هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای #امام_رضا (ع) و #زائران_روحانی_شهید که با #زبان_روزه در آغوش او جان دادند
#جنینِ_جنون
......................
#شوق یعنی یاکریمان دور #گنبد در طواف
#ذوق یعنی #شاعری در «#روضه» های اعتکاف
آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش-
#عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف
از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا
گاه گاهی یک #نگاهی می دهد ما را کفاف
آنچه ما را می رساند تا تو...! #شور و #معرفت
آنچه ما را می کشاند تا تو...! #عین و #شین و #قاف
تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک
بارها از #حج_واجب داده ام من انصراف
غرقِ امواج توام در بیکرانِ #مرقدت
از #زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف
در #حرم وا می شود نطق تمام زائران
پیش تو نرم است #مولاجان، زبان اعتراف
مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت:
قالیِ اشکی برای مادرش #زهرا (س) بباف
من همان #آهوترین_زندانی ام در بند خویش
#ضامنم ای کاش باشی، #توبه کردم از خلاف!
در مسیر کوی تو، یک #اربعین باران شدم
-داستان عشق #سی_مرغ و وصال #کوه_قاف-
#زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند
#خادمانت اسوه ی سبز #حجابند و #عفاف
#سیزده_نور_زلال از ربّنایت جاری اند
خوش به حال من...! که من هم مستم از این #ائتلاف
#صبح_صادق می دمد هر روز از لبخند تو
سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف
کیستم من بعد هر بار آمدن در این #حرم!؟
آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف
عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده
هیچکس اندازه ی #عاشق ندارد انعطاف!
تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد
#دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف
یا #سریع و یا #انیس و یا #حسیب و یا #رفیق
شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف
#کثرتِ_وحدت نمایان است از آیینه ها
ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف!
#شیعه و #سنی یکی هستند در این آستان
راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف
با #زبان_صلح باید در دل مردم نشست
#تیغ_غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف!
می توان چون او #رضا (ع) بود و رضا بود از جهان
می توان چون او #علی (ع) بود و به وقتش در مصاف!
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏💐 برای ثامن الحجج امام رضا (ع)
ما را ببخش ساقی
...............................
ما را ببخش ساقی، مست از سبو نبودیم
با چشمه های اشکت، در گفتگو نبودیم
دریاترین زمین...تو، خورشیدْ آفرین... تو
با آیه های نورت، ما روبرو نبودیم
گاهی سکوت کردیم، گاهی زدیم فریاد
دور از توایم اما بی آرزو نبودیم
ما داغدار خویشیم، ما را نده خجالت
در اوج روسیاهی! بی آبرو نبودیم
در روضه های چشمت، آتش زدیم دل را
رسوای عالمیم و رازی مگو نبودیم
غسل زیارتِ ما با اشک بود و باران
در آستانت ای جان، ما بی وضو نبودیم
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای #امام_رضا (ع) و #زائران_روحانی_شهید که با #زبان_روزه در آغوش او جان دادند
#جنینِ_جنون
......................
#شوق یعنی یاکریمان دور #گنبد در طواف
#ذوق یعنی #شاعری در «#روضه» های اعتکاف
آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش-
#عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف
از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا
گاه گاهی یک #نگاهی می دهد ما را کفاف
آنچه ما را می رساند تا تو...! #شور و #معرفت
آنچه ما را می کشاند تا تو...! #عین و #شین و #قاف
تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک
بارها از #حج_واجب داده ام من انصراف
غرقِ امواج توام در بیکرانِ #مرقدت
از #زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف
در #حرم وا می شود نطق تمام زائران
پیش تو نرم است #مولاجان، زبان اعتراف
مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت:
قالیِ اشکی برای مادرش #زهرا (س) بباف
من همان #آهوترین_زندانی ام در بند خویش
#ضامنم ای کاش باشی، #توبه کردم از خلاف!
در مسیر کوی تو، یک #اربعین باران شدم
-داستان عشق #سی_مرغ و وصال #کوه_قاف-
#زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند
#خادمانت اسوه ی سبز #حجابند و #عفاف
#سیزده_نور_زلال از ربّنایت جاری اند
خوش به حال من...! که من هم مستم از این #ائتلاف
#صبح_صادق می دمد هر روز از لبخند تو
سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف
کیستم من بعد هر بار آمدن در این #حرم!؟
آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف
عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده
هیچکس اندازه ی #عاشق ندارد انعطاف!
تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد
#دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف
یا #سریع و یا #انیس و یا #حسیب و یا #رفیق
شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف
#کثرتِ_وحدت نمایان است از آیینه ها
ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف!
#شیعه و #سنی یکی هستند در این آستان
راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف
با #زبان_صلح باید در دل مردم نشست
#تیغ_غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف!
می توان چون او #رضا (ع) بود و رضا بود از جهان
می توان چون او #علی (ع) بود و به وقتش در مصاف!
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای امام رضا (ع) و زائرانی که در شهادت ایشان کیلومترها راه را بر سر و سینه زنان و اربعین گونه به مشهد می رسند
دسته دسته
.....................
می رسد خورشیدِ گنبد کم کم از پشت کَلات ۱
از قدمگاهت، خراسان... آب دارد نه قنات
دسته دسته می رسند از کوه های بی عبور
خیل مشتاقان تو از بامیان و از هرات ۲
تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان
پیرزن ها می رسند از این دهات و آن دهات
با هزاران عشق، آهوها به سمتت می دوند
جاده ها هم راه افتادند از شوق صدات
تا شفا گیریم از لب های باران خورده ات
حمد می خوانیم و هستیم ای رضا بر این صراط
چشم ما در روضه های جدّ تو دریا شده
خضر این راهیم و دلخوش بر همین آب حیات
کاروان ها از عطش پر بود اما چشم ها...
کربلا پشت سر ما بود و ما رو به فرات
با سلیم از زینب و کنز حیا اغنا شدیم ۳
با موذن زاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴
شب به شب روشن تر از قبلیم در چشمان تو
نور می گیرد دل ما از تو ای خورشید ذات
روز آخر، بی قراری بود و یک شهر شلوغ
تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات
یک خیابان مانده تا گنبد زمینگیرم کند
آه از آن ساعت که این دیوانه می افتد به پات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
...................................................
۱. کلات:
یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات
دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید
۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان
۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی
۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
امروز به روایتی شهادت امام رضا (ع) است و روز زیارت مخصوص ایشان
🖤😭 برای امام رضا (ع) و زائرانی که در شهادت ایشان کیلومترها راه را بر سر و سینه زنان و اربعین گونه به مشهد می رسند
دسته دسته
...............
می رسد خورشیدِ گنبد کم کم از پشت کَلات ۱
از قدمگاهت، خراسان... آب دارد نه قنات
دسته دسته می رسند از کوه های بی عبور
خیل مشتاقان تو از بامیان و از هرات ۲
تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان
پیرزن ها می رسند از این دهات و آن دهات
با هزاران عشق، آهوها به سمتت می دوند
جاده ها هم راه افتادند از شوق صدات
تا شفا گیریم از لب های باران خورده ات
حمد می خوانیم و هستیم ای رضا بر این صراط
چشم ما در روضه های جدّ تو دریا شده
خضر این راهیم و دلخوش بر همین آب حیات
کاروان ها از عطش پر بود اما چشم ها...
کربلا پشت سر ما بود و ما رو به فرات
با سلیم از زینب و کنز حیا اغنا شدیم ۳
با موذن زاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴
شب به شب روشن تر از قبلیم در چشمان تو
نور می گیرد دل ما از تو ای خورشید ذات
روز آخر، بی قراری بود و یک شهر شلوغ
تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات
یک خیابان مانده تا گنبد زمینگیرم کند
آه از آن ساعت که این دیوانه می افتد به پات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
..............................
۱. کلات:
یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات
دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید
۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان
۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی
۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤🤦🏻 برای شهادت امام رضا (ع)
خون دل
.................
تو مأمن بودی و او بود مأمون
تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱
همانکه در تکبر بود نمرود
همانکه در تفکر بود قارون
همانکه بَرده ی تن بود و تن داد
برای جان، به صد نیرنگ و افسون
خودش بازیچه ی دست جهان شد
یزیدی که تماماً بود میمون
به جز آگاهی و اصلاح و درمان
چه باید کرد با طاغوتِ طاعون!؟
کسی که لقمه هایش از حرام است
ندارد اعتنا بر شرع و قانون
تلافی کرد با انگورِ مسموم
سر فرزند کاظم؛ ابن هارون!
