eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
468 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻با اجازه (عج) به نیّت و ................... به لطف گوشه‌ی چشم تو ای سحر، بینا شده الحمدالله ، از خوابِ خوشِ خویش دوباره پا شده الحمدالله کماکان در کمان، تیر است اما کمین، شده الحمدالله دوباره و و و ، معنا شده الحمدالله چنان در این ابری‌ام که زمین، دریا شده الحمدالله به پای دشمنان نه! پیش کمرها تا شده الحمدالله کردم ولی آبی نخوردم لبم شده الحمدالله ، دلم ـ این بیت‌الاحزان ـ پر از شده الحمدالله به لطف که با تو دارم غزل، زیبا شده الحمدالله خودم را و تو را گم کرده بودم دلم شده الحمدالله در این بگوید کاش یک چشم جهان، شده الحمدالله با آرزو بود! وا شده الحمدالله قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به (ع) ................ بوده بر هر دلیل بوده بر هر کفیل تو باشد فراتر از غزل، ای جزر و مَدّت می‌کند غرقم به صد با جمالش خودنمایی می‌کند در تو خدا می‌نویسم ابتدای این غزل: «هوُ... » هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد ، و مادرت ، هست و تو بار عالَم روی دوش بود و بس تا شما بودید، هرگز نشد شیرمردی از تبار و و محکم‌تر از کوه، آبرومندی اصیل کاش در شعرش می‌گفت از لبت ۱ آنچنانکه گفته در وصف ، ۲ « پُر بود از ... آن » ۳ هرکه از او می‌نویسد سهم او راویانی که گزارش می‌نوشتند از لشکری از را دیدند زیر پای او سفارش شد به از سوی ؛ غیر ازین قصه‌ی این قوم هم می‌شد همان و یک دست برد و یک دست باخت ماجرای دست‌های تو کجا، شد هر دست تو در می‌کِشد بالِ خودش را بر پر تو، باز هم چشمش به چشم بود و ، وقتیکه زد کوس رحیل تو تنها نباشد یک در ، حال فرق دارد با جهان می‌بَرد نام تو را یک جورِ دیگر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭🖤 برای خانم (س) و (ع) ................... تو را از بین صدها گُل برای خود جدا کرده با دیدنت ای یاد خدا کرده تویی آن ماهِ پنهان در پس ابرِ حیا، بانو که خود را در دل به لطف شرم، جا کرده عروس خانه مولا، خودش را خوانده ولی او را صدا کرده چه بانویی که شد، چه بانویی که شد چه بانویی که با اش در این ، صفا کرده تویی، نور و... ، نورٌ علیٰ نور و... تبارت، نور خدا چشم تو را آیینه ی کرده شنیدم و را گرفته از تو و آتش، پای ظلمت را به قلب خیمه وا کرده شنیدم پرده‌نشینت رفته در بازار امان از ! در حق عزیزانت جفا کرده همین که از برگشته؛ - شده ، ام‌الشّفاء و... کارها کرده نه تنها است مثل این زن خدا عباسِ او را نیز الگوی وفا کرده الاَنگور، در میخانه ی ، شد می و ، حق فرزندیِ خود را خوب ادا کرده - چنانکه آسمان کرده زمین را از که حتی ارمنی را با آشنا کرده برو در گلدسته هایش را تماشا کن ببین در چه غوغایی بپا کرده دست هایش را به ساق عرش گسترده قنوت تشنگان را اینچنین کرده یعنی همین که او به پاس کودکی هایش به یاد ، ایوانِ بلندش را کرده برای آنکه مَشکی را ببخشد بر لب خیمه سرش را داده و «پیراتنش» را بوریا کرده ۱ برای پیریِ ، دستان سبزش را قلم کرده قلم کرده، عصا کرده عصا کرده بنازم هیئتش را که... هم آنجاست عموجانش، جهانِ مرده را کرده قم المقدسه ............................................. ۱. پیراتن: واژه ابداعی شاعر متشکل از پیراهن و تن البته ریشه این واژه پیرا+تن یعنی پیرامون تن هست که شاعر بعدها متوجه شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊ای کاش ما کنارت بودیم و یاریت میکردیم... 