eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭 تقدیم به (ع) سوهان روح .................... تا شرابِ اشک دارد چشم های ساغرم مست از این میخانه ام، با روضه هایت بهترم می دهم هر هفته، قول دیدنت را بر دلم دل به تو خوش کرده ام! اینقدر اگر خوش باورم نیستم من مثل خیلی ها که قیدت را زدند بی صفت بودم ولی دست تو بوده بر سرم با مانده ام در تا کجا شب های بی روحِ بشر را بشمرم!؟ من هنوز اندر خم آن کوچه ام مثل خودت می رسد از راه، گویا آن درم در آتش گرفتم با زنده ام اما هنوز از آبِ چشمان ترم! شیرِ پاکِ مادرم را خوردم و گفتم (ع) روضه ی بوده لای لای مادرم زیر بیرق ها شدم! از من نگیر - این بزرگی را... که مدیون بیچاره ام کرده، شب و روزم یکیست با مادرم امسال می آیم حرم قتلگاهت را نبینم باز می ریزم به هم - سنگِ آن باشد نگین، هرچند بر انگشترم رفته بودم قم، وداع و... روضه خواندم در دلم چشم وا کردم... پر از دلداده شد دور و برم - «یاد ما هم باش» می بارید از چشم همه التماسم کرد این آخر، خیابان ارم یاد تو افتادم و آن پیکرِ درهم شده تا خریدم باز هم سوهان برای خواهرم 🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻😭 و فریاد کربلا😭 ................. ویرانم از حکایتِ آباد کربلا پیچیده در سکوتم فریاد کربلا غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست می کُشدم گفتم به هر که غیر امامم ، نه! آری منم منم من... معتاد کربلا مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه رو به خداست در دل سجاده، کربلا خورشیدِْ عصر روز دهم توبه کرد و رفت اما چه ها نکرد به اولاد کربلا با تیغ آفتاب به جنگ رفت بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا اصحاب، گِرد شمع وجود ، جمع پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا! از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب او که مسیح بوده و داماد کربلا پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا ای که حج خدا را وداع گفت آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا» بیش از سخت گاهی عجیب می شود اعداد کربلا هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا حالا یتیم، دختر شیرین زبان او حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا آتش زدند دامن سبز رباب را بالا گرفت شدت بیداد کربلا در خیمه ی قضای الهی اسیر شد با شعله های حرمله، سجاد کربلا با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است ریشه دوانده در دل، اسناد کربلا! یک شنیده ای از راه دور، آه صدها برابر است استعداد اینجا کویر نیست که دریای رحمت است باید که بود ماهیِ آزاد کربلا! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 به دست بیعت ....................... بی قرارت می شوم وقتی به هیئت می رسم با همین گفتن ها به قدرت می رسم کیستی ای ابروانت ذوالفقارِ مرتضی؟! و از چشمت به حیرت می رسم «چشم هایت» را غزل کردند شاعرها و من از «بصیرت» می نویسم تا به چشمت می رسم! در طواف روی تو... آه ای غدیرِ معرفت پا به پایت می دوم، با می رسم ، پیوند دستان من و دستان توست سیب کالی هستم از شوق زیارت... می رسم آه از آن ساعت که گفتی بی قرار من نباش- می روم در اما به سرعت می رسم او فقط نبود اهل حرم را بود من به درک روضه ی سقا به زحمت می رسم روضه اش بی تابی محض است و با چشمان خیس می روم از هر طرف او را... به حسرت می رسم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به بزرگترین درام نویس عالَم، خدا و سوپراستار او، حسین (ع) جلوه ی ویژه ..................... چه داستان درامی! چه جوّ سنگینی! بدون جلوه ی ویژه ست هر چه می بینی اگر سری به هوا پرت می شود یعنی پریده از قفس سینه، مرغ آمینی تمام خوبان را جمع کرده ای یکجا آهای مزرعه ی آخرت، چه گلچینی! تو