تمام شهر فهمیدند او را
به جز او نیست در این شهر، مظنون
رضا آبی ترین روحِ خدا بود -
همینکه آمد و لب زد به معجون
حرم داری، خدا را شکر ای عشق!
مکن ما را از این میخانه بیرون
در آغوش تو ای آهوترین صید
غزل، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲
اگر بارِ گران بودیم رفتیم ۳
مرا مدیون خود کن باز، مدیون!
خداحافظ رفیقِ بی زبان ها
وداع آخر است، ممنون ممنون
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
......................................
۱. خون: خون مردم/ شراب
۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارونالرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه مینامیدند.
برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانستهاند.
در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارونالرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارونالرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز میداد.
همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت.
۳. بیتی از جلال مهرپویان
اگر بار گران بودیم رفتیم
اگر نامهربان بودیم رفتیم
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای شهادت امام رضا (ع)
انگور
.............
انگورها را دانه دانه خورد و پرپر شد
تا آستان در رسید و یک کبوتر شد
گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست
در طول راه از بس به خود پیچید مادر شد
آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را
مثل حسن در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد!
هر شاخه ی انگور، تیری بود بر چشمش
باب الحوائج را به یاد آورد و ساغر شد
خون می چکید از بین انگشتان بی جانش
چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد
در سایه روشن های حجره، دید نوری را
حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد
شمس الشموسِ روی او تا در محاق افتاد
در آسمان ها، خاطر خواهر مکدر شد
معصومه، هفده بار افتاد از نفس در قم
آن روز از آن سرفه ها، خواهر... برادر شد
این برگه، بعد از کربلا خونین ترین صفحه ست
دل چون کبوتر بود و از این داغ پرپر شد
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 پیشکش به #امام_رضا (ع) و زائرانی که در #شهادت ایشان کیلومترها راه را بر سر و سینهزنان و #اربعینگونه به #مشهد میرسند
دستهدسته
.....................
میرسد خورشیدِ گنبد کمکم از پشت کَلات ۱
از قدمگاهت، خراسان... آب دارد نه قنات
دستهدسته میرسند از کوههای بی عبور
خیل مشتاقان تو از بامیان و از هرات ۲
تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان
پیرزنها میرسند از این دهات و آن دهات
با هزاران عشق، آهوها به سمتت میدوند
جادهها هم راه افتادند از شوق صدات
تا شفا گیریم از لبهای باران خوردهات
حمد میخوانیم و هستیم ای رضا بر این صراط
چشم ما در روضههای جدّ تو دریا شده
خضر این راهیم و دلخوش بر همین آب حیات
کاروانها از عطش پر بود اما چشمها...
کربلا پشت سر ما بود و ما رو به فرات
با سلیم از زینب و کنز حیا اغنا شدیم ۳
با مؤذنزاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴
شب به شب روشنتر از قبلیم در چشمان تو
نور میگیرد دل ما از تو ای خورشیدِْ ذات
روز آخر، بیقراری بود و یک شهر شلوغ
تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات
یک خیابان مانده تا گنبد زمینگیرم کند
آه از آن ساعت که این دیوانه میافتد به پات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
...................................................
۱. کلات:
یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات
دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید
۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان
۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی
۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
👌🌷 به #امام_رضا (ع) که چشم است و چشمانداز
چشمت
................
مرا آیینه کرده، نور چشمت
خدا پیداست در منشور چشمت
دل بیچاره من قصد دارد
شبی راهی شود تا طور چشمت
چه چشمانی! چه چشمانی! جهانی -
نخواهد شد حریفِ زور چشمت
وجودت عین قرآن است و دارد
هزاران آیه در یک سوره، چشمت
کلامت، سبزوارِ باشکوهیست
یقین دارم به نیشابور چشمت
تو را مسموم و من را مست کردند
حکایتهاست در انگور چشمت
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤🤦🏻 برای #شهادت_امام_رضا (ع)
خون دل
.................