😭 ▫️در کسی که نقش (علیه السلام) را بازی می‌کرد آنقدر با حس و از درون ندا سر داد «، آیا کسی هست مرا یاری کند!؟» که مردم منفجر شدند و طاقت نیاوردند و این صحنه زیبا خلق شد...👌🖤😭 یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکْ... 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به و ................... چه می‌شد یک نفس با چشمِ بسته بشمرم تا و بعد از آن ببینم هیچکس غیر از تو پیشم نیست تو را می‌خواهم اما از خالی‌ام خالی به جای ربّنا این روزها چشمم پر از گوشی‌ست تمام فکر و ذکرم پوشش بَهمان تمام کاروبارم، شغل و تحصیل فلان تو را تنها نباید از پرسید تو هستی در و و و هزاران و ، زمین را زیرورو کرده جهان می‌ایستاد ای کاش پیش با ایست ـ جهانِ و و جهانِ و و دوباره یک رسید و چشمم ابری شد صدای روضه می‌آید نمی‌دانم صدای کیست!؟ شنیدم صبح تا شب، اشک می‌ریزی بگو که در حال و روز چشم‌هایت چیست!؟ هوای دارم! بیا مردی کن و نگذار... خط زنند اسم منِ دلتنگ را از لیست قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻با اجازه امام زمان (عج) به و ....................... خود کن مرا در این تا بگردم دور تو ای کردم باشد نگاهم چشم‌هایم شد به لطف ، راه افتادم به دنبال تو از در کنار مثل از خواندم کماکان دم زدم از تو به هر منزل دمادم را هرگز نمی‌بخشم اگرچه گاه خود بودم دلخوش به دعوت کردن ما ما ولی دلبسته‌ی و ، خود را رساندم تا به تا را سر ببُرّم، باشم راهی دریا شدم، تا بیکران‌ها غرق در امواجِ رودارود پرچم تا گرفتم در بغل، را تا شدم باران‌تر از دریا و شبنم ای که باریدی شب و روز از غروبش ای که دیدی روضه‌هایش را مجسّم می‌رسد روزی که با ، پیشت سر کند خم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭🤦🏻 تقدیم به ............... جوشی بود درحالیکه چای آتشی می‌نوشید بهشتی شد اهل ولایت بود از باغچه خانه‌اش با چادری خاکی، آسمانی شد سیب بود سر چهارراه، با ماشینی سبز که از چراغ زرد عبور کرد تصادف کرد و با رویی قرمز به دیدار خدا رفت راضیه، کربلایی بود سر سجاده‌ی آسمانی‌اش سر به تربت گذاشت و دیگر از قتلگاه سجاده بیرون نیامد اما این روزها را که می‌شنوم می‌بینم سه نسل، به یکباره و یک شکل، روح می‌شوند روح‌هایی و که افطارشان را با موشک باز می‌کنند و چشمشان را برای همیشه به روی دنیا می‌بندند! اما من... من سیب‌زمینی‌ام که در این طوری برنامه می‌چینم که به دو برسم تا مگر با خوردن دو پُرس غذای تبرّکی بدنم را کنم! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🔥 سپیدگونه‌ای در مورد در .............. این روزها خر داغ می‌کنند و بوی دماغ سوخته می‌آید این روزها که با رفتن برق در خانه‌ام می‌شوم تا زن و بچه‌‌ی تب کرده‌ام را خنک کنم به «» فکر می‌کنم که عرق می‌ریخت تا ما آب نشویم او که آخر هم از کارشکنی‌ها سر به کوه گذاشت و ما را به حال خود واگذاشت این روزها به «» و پدرو مادرش لعنت می‌فرستم و برای اینکه او تنها نباشد به آن ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ نفر هم لعنت می‌فرستم که در جهنمی که امروز در آنیم هر یک به اندازه هیزمی سهیمند به من نگویید که تند می‌روم کسی که ندارد باید بدتر از اینها را بشنود چه کسی می‌تواند در و ، اینگونه ما را بزند جز شمر و دار و دسته‌اش! هنوز بوی خیمه‌ها و چادرهای سوخته می‌آید و من به این فکر می‌کنم: آنها سوختند تا ما روشن شویم آنها سوختند تا ما نسوزیم اما ما هر روز در جهنمیم بی‌آنکه بدانیم این کوره آتشی‌ست که خودمان دکمه آن را فشار دادیم خیلی محکم هم فشار دادیم بعد از فشار دادن، با آن عکس هم گرفتیم ما خوب می‌دانیم چیست چون بارها آن را در خانه‌های تاریکمان حس کردیم ما هر روز در فشاریم و هر شبمان، شب اول قبر است به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم مسئولین به خود فشار نمی‌آورند به من فشار می‌آید وقتی می‌بینم با قطعی برق، فشار مادرم بالا می‌رود و فشار پدرم می‌افتد من یخچالی بی‌روحم و کلیه‌هایم درحال فاسد شدنند من تلویزیونی بی‌نورم که هر روز، فیلم سینمایی «تاریکی در تاریکی» را پخش می‌کند من پکیج خنک‌کننده‌ی خوش‌صحبتی هستم که دهانش را باز می‌کند اما یادش می‌رود چه می‌خواسته بگوید آنها که را نفرین می‌کنند زمستان، او را در آغوش می‌کشند ما باید خود را نفرین کنیم ما مستحق سوختنیم شب و روز! ما سفیدها به خاطر سیاه‌ها، خاکستری شدیم و به زودی بر باد خواهیم رفت اما کسی برای ما دلی نخواهد سوزاند! من شاعری پدرسوخته‌ام که پدرش ۳۰ سال پیش در کردستان، با سوختن همرزمانش سوخت... و حالا خود، شمعی‌ست که تاریکیِ زندان را روشن می‌کند تا شعارهای روی دیوار را بهتر بخواند شعارهایی که با انگشتانی سرخ، فریادی نیمه‌تمامند «رأی من آزا » قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻 در راستای در و .................. مداح همینکه گفت: ارباب سلام تاریکیِ مطلق شد و گفت: آه امام امشب، شب دخترت رقیه‌ست و شده با قطعی برق، خانه... ویرانه‌ی شام قم المقدسه .................................. شب شهادت حضرت رقیه (س) در مجلسی شعرخوانی داشتم، برق که رفت مجلس خرابه شام شد😭🖤 گفتم: می‌دونید که بچه‌ها از تاریکی می‌ترسن، دخترا بیشتر حالا فکر کنید سر به هم ریخته‌ی باباشو انداختن جلوش به خدا که آدم بزرگ، قبض روح میشه این خانم که سه‌ساله‌ش بیشتر نبود🤦🏻😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌 در ستایش و آنها که در روزهای ابتدایی به رفتند مادرم .................... دلخوشم تنها به لبخند و دعای مادرم هرچه دارم، دارم از شبْ گریه‌های مادرم فاطمیه آمده، کوچه... دلش تنگِ عزاست ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ارباب، حساسم به نام فاطمه، شام است و... کوفه، کربلای مادرم کوچه کوچه گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می‌گیرم، او هم فاطمه‌ست! گاه می‌ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می‌خواهد میان روضه‌های مادرت کوچه‌ها پُر می‌شود از وای وای مادرم ما نمک‌گیرِ شماییم و سرِ این سفره‌ایم ریخته نمک‌ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته‌ها می‌آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می‌زند، نی می‌شوم نوحه می‌خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته سلطان جهان: من خاک پای مادرم می‌روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما رضایم با رضای مادرم از سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من روضه است می‌روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می‌افتم زیر سُمّ اسب‌ها زعفران وقتی که