که در میان لحد
چه پاسخی خواهی داد بر سوال نبی!؟
#ولایت_علی و آل او کجاست کجا!؟
مگر نخواهد پرسید از #سلاله، نبی!؟
خدا برای خودش در زمین #خلیفه گذاشت
جهان، چگونه بماند بدون #آل_نبی!؟
رسید میوه #طوبی و #سدره در آن دشت
که داد سر به نهال #علی، نهال #نبی
بهم رسیده و در اصل در #خدا غرقند
#غدیر بود وصال #علی، وصال #نبی
گرفت دست #نبی را و پر کشید #مَلک
به گردنِ #علی افتاد تا مدال #نبی
میان این همه #تکلیف و آن همه #حاجی
#ولایت_علوی میشود #کمال_نبی!
تمام دین، #نبی اَست و امام دین، #علی اَست
که بود عین #علی و چه کس مثال #نبی!؟
چه جنگها که نکردند این دو... تا باشد
هرآنچه بوده حلال نبی، حلال نبی
#سقیفه، ننگ خواص است آن اراذل که
تمام عمر نکردند امتثال نبی
کنار بستر او آمدند هذیانها
بهانهی بدشان بود سن و سال نبی
چه نقشهها که کشیدند و روضهها خواندند
چه بوده آه... در آن دم، زبان حال نبی!
خزان گرفته و هر برگ میچکد بر خاک
چه کرد با دل تقویم، #ارتحال_نبی!؟
بخواه هرچه که میخواهی از دو بال نبی
که #فاطمهست و #علی، راه اتصال نبی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
💚❤️ به ساحت #امام_حسن (ع) و #امام_حسین (ع)
دو پسر
.................
بودند پس از #شیرخدا آن دو پسر، شاه
خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه
خورشید، #حسین است و #حسن، ماهِ شبِ تار
#عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه
ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است
با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی #الله
شد اشکِ خُم از غربت و اندوه #علی، خشک
شد #کرب_و_بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه
چشمان شما قطب نما بود و دل ما
در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه
#تکلیف شما بود به یک چیز، #ولایت!
او در پی #صلح آمد و تو در پی #اصلاح
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_حسینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15