را بخوانم خورشید یا که ماه، که روز و شب پیدایی، هم آن و هم اینی برای ما که سیاهیم و غرق تاریکی تو ای ستاره ی روشن، چقدر پروینی اگر که نور بخواهم تویی که می باری اگر که طور بخواهم تویی که تضمینی اگر حضور بخواهم تویی که فرهادی اگر که شور بخواهم تویی که شیرینی منم طنین میان دو کوه، این دو حرم برس به فریادم! «یا حسین أغیثینی» وجودِ مغتنمت، سرنوشتِ ایمان است اگر که ستون است، تو خودِ دینی ! قلبِ ج«ه‍»انی و چشم ما بر توست جهان ما جان گیرد ازین جهان بینی! طلوع روشنِ تو روی نیزه، ای خورشید چه ظرفیت ها داده به شعر آیینی به ، اضافه شود هزار سال... گذشته، چه طرح و تدوینی! رفت به جنگِ ریا و کفر و نفاق بدون هیچ معینی، بدون تأمینی اگر چه مقتل کافیست، یک نفر باید... چقدر اینجا خالیست جای آوینی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به 🔥 فریاد کربلا ................. ویرانم از حکایتِ آباد کربلا پیچیده در سکوتم فریاد کربلا غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست می کُشدم یاد کربلا گفتم به هر که غیر امامم ، نه! آری منم منم من... معتاد کربلا مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه رو به خداست در دل سجاده، کربلا توبه کرد و رفت اما چه ها نکرد به اولاد کربلا با تیغ آفتاب به جنگ رفت بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا اصحاب، گِرد شمع وجود ، جمع پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا! از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب او که مسیح بوده و پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا که حج خدا را وداع گفت آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا» بیش از گاهی عجیب می شود اعداد کربلا هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا حالا یتیم، دختر شیرین زبان او حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا آتش زدند را بالا گرفت شدت بیداد کربلا در خیمه ی قضای الهی اسیر شد با شعله های حرمله، با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است ریشه دوانده در همه، اسناد کربلا! یک شنیده ای اما بیا ببین صدها برابر است استعداد کربلا اینجا کویر نیست که دریای رحمت است باید که بود ماهیِ آزاد کربلا! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤 تقدیم به ☀️خورشید اهل بیت و 🌙ماه بنی هاشم آن ................... نام او را گفت آدم، صورتِ انسان گرفت نام او را گفت خاتم، معنیِ یزدان گرفت ما مسلمانیم اما آنچنان تسلیم نه درس ها باید که پای مکتب سلمان گرفت تاک بر پای جهان پیچید و ساقی شد مرده از این باده خورد و تا همیشه جان گرفت ای به قربان ، آن سیّد بخشنده که شهر با دستان پر مِهرش، کمی سامان گرفت ای به قربان امامی که نشد حجش تمام از طوافش باد اما... هیئت طوفان گرفت ای به قربان نگاهی که دل از حر برد و رفت لشکری آماده را با ابرو و مژگان گرفت چشم او «آن» است و این آن را نباید ساده دید باید از این آن، برای این و آن هم، آن گرفت ، ست - آن زمان که روی دست خسته اش گرفت لحظه ی گودال را تصویر کردن مشکل است با صدای خس خسی، قلب جهان یک آن گرفت از هر کس که در دل کینه داشت آمد جلو ابن ملجم شد به محراب، از پسر تاوان گرفت ای به قربان تنی که شکل آن تغییر کرد زیر پای اسب ها، امضا شد و پیمان گرفت ای به قربان سری که شمعِ روی نیزه بود قطره قطره آب شد تا عمر جاویدان گرفت ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز و را باید از گرفت هر که جامانده بگوید و را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت ، میخانه ی عشاق آل مصطفاست باید از این سرزمین، آرامش و ایمان گرفت ازدحام ، وحدت در عین کثرت است با بصیرت می توان از چشم ها عرفان گرفت ای بنازم آن غیوری را که گفت مرگ را باید شبیه