eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
458 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
194 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊️✋🏻 به پیشگاه از تو .............. شد خیابان، کوچه ها شد از تو ها وقتی درآمد، چشم ها شد از تو بود قم تا اینکه تو بارید تنها نه بانو، کاممان شد از تو تا زمینش بوسه ای زد، بر سرانگشتت به نرمی سخت و محکم آن، بستر و بالین شد از تو سوز «» را نگاهت، نوبهاری ناگهان کرد میوه ها از باغ آمد، سفره ها تزیین شد از تو شانه ات شد لانه ی صدها ربّناهامان ، دست ها شد از تو ابر رحمت بوده ای و... رعد و برقت روشنی بخش بر پای تو افتاد، تأمین شد از تو از تا به ، بر شترها رنج دیدی عاقبت در این ، اسبِ مذهب زین شد از تو کیمیاگر بود چشمت، شاهدم «» مس، طلا شد با طلوعت، زرّین شد از تو به شهر مرده جان داد ای ... اینجا، شد از تو دختری با شعرهایش در شبِ ظلمت درخشید در شد خاکِ پا و شد از تو به هنگام ، لبیک می گفت زائرت غرق بود و شد از تو قم المقدسه ........................................ بازار کهنه قم: این بازار که در آن مسگران هم به ساخت و تجارت می پردازند از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌ شود که ساخت برخی از آنها از دوره سلجوقی و ایلخانی شروع شده؛ اما بخش اصلی بازار در دوره صفوی و دوره قاجار شکل گرفته است. ******* نقاش: حسن روح الامین صحنه ورود حضرت معصومه (س) به قم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻✊🏻 غزلی تقدیم به در راستای .............. هر زمان خسته شدی، ... باز کن را، در دل شب، بکش با که نبرده ست کسی راه از پیش! بردار، کمی بِکَن، بکش بعد از آنکه به همه رو زدی و شدی جرعه ای شو و منّتِ بکش تا بدانی چقدَر دلش غم دارد! دلوْ در چاه بینداز و از آن، بکش در مسیری که نفس های تو را می خواند را پشت سرت، همدل و همراه بکش دل، سه‌تار است و بر آن گَرد فراموشی ها! بر خود، زخمه ی کوتاه بکش را راه بده تا که برود کلبه و دهکده را خالی از بکش پاسخِ باش به صد حنجره «» آسمان را همهْ شب، عرصه «» بکش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🕊️✋🏻 به پیشگاه از تو .............. شد خیابان، کوچه ها شد از تو ها وقتی درآمد، چشم ها شد از تو بود قم تا اینکه تو بارید تنها نه بانو، کاممان شد از تو تا زمینش بوسه ای زد، بر سرانگشتت به نرمی سخت و محکم آن، بستر و بالین شد از تو سوز «» را نگاهت، نوبهاری ناگهان کرد میوه ها از باغ آمد، سفره ها تزیین شد از تو شانه ات شد لانه ی صدها ربّناهامان ، دست ها شد از تو ابر رحمت بوده ای و... رعد و برقت روشنی بخش بر پای تو افتاد، تأمین شد از تو از تا به ، بر شترها رنج دیدی عاقبت در این ، اسبِ مذهب زین شد از تو کیمیاگر بود چشمت، شاهدم «» مس، طلا شد با طلوعت، زرّین شد از تو به شهر مرده جان داد ای ... اینجا، شد از تو دختری با شعرهایش در شبِ ظلمت درخشید در شد خاکِ پا و شد از تو به هنگام ، لبیک می گفت زائرت غرق بود و شد از تو قم المقدسه ........................................ بازار کهنه قم: این بازار که در آن مسگران هم به ساخت و تجارت می پردازند از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌ شود که ساخت برخی از آنها از دوره سلجوقی و ایلخانی شروع شده؛ اما بخش اصلی بازار در دوره صفوی و دوره قاجار شکل گرفته است. ******* نقاش: حسن روح الامین صحنه ورود حضرت معصومه (س) به قم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🎁 پیشکشی به حضرت (عج) 🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به نیت فرج و گشایش امور می‌سازد ................ ، از سکوت محض، یک می‌سازد ، از صدای حبس، یک می‌سازد بشر، است و و و ، حیف! که از یک تکه‌سنگِ ساده یک معبود می‌سازد شبانی را خدا جا می‌دهد در غار تنهایی از او بعد از چهل سال، می‌سازد خدا آری خدایی که را از دل برای اهل دنیا، و می‌سازد نترس از پیچ‌وخم‌های مسیر ای چشمه‌ی جوشان زمین تا لحظه‌ی دریا شدن، با رود می‌سازد است آنکه از وجود خویش آگاه است و در راه تو با ظرفیت موجود می‌سازد یعنی آن «» که به رغم هرچه کوتاهی و هر کمبود می‌سازد بترس از آنکه شد آتش بیار معرکه در جنگ که آتش در پس روشنگری‌ها دود می‌سازد تو ای ، هر اندازه دیر از برگردی بشر آینده را فردای وهم‌آلود می‌سازد جهان، مشغول تحریف تو و من غافل از اینکه چه تصویر سیاهی از تو می‌سازد ولی دلخوش به اینم که نگاه تو توان هرچه تیر و نیزه را محدود می‌سازد زمین ویرانه شد با ما، زمان وارونه شد با ما جهان را بار دیگر می‌سازد منم قربان آن آقا، که بر خودش چندین آنگونه که فرمود می‌سازد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭🤦🏻 پیشکش به ................. انگشت اشاره‌ای بود که را نشان می‌داد انگشت اشاره‌ای بود که را نشان می‌داد ! و «» چقدر شبیه و توست سری که بر افتاده و کرده سری که باز به رفته و را می‌خواند! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15