eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
462 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🖤🔥 پیشکش به (ع) در هوای او ........... اشک است قوت غالبش، خرما غذای او نان می پزد ، پا به پای او از قتلگاه مادرش رد می شود هر روز نان می برد وقتی برای او هر چاه را که می کَند پر می کند با پیچیده در گوش زمین، زخم صدای او گاهی کلنگش را می اندازد میان کار با خاک، بازی می کند انگشت های او ترین مرد زمین، شد از آن ابری تر از باران شده حالا او گرفت از میخ در، مزد رسالت را تیغ خوارج هم شود روزی بهای قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 برای خانم (س) و (ع) ................... تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده با دیدنت ای یاد خدا کرده تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو که خود را در دل به لطف شرم، جا کرده عروس خانه مولا، خودش را خوانده ولی او را صدا کرده چه بانویی که شد، چه بانویی که شد چه بانویی که با اش در این ، صفا کرده تویی، نور و... ، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور خدا چشم تو را آیینه ی کرده شنیدم و را گرفته از تو و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده شنیدم پرده‌نشینت رفته در بازار امان از ! در حق عزیزانت جفا کرده همین که از برگشته؛ - شده ، ام‌الشّفاء و... کارها کرده نه تنها است مثل این زن خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده الاَنگور، در میخانه ی ، شد می و ، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده - چنانکه آسمان کرده زمین را از که حتی ارمنی را با آشنا کرده برو در گلدسته هایش را تماشا کن ببین در چه غوغایی بپا کرده دست هایش را به ساق عرش گسترده قنوت تشنگان را اینچنین کرده یعنی همین که او به پاس کودکی هایش به یاد ، ایوانِ بلندش را کرده برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱ برای پیریِ ، دستان سبزش را قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده بنازم هیئتش را که... هم آنجاست عموجانش، جهانِ مرده را کرده قم المقدسه ............................................. ۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به مادرِ هستی که مهریه اش آب است و به ساغرِ مستی که ارثش بی آبی ............... هرچند علی به سینه ی من قاب است زهرایی ام و دلم پی ارباب است گفتند چرا از این سه می گویی هی!؟ یک سوم من، خاک و... دو سوم، آب است! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به مادرِ هستی که مهریه اش آب است و به ساغرِ مستی که ارثش بی آبی ............... هرچند علی به سینه ی من قاب است زهرایی ام و دلم پی ارباب است گفتند چرا از این سه می گویی هی!؟ یک سوم من، خاک و... دو سوم، آب است! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🎁 پیشکشی به حضرت (عج) 🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به نیت فرج و گشایش امور می‌سازد ................ ، از سکوت محض، یک می‌سازد ، از صدای حبس، یک می‌سازد بشر، است و و و ، حیف! که از یک تکه‌سنگِ ساده یک معبود می‌سازد شبانی را خدا جا می‌دهد در غار تنهایی از او بعد از چهل سال، می‌سازد خدا آری خدایی که را از دل برای اهل دنیا، و می‌سازد نترس از پیچ‌وخم‌های مسیر ای چشمه‌ی جوشان زمین تا لحظه‌ی دریا شدن، با رود می‌سازد است آنکه از وجود خویش آگاه است و در راه تو با ظرفیت موجود می‌سازد یعنی آن «» که به رغم هرچه کوتاهی و هر کمبود می‌سازد بترس از آنکه شد آتش بیار معرکه در جنگ که آتش در پس روشنگری‌ها دود می‌سازد تو ای ، هر اندازه دیر از برگردی بشر آینده را فردای وهم‌آلود می‌سازد جهان، مشغول تحریف تو و من غافل از اینکه چه تصویر سیاهی از تو می‌سازد ولی دلخوش به اینم که نگاه تو توان هرچه تیر و نیزه را محدود می‌سازد زمین ویرانه شد با ما، زمان وارونه شد با ما جهان را بار دیگر می‌سازد منم قربان آن آقا، که بر خودش چندین آنگونه که فرمود می‌سازد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به مادرِ هستی که مهریه اش آب است و به ساغرِ مستی که ارثش بی آبی ............... هرچند علی به سینه ی من قاب است زهرایی ام و دلم پی ارباب است گفتند چرا از این سه می گویی هی!؟ یک سوم من، خاک و... دو سوم، آب است! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به (ع) ................ بوده بر هر دلیل بوده بر هر کفیل تو باشد فراتر از غزل، ای جزر و مَدّت می‌کند غرقم به صد با جمالش خودنمایی می‌کند در تو خدا می‌نویسم ابتدای این غزل: «هوُ... » هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد ، و مادرت ، هست و تو بار عالَم روی دوش بود و بس تا شما بودید، هرگز نشد شیرمردی از تبار و و محکم‌تر از کوه، آبرومندی اصیل کاش در شعرش می‌گفت از لبت ۱ آنچنانکه گفته در وصف ، ۲ « پُر بود از ... آن » ۳ هرکه از او می‌نویسد سهم او راویانی که گزارش می‌نوشتند از لشکری از را دیدند زیر پای او سفارش شد به از سوی ؛ غیر ازین قصه‌ی این قوم هم می‌شد همان و یک دست برد و یک دست باخت ماجرای دست‌های تو کجا، شد هر دست تو در می‌کِشد بالِ خودش را بر پر تو، باز هم چشمش به چشم بود و ، وقتیکه زد کوس رحیل تو تنها نباشد یک در ، حال فرق دارد با جهان می‌بَرد نام تو را یک جورِ دیگر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 برای خانم (س) و (ع) ................... تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده با دیدنت ای یاد خدا کرده تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو که خود را در دل به لطف شرم، جا کرده عروس خانه مولا، خودش را خوانده ولی او را صدا کرده چه بانویی که شد، چه بانویی که شد چه بانویی که با اش در این ، صفا کرده تویی، نور و... ، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور خدا چشم تو را آیینه ی کرده شنیدم و را گرفته از تو و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده شنیدم پرده‌نشینت رفته در بازار امان از ! در حق عزیزانت جفا کرده همین که از برگشته؛ - شده ، ام‌الشّفاء و... کارها کرده نه تنها است مثل این زن خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده الاَنگور، در میخانه ی ، شد می و ، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده - چنانکه آسمان کرده زمین را از که حتی ارمنی را با آشنا کرده برو در گلدسته هایش را تماشا کن ببین در چه غوغایی بپا کرده دست هایش را به ساق عرش گسترده قنوت تشنگان را اینچنین کرده یعنی همین که او به پاس کودکی هایش به یاد ، ایوانِ بلندش را کرده برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱ برای پیریِ ، دستان سبزش را قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده بنازم هیئتش را که... هم آنجاست عموجانش، جهانِ مرده را کرده قم المقدسه ............................................. ۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🖤😭 برای که به سختی نفس می‌کشد آب و نان ............... ، ! و امروز، در کوچه‌، دست را بستند در کربلا را در غزه را اما دهان آدم‌ها را که بسته!؟ چرا هیچکس چیزی نمی‌گوید!؟ هرچند دیگر دیر شده سال‌ها بعد در می‌نویسند: بابا آب نداد بابا نان نداد بابا در ، سوراخ سوراخ شد بابا فقط نمازش نه همه چیزش شد تا ما بمانیم بابا در باران نیامد بابا در ، جان داد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15