هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🤦🏻 قصیده ای در باب #حق و #حقخواهی
و #چرایی و #چگونگی_عاشورا
تقدیم به پیشگاه #اباعبدالله_الحسین_علیهالسلام
#حکومت_علوی
......................
حرامزاده، عرق خور، دروغگو، تنبل
یزید را بنویسید رأس این جدول
حکومت علوی، از #غدیر... والی بود
#حسین باشد و... باشد خلیفه این انگل!؟
سکوت مردم یعنی توهم نادان!
عوام را بنویسید مشکل و معضل
سکوتِ بالادستان، خیانت محض است!
خواص را بنویسید مست لایعقل
رسید قافله ی عشق از میانه ی حج
که وا کند گرهی را که بود لاینحل
ولی چه بر سر دین آمد و چه کرد آدم
نمی کند حیوان این قبیل در جنگل!
هزار گرگ به دنبال بچه آهویی
میان تاریکی ها... به دستشان مشعل
از اینکه معجر افتاد بگذریم... آن شب
#رقیه بود و لگدهای یک قوی هیکل
بیا که برگردیم... اینچنین نباید گفت
که سکته های قبیح افتاد به جان غزل
برو به ظهرِ عطش، آن زمان که می رفتند
کبوترانِ خدا یک به یک به سِیر اَجَل
دلاورانه #حسن بود #قاسم و... گل کاشت
چه مرگ شیرینی داشت! مرگِ مثل عسل
به #کربلا همه را محو هیبت خود کرد
نبود اگرچه که #عبدالله به جنگ جمل!
صدای حرمله آمد... دل #رباب گرفت
سه شعبه رفت و شد آغوش یک پدر، مقتل
به سمت خیمه رَود یا که پشت خیمه، کجا!؟
#حسین، چاره ی عالم! شده ست مستأصل
هر آنچه را می شد با امام بعدی گفت
حساب او که جدا بود از همان اول
تن زنان حرم مثل بید می لرزید
محارمش را با اشک و ناله کرد بغل
شروع رزمش طوفان ترسناکی بود
ولی می اندیشید این میانه او به علل
هزار مرتبه خواند آیه و... دلیل آورد
اگرچه گفت #علی، بهتر است «قَلَّ و دَل»
ولی چه سود! شکم ها، حرام نوشیدند
وگرنه نیست در اندیشه ی امام، خلل
زدند تیر به قلبی که بارها بوسید
به روی منبر و در جمع، احمدِ مُرسل
و #شمر آمد و خنجر گرفت بر دندان
دوید #زینب و خود را رساند تا که به تل
تبر به دست به جان #حسین افتادند
تمام نه! که شد آغاز... تازه جنگ و جدل
به ده نفر گفتند این شما و این تن او
حیا نکردند از بچه هاش حداقل
حدود نیم تُنی هست وزنِ اسب عرب
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
چهار نعل فرو رفت در بدن، در گوشت
چهار نعل که خورده به سنگ ها صیقل
رسید #زینب و دید آنچه را نباید... آه!
شکسته سینه و از جا درآمده مَفصل
غریب گیر آوردند امامِ بر حق را
چه کارها که نکردند با سرِ آن یل
کشید کِل، به حرم حمله ور شد آن ملعون
که داشت با سرباز سپاه دیگر، کَل
#رقیه خار ندیده! #سکینه خواری را!
ببین ولی حالا پایشان زده تاول
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭🌹 #روضه_وداع_امام_حسین_علیهالسلام و #شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
آه...
.........
دیگر ندارد آسمانِ خیمهگاهش ماه
دیگر ندارد در بساط خویش حتی آه
فصل وداعِ حضرتِ خورشید بود و کوه!
شد #کربلا تاریک و سر زد روضهای جانکاه
مهتابِ قرآن بود در دستان اقیانوس
تا اهل ساحل را کند از موجها آگاه
دیدند آهوها که شیری روی خاک افتاد
تیری، کمانی کرد #زینب را در اردوگاه
این است پاداش امامی که به #صلح آمد
تا مردمان خویش را قدری کند #اصلاح
شمشیرها بیپرده تا بالا و پایین رفت
#زینب گریبان چاک داد و گفت: «یا الله»!
دستی رها شد تا #عمو_عباس باشد باز
شاید #حسن بود آنکه آنگونه رسید از راه
خون میکِشد خون را و... در مقتل، همه دیدند
مخلوط شد با خون #اصغر، خون #عبدالله
با چنگ و دندان، گرگها گودال را کندند
چیزی نماند از #یوسف و #پیراهنش در چاه
#زینب، زمین افتاد تا گرد و غبار افتاد
حالا فقط او بود و اسبی بیخبر از شاه
دارد خودش را میزند #مهدی، نگو! کافیست
از حالْ رفته #مادرش، دیگر نخوان مداح!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
حقیقت
...............