زندگی آسان گرفت رخصت از گرفتم تا که سقایی کنم او که از دستش زمین و آسمان ها نان گرفت آه از آن ساعت که دریای حرم را خشک دید آه از آن ساعت که آمد اذن بر میدان گرفت آه از آن ساعت که مشکش را پر از امّید کرد آه از آن ساعت که راهش را به نخلستان، گرفت آبِْ روی آب بود و آبرویش در خطر دست هایش پر کشید و مشک بر دندان گرفت تیرها در چله آمد تا به خاک افتاد ماه ابر، پیراهن درید و بعد از آن، باران گرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭 تقدیم به (ع) سوهان روح .................... تا شرابِ اشک دارد چشم های ساغرم مست از این میخانه ام، با روضه هایت بهترم می دهم هر هفته، قول دیدنت را بر دلم دل به تو خوش کرده ام! اینقدر اگر خوش باورم نیستم من مثل خیلی ها که قیدت را زدند بی صفت بودم ولی دست تو بوده بر سرم با مانده ام در تا کجا شب های بی روحِ بشر را بشمرم!؟ من هنوز اندر خم آن کوچه ام مثل خودت می رسد از راه، گویا آن درم در آتش گرفتم با زنده ام اما هنوز از آبِ چشمان ترم! شیرِ پاکِ مادرم را خوردم و گفتم (ع) روضه ی بوده لای لای مادرم زیر بیرق ها شدم! از من نگیر - این بزرگی را... که مدیون بیچاره ام کرده، شب و روزم یکیست با مادرم امسال می آیم حرم قتلگاهت را نبینم باز می ریزم به هم - سنگِ آن باشد نگین، هرچند بر انگشترم رفته بودم قم، وداع و... روضه خواندم در دلم چشم وا کردم... پر از دلداده شد دور و برم - «یاد ما هم باش» می بارید از چشم همه التماسم کرد این آخر، خیابان ارم یاد تو افتادم و آن پیکرِ درهم شده تا خریدم باز هم سوهان برای خواهرم 🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤🤦🏻 برای و باران .................. گنبد که می تابد... حرم مشتاق زائرهاست گنبد که می بارد... حرم رویای شاعرهاست با گفتن یک «» آرام می گیرم «»، روزیِ آشفته خاطرهاست به عاشورا سر داد! اگر امروز... به لب های دنبال یا !؟ آری این است قرآنِ بر نی، حاصلِ کار نصفِ جهان در دور هم جمعند گویا عراقت مقصدِ کل مهاجرهاست وقتی فقیران نذرهایی اینچنین دارند بانی شدن در موکبت، تکلیفِ تاجرهاست ، در مکتب تو، هادیِ راهند این جاده، مدیون های مانند ندارد ، مثلی این واقعیت، خارج از فهم مفسرهاست «مهران به تهرانِ منافق ها» شده برعکس تهران به مهران می رود! در سینه اش، سِرهاست فرعونیان! این معجزه باطل نخواهد شد این اژدهای هفت سر، پایان ساحرهاست قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🌷 تقدیم به دلدادگان سفر ................. از می شود دنیای من آغاز! آنجا که فطرس می شوم، در آبیِ پرواز شعری بلند از واژگانی ژرف راهی شد در جاده ای سرخ از تبارِ حضرتِ ایجاز انگار سال شد، در مسیرم من نی در دواتِ عشق خورد و باز شد اعجاز در صفحه ی چشمت بیا ای خوشنویسِ عشق این نقطه ی ناچیز -من را- از قلم ننداز امسال، افتاده گره در کار و بارم آه! فرصت بده ای عشق، تا خود را کنم ابراز دلخوش به هستم و خوشایندش شاید بگوید یک در پیش دارم باز قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌺 به ساحت سه ساله اباعبدالله الحسین علیه السلام خانم (س) دردانه ............ دردانه هست و می رود دلها برایش بابا به قربانش شود، عمه فدایش! وقتی بغل می گیرد او را حس می کند هفت آسمان را زیر پایش می اندازدش بالا و پایین در دشت می پیچد صدای خنده هایش خواهر برایش قصه می گوید ولی او مادام می پرسد سوال از هر کجایش تا حالش خوب بود اما پس از آن انگار که ابری شده حال و هوایش افتاده از خواب و خوراک... او چند روزی ست! ای وای از و بلایش ده روز در بی تاب بود و آن بغض، یک لحظه نکرد اما رهایش تا اینکه روز جنگ آمد پشت خیمه ، پنهان کرد او را در عبایش اما جهنم در بهشتِ خیمه گل کرد آتش گرفت آیات والشمس و الضُّحایش از تا را آمد... ولی سخت از را تا ... عمه به جایش شاعر چرا باید بگوید معجر افتاد وقتی که راوی گفته از حجب و حیایش! بغض در خرابه تا که ترکید کر کرد گوش آسمان ها را صدایش او رازِ هستی بود، زهراها چنینند رازی که خواهد کرد دنیا برملایش او چیزی از کم ندارد بالاتر از عرش است فرش ربنایش موکب به موکب، ... مال رقیه ست برپا شده در هر ستون، مهمانسرایش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
