بخشی از یک غزل قصیده 👇🏻
نباید رد شد از گنج #غدیرخم به آسانی
که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی!
خدا #لعنت کند آن را که آتش زد به جان دین
خدا #لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی
چه #غفلت ها که سر زد از #خواص_جامعه آن روز
که بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی!
چه #غفلت ها که سر زد از #عوام_جامعه آن روز
که #ابراهیم شد در آتشِ گودال، قربانی!
#محمد_عابدی
#بصیرت
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به #حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها و #مولا_علی_علیهالسلام
نیش
...............
#لعنت به #دینداران_مستِ_مصلحتاندیش
#لعنت به هرچه #مفتی_بیریشهی_با_ریش
#لعنت به هرکه #بذر_شک پاشید بر دل ها
آری #سکوتِ_نابجا دارد #گُلِ_تشویش
#چوپانِ_امّت را فدای حرص خود کردند
این گرگ های لانه کرده در لباس میش
رو کرد دست این جماعت را #علی با #صبر
هرچند #مولا می شناخت این قوم را از پیش
اینگونه شد که گونه ی #زهرا به حرف آمد
از مشت نامردان، که بودند از #چهل_تن بیش
ای کاش باشد #روضههای_پشت_در، قصه
یا اهل منزل را نکرده باشد او #تفتیش
#خاک از خجالت #آب شد در آن خراب آباد
خورشید، #آتش بود و شد از شعله ها دل ریش
#زهرا پر از زهر است از مسمارِ مثل مار
اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش
در خواب، #میخ_در به شکل عقربی، شب ها
تا صبح می زد دست و پای #مرتضی را نیش
بعد از غروب #فاطمه، چاه است و ماه چاه
هم صحبت و هم سفره و همزاد یک #درویش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15