#اربعین، بازگشت به خود است!
حجی است که #کعبه ی آن ماییم!
کربلایی ست که #حسین آن ماییم!
ما را ناخواسته به کوفه و شام کشیدند چون #زینب
اصل ما #کربلاست!
ما از آن خاکیم... از آن دیار
هیچ خاکی به ما سازگار نیست جز #تربت
هیچ آبی از گلویمان پایین نمی رود جز #زمزمِ_فرات
گرفتار بازار #شام بودن، ما را دور می کند از #کربلا
#کربلا حقیقت ماست!
بیا برگردیم رفیق
#محمد_عابدی
#اشعار_اربعینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🚩🏴🏳️ به پیشگاه حرکت جهانی #اربعین
امروز اینجا
................
هم کثرت وحدتند امروز اینجا
هم وحدت کثرتند امروز اینجا
هم در طلب معرفت و عشق و فنا
هم سالک حیرتند امروز اینجا ۱
چون رود که دارد سر دریا، جاری ـ
در دشت حقیقتند امروز اینجا
با #پرچم_ایران و #حسین و #عباس
بر قلّهی عزّتند امروز اینجا
«#المؤمنُ_مرآت»، عزادارانت
آیینهی غیرتند امروز اینجا
چشم از همه شستهاند جز #دین و #ولی
معنای #بصیرتند امروز اینجا
#هفتاد_و_دو_یار_تو ببین مولاجان
#هفتاد_و_دو_ملتند امروز اینجا
بر بال مَلک قدمزنان میآیند
در اوج سعادتند امروز اینجا
خود، محشر دیگری به پا کردند و
یکجور قیامتند امروز اینجا
بااینکه سر سفرهی تو مهمانند
خود، روزی و نعمتند امروز اینجا
لبتشنه دیدار تواَند ای چشمه
لبریز ارادتند امروز اینجا
چون #زینب و #سجاد تو با حسرت و آه
مشتاق زیارتند امروز اینجا
با #عکس_شهیدان_وطن آمدهاند
دنبال #شهادتند امروز اینجا
با مشت گره کرده و «#لبیک_حسین»
#سرباز_ولایتند امروز اینجا
هرچند که ظاهراً #سیاهیلشکر
سرمایه و قدرتند امروز اینجا
جُندی و مُلازم و نَقیب و رائد ۲
مأمور به خدمتند امروز اینجا
مردانِ خداترس به راه افتادند
تندیس شجاعتند امروز اینجا
اینها همگی مزد رسالت هستند
سرشار موَدّتند امروز اینجا
چون ابر بهاری به همه میبارند
بارانیِ رحمتند امروز اینجا
یک عمر ستارهی کویرت بودند
دنبالهی هیئتند امروز اینجا
هم #عاطفه و #مرثیه را میفهمند
هم #منطق و #حکمتند امروز اینجا
همراه #امام_عصر میبارند و
در یاد اسارتند امروز اینجا
تنها نه به پای تو شدند آب، ارباب
پروانه حضرتند امروز اینجا
این #لشکر_صاحبالزمان است #حسین
آمادهی حرکتند امروز اینجا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...............................................
۱. هفت وادی عرفان
(طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و غنا)
۲. درجات نظامی عراق
(سرباز، ستوان، سروان، سرگرد)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🤦🏻🖤 تقدیم به خون خدا #حسین (ع) و منتقم ثارالله #مهدی (عج)
درک
...............