حقیقت ............... ، بازگشت به خود است! حجی است که ی آن ماییم! کربلایی ست که آن ماییم! ما را ناخواسته به کوفه و شام کشیدند چون اصل ما ! ما از آن خاکیم... از آن دیار هیچ خاکی به ما سازگار نیست جز هیچ آبی از گلویمان پایین نمی رود جز گرفتار بازار بودن، ما را دور می کند از حقیقت ماست! بیا برگردیم رفیق قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز و را باید از گرفت هر که جامانده بگوید و را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰 زوار گرامی که تمایل دارند تا تاریخ ۲۵ مرداد بین مسیر در شهر مقدس قم استراحت کنند. میتونن با هماهنگی قبلی در بیت الحسین علیه السلام استراحت نمایند. سرویس بهداشتی آب خنک چایی کولر مناسب مهیاست. ۰۹۱۲۷۵۳۸۶۹۷ متین. 🍀انتشارش با شما 👇 ⬇️ با ما در ایتا همراه باشید ⬇️ کانال اسکان مشهد-قم https://eitaa.com/ScienMashhad نشر بدون لینک جایز نیست کانال را به دیگران ارسال کنید تا در شریک زائران اربعین حسینی قرار گیریدو خادم افتخاری زائران اربعین امام حسین(ع) باشید 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🥺 به تنها دلخوشی ...... در میان کوه ها و ابرها کلبه ای من را در آغوشش گرفت زادروزم را نمی دانم دقیق خاطرم هست آسمان آتش گرفت به جنگ و خون گذشت پوکه ی خمپاره شد گلدانمان با صدای سوت، مادر می دوید تا در آغوشش کند پنهانمان مزرعه در مزرعه تریاک بود باغ سبزِ من بود و من به دنبال خدا روی یک مین رفت اما پای من کشورم ندارد با خودش کشورم کاری ندارد با جهان آفت است خسته از جهلند مردم همچنان بی خرد، کردند خرد شیشه ی عمر هزاران باده را تا توانستند خالی کرده اند جیب خواب آلودگانی ساده را در خانه ها جا مانده اند درس و دانشگاه، اینجا آرزوست انتحاری سهم ما از مسجد است خنجر افراطیون، زیر گلوست در چنین اوضاع و احوال بدی تنها به ما جان می دهد هرسال با شور خودش بر اذن میدان می دهد - ما و می دهیم عاقبت خواهد ماند و بس آواز ماست بودیم و حالا - دم گرفتیم و به می رویم موج در موج است چشم ها شده می بخشد به تاریکِ زمان از و دل می کَنیم راهیِ او می شویم آیینه وار انعکاس حضرت خورشیدی اش می کند چشمان ما را بی قرار کودکان از ما جلو افتاده اند هر ، شده مرزها از بین رفته با پرچم سرخش جهانی تر شده هر که را دیدم به راه افتاده است هر که را دیدم میان جاده است ، مُهر و سجاده است آماده است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 در رثای بیت .................. من به فکر ، گور حرف این و آن زنده بادا عشق، ماییم و مرزها را پشت سربگذار با من پر بکش باز کن آغوش خود را بر جهانی بیکران گفت: شاعر این سیاهی چیست!؟ گفتم: نور محض سرمه ی غم را خدا بیرون کشید از سرمه دان ساعتم رأس است و قدم ها عقربه می روم تا لحظه ی ارباب، تا بعد از زمان این منم من، با تمام ضعف هایم آمدم ای که گفتی با خدا: «هَل مِن مُعین!؟»، یا مُستعان! آفتاب آمد به استقبال من هنگام خواب یک نفر ابری شد و شد بر سر من سایبان جان می دمد بر سینه ی پژمرده ام سفره ات رنگین تر است از یک جهان رنگین کمان آنقدر چای عراقی ها پر و پیمانه بود بغض های تلخ من حل شد درون استکان عده ای با چوبدستی، با عصا می آمدند یاد کردم از لب و دندان و چوب خیزران... نزدیک تر می شد به من از هر جهت بوی و آمد، دلم شد آستان در بیابان ها به دنبال تو هستم یا خودم!؟ ، اولین گام است در این داستان! خویش را پیدا نکردم مثل او اما... سلام پاسخم را کاش می داد آن امام مهربان در همین خواهد خواند چندین سال بعد «لشکر صاحب زمان» را حس و حال را قبل از این هم داشتم با شهیدانِ شلمچه در مسیرِ ۱ در مسیرِ سبز تو روییدم از نو بارها زردیِ گنبد به چشمم خورد و مُردم ناگهان مستی انگورِ از سرم انگار رفت یک نفر گویا به دستم داد جام شوکران لب زدم! غم بود، غربت بود، هجران بود آه سرکشیدم هر سه را... دیگر نبود از من نشان روح، بالا آمد و بر جسم خسته خیره شد گرم من بود و نمی رفت از کنارم توامان خادمی آمد به بالینم صدا زد آب... آب ریخت از سرداب حضرت بر سرم آبی روان چشم وا کردم ولی روی زمین بودم هنوز نیزه ها را دیدم... اما شکل یاس و ارغوان ساعتی نگذشت روبرویم ایستاد رخصتم داد و به من بخشید جان، آن نیمه جان راهی صحنت شدم از با در ام افتاد و رازم شد عیان موج ها را پس زدم تا غرق دریایت شوم ساحلِ امنم تویی، من قایقی بی بادبان «» را که دیدم ذکر من شد از بالاتر آیا هست!؟ پس... او را بخوان از و پُر است گوشه ای اما کمین کرده ست مرد ! بر ضریحت گوشِ جان دادم دلم از هوش رفت می رسید از زیر پاهایم، صدای استخوان با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود روضه آوردم برایت، روضه ی با ضریحت کارها دارم نخواهم رفت زود روضه آوردم برایت، روضه ی کاش زیر دست و پای زائرانت گم شوم چون ، بی صدا و بی هوا و بی زبان قبل از این بودم، حال هستم در بهشت حک شود بر برگه ی ترحیم من، کوچه های را گشتم و حیران شدم هر طرف رفتم تو بودی، از تو دیدم یادمان هر که از بازار چیزی می خرید و من به اشک از خود خواستم ۲ هر قدم با شوق تعجیل فرج پیش آمدم روز و شب قلبم تو را می زد صدا، ! یک طرف برق فرات و یک طرف رعد عطش بر لبم بارید ذکر و تو را دیدم لب بودم دلم پر زد به سمت خیل عشاقت به خوشند آرزوی دارند از پلک بر هم زد دلم، شد خیمه گاهی سبز و من پر کشیدم در زمان، گرفتم از در ، اشکِ چشمِ مشکِ سقا خشک شد با غروب ، خون می چکید از آسمان آه در چشمان آهویی مرا تا ماه برد آن زمان که دختری جا مانده بود از حالِ را در آن شب، درک خواهی کرد اگر... را گم کنی در قم المقدسه .......................................... ۱. اردوی راهیان نور ۲. سوق الصادق که منزل امام صادق نیز در آن است 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🔰 در این فقط باید به متوسل شد تا گره امسالمون رو وا کنه😢 🤦🏻😭 به ساحت حیران تر .............. نپندارید ای نامردمان آشفته و پیرم عطش دارم ولی بُرّنده تر از هرچه شمشیرم اگرچه داغ دیدم روی داغ اما دارم دلم قرص است و از لبخند شیرینش، نمک گیرم میان خیمه ها سرباز من آماده ی رزم است هست و به لطف نام پاکش، بیشتر شیرم ، قرآن شد و بر رحل دستانم گرفت آرام نفهمیدند بی دینان که من مشغول تفسیرم! همینکه آمدم چشم از تو بردارم مرا کشتند بر تو خورد و باز من هستم که درگیرم کمان شد منجنیق و... از گلویت هیچ باقی ماند نفهمیدم چه شد! دیدم فقط حیران تر از تیرم تو را باران شدم دریا شدم، حالا ببین اما میان موجی از خونِ گلویت غرق تکبیرم همان ها که تو را کشتند تکه تکه ام کردند که در گودالِ زینب کُش، هزاران حلقه، زنجیرم من اما بر خلاف تو، سه ساعت منتظر بودم قضا می خواست اینگونه مرا، راضی به تقدیرم! نمی دانم همان‌جایی که خاکت کرده ام هستی!؟ «تو را من چشم در راهم» اگر بر نیزه ها خیره م از حال خواهد رفت اگر حال تو را پرسم شدم دلتنگ تو اما سراغت را نمی گیرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌توصیه آیت الله فاطمی نیا(ره) برای کسانی که کربلا مشرف نمی شوند.... اگر تا به حال عاقبت بخیر نشدیم دلیلش همین است 😔 🔰 کانال مذهبی انقلابی نجم الثاقب https://eitaa.com/oommaahh
