💐👌 برای #امام_حسین_علیهالسلام
گل می دهد
......................
با بهار نام او، دشت و دمن گل می دهد
لاله می روید به خاک و یاسمن گل می دهد
دست او باران و چشمش آسمانی بیکران
می شود رنگین کمان، بر مرد و زن گل می دهد
گریه های یوسف و یعقوب روزی می رسند
خونِ افتاده به قلب پیرهن گل می دهد
می روم سمت #حرم وقتی به پایان می رسم
تا سلامی می دهم دنیا به من گل می دهد
بذر عشقش ریشه خواهد زد پس از دفن تنم
سینه ام گل می کند خاکِ کفن گل می دهد
#کربلا، آیینه ی لبریز چشمان #علی ست
ساقیِ او در فرات خویشتن گل می دهد
#کربلا پیوند #آل_مجتبی هست و #حسین
شاخه های نونهالان #حسن گل می دهد
#کربلا یعنی #حسین و #کربلا یعنی #حسن
او که بر نامردمان، با حُسن ظن گل می دهد
#ظهر_عاشورا هزاران بار #پیغمبر شد او
او که بر دشمن به لطف هر سخن گل می دهد
زخمه اش بر پیکر دشمن فقط یک زخم نیست
تیغ او در جنگ های تن به تن گل می دهد
موی او آشفته و خاکستری شد در تنور
او که روی نی به هر پیمان شکن گل می دهد
بوسه ای جان داد بر او، بوسه ای جانش گرفت
#زینبش می دید هر دم از دهن گل می دمد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
و همچنین غزلی از دوست عزیزم عباس همتی که بسیار روان و سوزناکه
اشکی ریختید دعاگوی امام زمان (عج) باشید 🙏🏻
🔹آخرین نگاه🔹
پیش از غروب بود، که آب از سرم گذشت
آهی کشیدم و نفس آخرم گذشت
من التماس ماندن و او شوق وصل بود
چون اشک از برابر چشم ترم گذشت
پنجاه و چار سال به او چشم دوختم
فرصت نشد که خوب به او بنگرم، گذشت...
یک آن تمام خاطرههایی که داشتیم
با آن نگاه آخرش از خاطرم گذشت
دلشوره داشتم که پس از او چه میشود؟
او رفت و باد از طرف معجرم گذشت
آتش گرفت خیمۀ قلبم، چه آتشی!
کار از به باد رفتن خاکسترم گذشت
دیدم بریدن نفس قتلگاه را
دیدم که روی خاک... نشد باورم، گذشت...
تا بود، آب در دل خیمه تکان نخورد
تا رفت، آب از سر اهل حرم گذشت
📝 #عباس_همتی
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#عاشورا
#غزل
🆔 @Pelak15
🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 نثار #امام_حسین_علیهالسلام و #حضرت_عبدالله_بن_حسن
#یوسف
..............
چیزی نخواهد ماند اینطور از تن یوسف
باید که بردارند دست از کشتن یوسف
اما حریصند این خدانشناس ها بر او
غرّید #عبدالله سمت دشمن یوسف
یک دست او مثل عمو افتاد بر خاک و
یک دست او افتاد دورِ گردن یوسف
آغوشِ مولا مقتل چندین نفر بوده
خون #علی، تازه ست بر پیراهن یوسف
شیطان صفت ها از جهنم آتش آوردند
انداختند آتشفشان بر خرمن یوسف
#کرب_و_بلا هر قطعه اش شد یک حسینیه
پاشیده بود از میسره تا میمنه، یوسف
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 به ساحت رفیع #امام_حسین_علیهالسلام و پیروان مکتب او
بقا و فنا
...............
#زمین، مرگی پر از جاده ست، مرگی سرد و طوفانی
#زمان، خوابی پر از باده ست خوابی گرم و طولانی
از آن روزی که له کردند #آمال تو را با اسب
#بشر درگیر #شرّ است و نبردی غیرانسانی
از آن روزی که گیسویت، به دست نی، #پریشان شد
جهان، تنها به ما داده ست آشوب و پریشانی
از آن روزی که گُل کردی، میان #باغ_ویرانه
نبوده سهم ما از خاک، جز تخریب و ویرانی
نباید رد شد از #گنج_غدیرخم به آسانی
که پایانش نخواهد بود جز رنج پشیمانی!
خدا لعنت کند آن را که آتش زد به #جان_دین
خدا لعنت کند بیگانگان را بالاخص ثانی
چه #غفلت ها که سر زد از #خواص_جامعه آن روز
چه بت ها جان گرفتند و شدند اصحاب ایمانی!
چه #غفلت ها که سر زد از #عوام_جامعه آن روز
که #ابراهیم شد در آتشِ گودال، قربانی!
خدا را شکر، با #کربوبلایت حالمان خوب است
اخیرا هم که بر پا کرده ای در شهر، #مهمانی
به امّید #فرج دل بر #مسیر_اربعین بستند
سلام آورده اند از #جمکران، #زُوّار_ایرانی
شکوه پرچمِ سرخت به اهل کذب، ثابت کرد
که تو #اصل_بقایی و به غیرِ تو همه فانی
تمام رودها اشکند، اشک کوه های سخت
که از داغ تو لبریزند و می بارند عرفانی
اگر این است پاداشِ کسی که بر تو می گرید
چه توفیقی ازین بهتر که خَلقی را بگریانی ۱
به قربان تمام بانیانِ خرد و سنگینت
که #موکب می زنند و نذرها دارند پنهانی
دلم دریاست و دستم کویر، آقا نگاهم کن
که از دستم نمی آید به جز #شعر و #غزلخوانی
در این یک ساعتی که این غزل را مشق می کردم
هزاران #کودک افتادند از پا در دبستانی
دوباره حرمله #تیر_سهشعبه می زند بر مشک
کجایی ای #ابومهدی!؟ کجایی ای #سلیمانی!؟
دوباره شمر در #گودال دارد می کُشد #حق را
#فلسطین، #کربلایی شد! مسلمانان، مسلمانی! ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.....................................................