تا قضا عین قدَر، اقبال او را درک کرد
مادرش آتش گرفت و فال او را درک کرد
از دل قنداقهاش بخشید هر کس را که خواست
#فطرس از راه آمد و او، بال او را درک کرد
#احسنالاحوال ما نام #حسین است و #حسین
با #محرّم میشود هر سال او را درک کرد
#کلُّ_ارضٍ_کربلا یعنی دل ما کربلاست
سینهزن هم آیه زلزال او را درک کرد
کوه بود اما تکان میخورد گاهی شانهاش
هر که دیده داغ و کرده ناله، او را درک کرد
یک #عمود و یک #عمو، ای وای از این دال عجیب
#علقمه یکباره، قد دال او را درک کرد
#کربلا در پرده بود و ذهن ما لکنت گرفت
با چه چشمی میتوان گودال او را درک کرد
شمرِ قاتل، بوده روزی در صف مولای خود
با چه #عقلی میتوان امثال او را درک کرد!؟
غیر #عبدالله که بر سینهی او سرسپرد
نعل تازه، پیکر پامال او را درک کرد
#ذوالجناحِ بیسوار آمد به سمت خیمهها
تا نسیمی پر کشید و یال او را درک کرد
جای آتش سبز بود این بین و... او هم با عطش
حال و روز #زینب و #اطفال او را درک کرد
رفت زیر پای یک دختر همینکه چادرش
دست سنگین کسی، خلخال او را درک کرد
پشت اسب و زیر پا و در تنور و روی نی
خولیِ ملعون چقدر ارسال او را درک کرد
در میان آن همه، مهماننوازان تا به شام
تازیانه، #اهلبیت و #آل او را درک کرد
بعد از آنکه ریخت بر گیسوی او قدری شراب
خیزران آمد جلو، تبخال او را درک کرد
دختری بیتابِ بابا بود و بابا سررسید
در میان آن همه گل، #لاله او را درک کرد -
آبِ پاکی را روی دستان #زینب ریختند
در تمام شهر یک غسّاله او را درک کرد
با #امام_عصر باید خط به خط شد #ناحیه
تا که شاید لحظهای هم، حال او را درک کرد
#جمکران، جمع کران است و #امام، اهل نظر
با #بصیرت میتوان اقوال او را درک کرد
شال سادات #حسینی، شال سبز #مهدوی ست
خوش به حال آنکه یک شب، شال او را درک کرد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
حقیقت
...............
#اربعین، بازگشت به خود است!
حجی است که #کعبه ی آن ماییم!
کربلایی ست که #حسین آن ماییم!
ما را ناخواسته به کوفه و شام کشیدند چون #زینب
اصل ما #کربلاست!
ما از آن خاکیم... از آن دیار
هیچ خاکی به ما سازگار نیست جز #تربت
هیچ آبی از گلویمان پایین نمی رود جز #زمزمِ_فرات
گرفتار بازار #شام بودن، ما را دور می کند از #کربلا
#کربلا حقیقت ماست!
بیا برگردیم رفیق
#محمد_عابدی
#اشعار_اربعینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 به پیشگاه #حسین و #علیهایش
😭🖤 به پیشگاه #زینب و #علمدارش
#دستور_زبان_عشق
..............
از وقتی با تو آشنا شدم
جهان را #کربلا میبینم!
مگر نه اینکه تو #کلمهای!؟
مگر نه اینکه تو #نقطهای!؟
مگر ... (سه نقطه)
#علیاکبر نیست!؟
مگر ، (ویرگول)
#علیاصغری نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟
من شنیده بودم که #حسین، #علیاصغر را با سر به خاک سپرد
اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟
نکند #ماجرای_نیزه درست باشد!؟
: (دو نقطه)
#چشمان_قمر_منیر_بنیهاشم است که خیمهها را میپاید
آه...
شک ندارم که «» (گیومه) را از روی #دستان_علمدار ساختهاند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته
❓مگر ؟ (علامت سوال)
عصایی نیست که بر سر #حسین خورده!
❗مگر ! (علامت تعجب)
همان نیزهای نیست که #سری از آن افتاده ؟!
- (خط تیره) همان #راه_کربلا_به_شام است که روزگار #زینب را سیاه کرد
- (خط فاصله)ای که بین نام #حسین و #زینب نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت
همان خطی که حالا #سفید شده و در #جاده_اربعین، پا به پایم میآید
جادهای که پایانش . (نقطه) است
نقطهای که کمکم #طلایی میشود و در چشمانم برق میزند
نقطهای که روز اول تا در #نجف گفتند:
#هر_که_دارد_عطش_کربوبلا_بسمالله
در زیر #باء_بسمالله خودنمایی میکرد.
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🤦🏻🖤 نثار #رگهای_بریده_امامحسین (ع)
به چه شکل!
.....................
سرِ سر تو، کمرها خمیده شد به چه شکل!
سرِ تن تو، جگرها دریده شد به چه شکل!
همینکه اسم تو را میبرند میمیریم
بگو چگونه غمت آفریده شد!؟ به چه شکل؟
زمین کربوبلا پر شد از تو و اصحاب
به خاک، هر غزل تو قصیده شد به چه شکل!
چه جنگها که نکردند تیرها سر تو
تن عزیزت در هم تنیده شد به چه شکل!
در آسمان و زمین بود بر سرت دعوا
و پیکر تو به هر جا کشیده شد به چه شکل!
پس از غروب تنت در میان ابرِ زمین
سرت به نیزه نشست و سپیده شد به چه شکل!
فدای گونه ی سرخت!