🖤😭 برای دلواپس ................. هر سال که آمد از راه دلواپس شدم گفتم آه رفتم به تا اذن بگیرم از و ، شب اول از غریبی جان داد از ظلمت گفت و دل های سیاه گفتم از همان قافله که آمد به زمین وقت پگاه رفتم به خرابه... پیِ سر پرپر شدم از سوختنِ با نام و نگاه ، پر از تؤبه شدم تا گفت ، از ترک گناه قلبم شب پنجم و ششم گفت با بی قرار و با گفتم از تو از تیر سه شعبه و وداعی جانکاه ترسم به شهادت برسیم ما سینه زنان، تا که بخواند مداح «ای اهل حرم» خواند و به سر زد خورشید خاموش نشد در ... ماه ای وای دلم خالی شد دیدم سر نیزه ها سری را ناگاه آتش زدن خیمه به چشمم آمد غارت شدن در قربانگاه باید که کجا بریزم این غم ها را باید که بیایم انشاءلله بگذار را بکشم در آغوش بگذار که با باشم همراه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤 تقدیم به ☀️خورشید اهل بیت و 🌙ماه بنی هاشم آن ................... نام او را گفت آدم، صورتِ انسان گرفت نام او را گفت خاتم، معنیِ یزدان گرفت ما مسلمانیم اما آنچنان تسلیم نه درس ها باید که پای مکتب سلمان گرفت تاک بر پای جهان پیچید و ساقی شد مرده از این باده خورد و تا همیشه جان گرفت ای به قربان ، آن سیّد بخشنده که شهر با دستان پر مِهرش، کمی سامان گرفت ای به قربان امامی که نشد حجش تمام از طوافش باد اما... هیئت طوفان گرفت ای به قربان نگاهی که دل از حر برد و رفت لشکری آماده را با ابرو و مژگان گرفت چشم او «آن» است و این آن را نباید ساده دید باید از این آن، برای این و آن هم، آن گرفت ، ست - آن زمان که روی دست خسته اش گرفت لحظه ی گودال را تصویر کردن مشکل است با صدای خس خسی، قلب جهان یک آن گرفت از هر کس که در دل کینه داشت آمد جلو ابن ملجم شد به محراب، از پسر تاوان گرفت ای به قربان تنی که شکل آن تغییر کرد زیر پای اسب ها، امضا شد و پیمان گرفت ای به قربان سری که شمعِ روی نیزه بود قطره قطره آب شد تا عمر جاویدان گرفت ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز و را باید از گرفت هر که جامانده بگوید و را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت ، میخانه ی عشاق آل مصطفاست باید از این سرزمین، آرامش و ایمان گرفت ازدحام ، وحدت در عین کثرت است با بصیرت می توان از چشم ها عرفان گرفت ای بنازم آن غیوری را که گفت مرگ را باید شبیه زندگی آسان گرفت رخصت از گرفتم تا که سقایی کنم او که از دستش زمین و آسمان ها نان گرفت آه از آن ساعت که دریای حرم را خشک دید آه از آن ساعت که آمد اذن بر میدان گرفت آه از آن ساعت که مشکش را پر از امّید کرد آه از آن ساعت که راهش را به نخلستان، گرفت آبِْ روی آب بود و آبرویش در خطر دست هایش پر کشید و مشک بر دندان گرفت تیرها در چله آمد تا به خاک افتاد ماه ابر، پیراهن درید و بعد از آن، باران گرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭تقدیم به 😭 سِلفی ............ دریای من، سر بر کدامین کوه بگذارم!؟ ابری پر از بغضم که روی فرش می بارم در حینِ اخبار و هزاران مُستند از تو با کنترل ور می روم، از خویش بیزارم هر چشمانم از ، پُر است و باز هر ات را در خودم در حال تکرارم یک عکس دارم از خودم با تو، چه سالی بود! این روزها محو حرم از قاب دیوارم این بار هم راهم ندادی در حرم... باشد! یک عکس سِلفی از تو و گنبد طلبکارم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
بی تاب .............. هرچه گفتیم ای ، ما را هم ببر از دل بی تاب ما اما تو نگْرفتی خبر قسمت نشد در ؛ پس لااقل ، مهمانمان کن یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻👌🏻 پیشکش به مولایم در شگفت! ................... دارد در شگفتم از ، از و در سختگیر و در صاف و ساده کافران و مشرکان در حیرتند از شور و شینش ، موسی و... باشد اژدهایی یک سرش ، دیگر سرش تیغه اش، برق نگاه حضرت و رعد آن، ... که باشد آسمان ها زیر دِینش دسته اش یعنی ، آن رشیدی که جهانی را شِفا بخشیده، و خنجری شد در ، زِین اَبش بود زینِ اسبِ شامیان شد واژگون با نُطق زِینش ، انگوری از بود و رسیدند زائران از و و تا کجا تاریخ را می خواهی ای عالَِم بگردی!؟ قبل تو گشتند خیلی ها... نخواهد آمد عینش! را نگیر از ما...! بگیر از ما خدایا هرچه که دوری می اندازد میان ما و بینش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای (ع) و زائرانی که در ایشان کیلومترها راه را بر سر و و گونه به می رسند دسته دسته ............... می رسد خورشیدِ گنبد کم کم از پشت کَلات ۱ از ، ... آب دارد نه قنات دسته دسته می رسند از کوه های بی عبور خیل مشتاقان تو از و از ۲ تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان پیرزن ها می رسند از این دهات و آن دهات با هزاران عشق، به سمتت می دوند جاده ها هم راه افتادند از شوق صدات تا گیریم از لب های باران خورده ات می خوانیم و هستیم ای بر این صراط چشم ما در روضه های جدّ تو شده این راهیم و دلخوش بر همین ها از پر بود اما چشم ها... پشت سر ما بود و ما رو به با از و اغنا شدیم ۳ با دل بستیم بر آهِ بیات ۴ شب به شب روشن تر از قبلیم در چشمان تو می گیرد دل ما از تو ای خورشیدِْ ذات روز آخر، بی قراری بود و یک شهر شلوغ تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات یک خیابان مانده تا زمینگیرم کند آه از آن ساعت که این دیوانه می افتد به پات قم المقدسه .............................. ۱. کلات: یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید ۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان ۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی ۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 برای (ع) و که با در آغوش او جان دادند ...................... یعنی یاکریمان دور در طواف یعنی در «» های اعتکاف آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش- یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا گاه گاهی یک می دهد ما را کفاف آنچه ما را می رساند تا تو...! و آنچه ما را می کشاند تا تو...! و و تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک بارها از داده ام من انصراف غرقِ امواج توام در بیکرانِ از خواندن، آه... ما را کن معاف در وا می شود نطق تمام زائران پیش تو نرم است ، زبان اعتراف مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت: قالیِ اشکی برای مادرش (س) بباف من همان ام در بند خویش ای کاش باشی، کردم از خلاف! در مسیر کوی تو، یک باران شدم -داستان عشق و وصال - ، آسمانِ آبیِ باریدنند اسوه ی سبز و از ربّنایت جاری اند خوش به حال من...! که من هم مستم از این می دمد هر روز از لبخند تو سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف کیستم من بعد هر بار آمدن در این !؟ آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده هیچکس اندازه ی ندارد انعطاف! تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد هر که زد از عشق والای تو لاف یا و یا و یا و یا شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف نمایان است از آیینه ها ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف! و یکی هستند در این آستان راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف با باید در دل مردم نشست ، هر کجا بیرون نیاید از غلاف! می توان چون او (ع) بود و رضا بود از جهان می توان چون او (ع) بود و به وقتش در مصاف! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
با اجازه ، رخت عزای پسرش را نه از بلکه از در می‌آوریم و می‌گوییم ای ! داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... و از همین الان، دلتنگ و تو هستیم 🤦🏻😭 🔹حلولِ ماهِ ، ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت (ع) بر شما دوستداران تهنیت باد🌷 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15