تو مأمن بودی و او بود مأمون
تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱
همانکه در تکبر بود نمرود
همانکه در تفکر بود قارون
همانکه بَردهی تن بود و تن داد
برای جان، به صد نیرنگ و افسون
خودش بازیچهی دست جهان شد
یزیدی که تماماً بود میمون
به جز آگاهی و اصلاح و درمان
چه باید کرد با طاغوتِ طاعون!؟
کسی که لقمههایش از حرام است
ندارد اعتنا بر شرع و قانون
تلافی کرد با انگورِ مسموم
سر فرزند کاظم؛ ابن هارون!
تمام شهر فهمیدند او را
به جز او نیست در این شهر، مظنون
رضا آبیترین روحِ خدا بود -
همینکه آمد و لب زد به معجون
حرم داری، خدا را شکر ای عشق!
مکن ما را از این میخانه بیرون
در آغوش تو ای آهوترین صید
غزل، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲
اگر بارِ گران بودیم رفتیم ۳
مرا مدیون خود کن باز، مدیون!
خداحافظ رفیقِ بیزبانها
وداع آخر است، ممنون ممنون
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
......................................
۱. خون: خون مردم/ شراب
۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارونالرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه مینامیدند.
برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانستهاند.
در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارونالرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارونالرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز میداد.
همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت.
۳. بیتی از جلال مهرپویان
اگر بار گران بودیم رفتیم
اگر نامهربان بودیم رفتیم
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای #شهادت_امام_رضا_جان (ع)
انگور
.............
انگورها را دانهدانه خورد و پرپر شد
تا آستان در رسید و یک کبوتر شد
گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست
در طول راه از بس به خود پیچید، مادر شد
آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را
مثل حسن در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد!
هر شاخهی انگور، تیری بود بر چشمش
بابالحوائج را به یاد آورد و ساغر شد
خون میچکید از بین انگشتان بیجانش
چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد
در سایهروشنهای حجره، دید نوری را
حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد
شمسالشموسِ روی او تا در محاق افتاد
در آسمانها، خاطر خواهر مکدر شد
معصومه، هفده بار افتاد از نفس در قم
آن روز از آن سرفهها، خواهر... برادر شد
این برگه، بعد از کربلا خونینترین صفحه ست
دل چون کبوتر بود و از این داغ پرپر شد
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای #امام_رضا (ع) و #زائران_روحانی_شهید که با #زبان_روزه در آغوش او جان دادند
#جنینِ_جنون
......................
#شوق یعنی یاکریمان دور #گنبد در طواف
#ذوق یعنی #شاعری در «#روضه»های اعتکاف
آمدم با هر چه دارم- با ندارمهای خویش-
#عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف
از سر من هم زیاد است اینکه میبینی مرا
گاه گاهی یک #نگاهی میدهد ما را کفاف
آنچه ما را میرساند تا تو...! #شور و #معرفت
آنچه ما را میکشاند تا تو...! #عین و #شین و #قاف
تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک
بارها از #حج_واجب دادهام من انصراف
غرقِ امواج توام در بیکرانِ #مرقدت
از #زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف
در #حرم وا میشود نطق تمام زائران
پیش تو نرم است #مولاجان، زبان اعتراف
مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت:
قالیِ اشکی برای مادرش #زهرا (س) بباف
من همان #آهوترین_زندانیام در بند خویش
#ضامنم ای کاش باشی، #تؤبه کردم از خلاف!
در مسیر کوی تو، یک #اربعین باران شدم
-داستان عشق #سی_مرغ و وصال #کوه_قاف-
#زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند
#خادمانت اسوهی سبز #حجابند و #عفاف
#سیزده_نور_زلال از ربّنایت جاریاند
خوش به حال من...! که من هم مستم از این #ائتلاف
#صبح_صادق میدمد هر روز از لبخند تو
سر برون میآورد خورشیدِ چشمت از شکاف
کیستم من بعد هر بار آمدن در این #حرم!؟
آن جنینی که جدایش کردهاند از بند ناف
عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده
هیچکس اندازهی #عاشق ندارد انعطاف!
تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد
#دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف
یا #سریع و یا #انیس و یا #حسیب و یا #رفیق
شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف
#کثرتِ_وحدت نمایان است از آیینهها
ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف!
#شیعه و #سنی یکی هستند در این آستان
راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف
با #زبان_صلح باید در دل مردم نشست
#تیغ_غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف!
میتوان چون او #رضا (ع) بود و رضا بود از جهان
میتوان چون او #علی (ع) بود و به وقتش در مصاف!
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15