می‌گیرم برای مادرم ، قرصی‌ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می‌ترسد و می‌لرزد از می‌روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 تقدیم به خون خدا (ع) و منتقم ثارالله (عج) درک ............... تا قضا عین قدَر، اقبال او را درک کرد مادرش آتش گرفت و فال او را درک کرد از دل قنداقه‌اش بخشید هر کس را که خواست از راه آمد و او، بال او را درک کرد ما نام است و با می‌شود هر سال او را درک کرد یعنی دل ما کربلاست سینه‌زن هم آیه زلزال او را درک کرد کوه بود اما تکان می‌خورد گاهی شانه‌اش هر که دیده داغ و کرده ناله، او را درک کرد یک و یک ، ای وای از این دال عجیب یکباره، قد دال او را درک کرد در پرده بود و ذهن ما لکنت گرفت با چه چشمی می‌توان گودال او را درک کرد شمرِ قاتل، بوده روزی در صف مولای خود با چه می‌توان امثال او را درک کرد!؟ غیر که بر سینه‌ی او سرسپرد نعل تازه، پیکر پامال او را درک کرد بی‌سوار آمد به سمت خیمه‌ها تا نسیمی پر کشید و یال او را درک کرد جای آتش سبز بود این بین و... او هم با عطش حال و روز و او را درک کرد رفت زیر پای یک دختر همینکه چادرش دست سنگین کسی، خلخال او را درک کرد پشت اسب و زیر پا و در تنور و روی نی خولیِ ملعون چقدر ارسال او را درک کرد در میان آن همه، مهمان‌نوازان تا به شام تازیانه، و او را درک کرد بعد از آنکه ریخت بر گیسوی او قدری شراب خیزران آمد جلو، تبخال او را درک کرد دختری بی‌تابِ بابا بود و بابا سررسید در میان آن همه گل، او را درک کرد - آبِ پاکی را روی دستان ریختند در تمام شهر یک غسّاله او را درک کرد با باید خط به خط شد تا که شاید لحظه‌ای هم، حال او را درک کرد ، جمع کران است و ، اهل نظر با می‌توان اقوال او را درک کرد شال سادات ، شال سبز ست خوش به حال آنکه یک شب، شال او را درک کرد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻😭 به ساحت (ص) و (ع) دو آینه .................... بااینکه در اوج غربت و غم هستند هر لحظه عزادار هستند گفتیم و نگفتیم از آنها قدری در و ، همچنان کم هستند یک سمت، است و یک سو در و این دو هستند بنگر به ، آنها که ولی نعمتِ عالَم هستند و به دنیا دادند هم مسلِم و هم عبدِ مسَلّم هستند تاریخ پر است از روایات و حدیث تا این ، آیه ی محکم هستند ۱ و دو آینه ی روبروی هم هستند قم المقدسه .......................................... ۱. در روایات در مورد امامت پیامبر اسلام تصریح شده است مانند روایت امام صادق (ع) : «فَالنَّبِيُّ (ص) إِمَامٌ وَ نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ (ع) إِمَامٌ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَا رَسُول‏ ؛ پيامبر اكرم (ص) هم امام بود و هم نبىّ ولى على (ع) امام بود نه نبىّ و رسول‏». با این بیان روشن می شود که مقام امامت یک مقام خاص و والا بوده که تنها برخی از پیامبران و عده ای از غیر پیامبران بدان رسیده اند، اما در مورد فرق پیامبر اسلام و ائمه باید گفت فرق مهم و عمده ایشان در برخورداری از مقام وحی و مسئولیت های رسالت است که برای پیامبر اسلام حاصل بود اما امامان معصوم به تبع پیامبر از برخی از این مقامات برخوردار بودند و مامور به تبلیغ و ترویج و حفظ شریعت پیامبر بوده و بسیاری از معارف را از جانب پیامبر دریافت کرده و به توده جامعه منتقل می نمودند. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15