۱. محمد خرمشاهی سالها جزو نویسندگان ثابت برنامه معروف فکاهی رادیویی “صبح جمعه با شما” بود. بعضی از شعرهای او معروفیت بسیاری پیدا کردند؛ از جمله این بیت او:
ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی.
۲. بیتی از حکیم سنایی
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 به ساحت #مقطعالاعضاء آقاجانم #امام_حسین_علیهالسلام
گندم
..............
همواره جمعی طالبِ شهر ری اش بودند
آن عده که در فکر انگور و می اش بودند
پیغمبری را از بهشت عدن بیرون کرد
آن گندمی را که عمَرها در پی اش بودند
می خواستند آیینه ای را خط بیندازند
در جستجوی کیٖ، چطوری و کِی اش بودند
شمر آمد از گودال بیرون و همه دیدند
ده اسب را که بی قرارِ یک هی اش بودند
او آفتاب گرم تابستان ایمان بود
اما خزانی ها به دنبال دی اش بودند
کشتند خورشیدِ غزل را و چهل منزل
اصحابِ تاریکی به دنبال نی اش بودند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...........................................
دوستی داشتم که اسب نگهداری می کرد
روزی مهمانش بودم و دیدم یکی از اسب ها چموشی می کند و محکم به زمین و دیوار پا می کوبد به گونه ای که زمین، زیر پایش می لرزد. گفتم چی شده!؟ این اسب چرا چنین می کند!؟
گفت برایش نعل تازه زدم 😭😭😭
هنوز قالب پایش نشده و این کار را اینقدر ادامه می دهد تا نعل بر پایش چِفت شود!
آخخخخخخخخخ حسسسسسسسین 🤦🏻
بعد از عمری جواب سوالم رو گرفتم که چرا نعل تازه!
#صلّ_الله_علیک_یااباعبدالله ✋🏻
#لعن_الله_اُمّة_اَسرجت_و_اَلجمت_و_تَنقّبت_لِقتالک ✊🏻
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
غزلی تقدیم به #امام_حسین_علیهالسلام
#سوغات_سفر_کربلا آذر ۱۴۰۳
#اتفاق
.................
در صفر عاشقی، صدِ من در عراق بود
دستم اگرچه سرد، دلم داغِ داغ بود!
پیچیده بود دشت به خود یک پتوی زرد
ماهِ فلک زده، نفسش در محاق بود
«از آستانه راهی این آستان شدم» ۲
چشمم پر از کویر و دلم بین باغ بود
در ظلمت از خدا چه بخواهم به غیر نور!؟
شکر خدا که گنبد او چلچراغ بود
«آری به اتفاق، جهان می توان گرفت» ۲
یک راز داشت این سفر، آن: اتفاق بود!
وقت طواف، دور ضریحت دلم شکست
حالم چقدر آینه های رواق بود
دستم همینکه بوسه به موهای تو رساند
آنچه جوانه زد به دلم اشتیاق بود
بال و پرم به لطف تو بهتر شده #حسین
حالا کبوتر است دلی که کلاغ بود
یادش بخیر آن #شب_جمعه کنار تو
سهمم دوباره از تو فراق و فراق بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#کربلای_معلی
#نجف_اشرف
#شاعران_آیینی_قم
#ایام_فاطمیه
...............................................
۱. همسایه سفرهدار شد و میهمان شدم
از آستانه راهی این آستان شدم
امیرحسین آکار
۲. حسنت به اتفاق ملاحت، جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان می توان گرفت
حافظ
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
غزلی تقدیم به #امام_حسین_علیهالسلام
#سوغات_سفر_کربلا آذر ۱۴۰۳
#اتفاق
.................
در صفر عاشقی، صدِ من در عراق بود
دستم اگرچه سرد، دلم داغِ داغ بود!
پیچیده بود دشت به خود یک پتوی زرد
ماهِ فلک زده، نفسش در محاق بود
«از آستانه راهی این آستان شدم» ۲
چشمم پر از کویر و دلم بین باغ بود
در ظلمت از خدا چه بخواهم به غیر نور!؟
شکر خدا که گنبد او چلچراغ بود
«آری به اتفاق، جهان می توان گرفت» ۲
یک راز داشت این سفر، آن: اتفاق بود!
وقت طواف، دور ضریحت دلم شکست
حالم چقدر آینه های رواق بود
دستم همینکه بوسه به موهای تو رساند
آنچه جوانه زد به دلم اشتیاق بود
بال و پرم به لطف تو بهتر شده #حسین
حالا کبوتر است دلی که کلاغ بود
یادش بخیر آن #شب_جمعه کنار تو
سهمم دوباره از تو فراق و فراق بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#کربلای_معلی
#نجف_اشرف
#شاعران_آیینی_قم
#ایام_فاطمیه
...............................................
۱. همسایه سفرهدار شد و میهمان شدم
از آستانه راهی این آستان شدم
امیرحسین آکار
۲. حسنت به اتفاق ملاحت، جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان می توان گرفت
حافظ
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15