بگو نسیمِ درشت -
چگونه آن روز این سیب، چیده شد!؟ به چه شکل؟
بگو که مصحفِ حق، آن مُجلّدِ اعظم
در این حدودِ سه ساعت، چکیده شد به چه شکل؟
شنیدهام که نشستهست روی سینهی تو
رگِ حیات، چرا و بریده شد به چه شکل؟
همینکه در دل گودال، ذکر میگفتی
صدای #مادر_پیری شنیده شد به چه شکل!
بلند شو که #حرم با تمام حیثیتش
دچار مسئلههای عدیده شد به چه شکل!
بدون آنکه بیاید فرشتهی مرگی
هزار مرتبه #زینب، شهیده شد... به چه شکل!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭 تقدیم به #خونخدا
#حسینبنعلی (ع)
حرفی نزن
................
شاعر از آنچه که رفته بر سرش حرفی نزن!
روضهی فاشی نخوان، از حنجرش حرفی نزن
بیخیال ساربان! از چکمه و غارت نگو
از لباس کهنه و انگشترش حرفی نزن
مادرش خود بوده و خود دیده در مقتل چه شد
مادرش اینجاست، پیش مادرش حرفی نزن
#روضهی_عباس را هرگز نخوان در خیمهگاه
چیزی از مشکش نپرس و از پرش حرفی نزن
دختری افتاد زیر دست و پا، آتش گرفت
این میان از چادر و از معجرش حرفی نزن
اینقدر آتش نزن بر جان #زینب، خواهرش
#اربعین رفتی حرم، از دخترش حرفی نزن
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهامبخشِ #حسین میشود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر میکشد
در این میان قصیدهای به نام #عباس، رخ نمایی میکند و
غزلی به نام #علیاکبر
خواستم بگویم #علیاصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاهبیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتیهای #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعیهای #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عدهای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمهگاه، ترکیببندی بود با گوشوارهی «اینجا حرم امن الهیست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمیخاست و گاه مینشست
این کوتاه و بلند شدنها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه میشد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیماییهایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاریها از او وام گرفتند
#باقر، ترانهای کبود بود که سالها بعد، بیش از هزاران ترانهسرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزلمرثیهای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمیگویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمیگویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانهی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعهی قرآنش، برای بازاریان، مرثیهای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامهای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوشها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابهها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمیگویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمیگویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگها هم آسانتر میشود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 تقدیم به #اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
بخشش
...........
قسم به جان کسانی که با #یقین بخشیدند
و در میان #رکوع آنچنان #نگین بخشیدند
#غدیر، #فرصت_جانبخشی و #جهانبخشی بود
که هرچه داشت #پیمبر به #جانشین بخشیدند
ولی چه سود که #اهل_سقیفه نقشه کشیدند
به جای #بیعتشان، #زخم_آتشین بخشیدند
هزار پنجره وا کرد #مجتبی و ندیدند
سکوتِ حنجره را بر #زنی_لعین بخشیدند
#حسین، مأمن ایمان شد و #اقامهی_حق کرد
که هرچه «#کرب» و «#بلا» را به مؤمنین بخشیدند
به جای آنکه ببوسند خاکِ مَقدم او را
#کمان گرفته و بر لشکرش #کمین بخشیدند
برای اینکه دل از #آدم و #عدم ببَُرد او
به او دو #دختر شیرین و نازنین بخشیدند
برای اینکه نماند نشانی از شبِ ظلمت
به او #ستارهی_مهتابآفرین بخشیدند ـ
چنانکه، #محسنِ_محزون ندید روی خوشی را ـ
ولی به #فاطمه، #عباسِ_مهجبین بخشیدند
#حسین، پیش نگاه جماعتی خون میخورد
که دم به دم به دمش، #نوحهی_حزین بخشیدند
اگرچه راه نفس را گرفت #چکمهی_خولی
به تار حنجرهی سرخ او #طنین بخشیدند
به یُمن اینکه سوارانِ مست، تاکِ تنش را
لگد زدند به میخانه؛ #اربعین بخشیدند!
برای آنکه نپیچد صدای گریهی #زینب
به او شبیه #مدینه، دو آستین بخشیدند
زدند سنگ به آیینهی جمال #محمد
به صورت گل #زهرا، چروک و چین بخشیدند
گذشت و شخم زدند آسمانِ خاکیِ #طف را
چراکه گنج جهان را به این زمین بخشیدند
بدا به حال کسانی که خام #وعده شدند و
برای #گندم_ری، خوشه خوشه #دین بخشیدند!
بدا به حال کسانی که از #جهاد بریدند
به دشمنان قسمخورده، #سرزمین بخشیدند!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻🖤😭 به پیشگاه #سبط_اکبر
#امام_حسن_مجتبی_ع
سکوت و صبر
..............
#کریم است و کرامت خصلت اوست
سلیمان است هر انگشتر او
به سائل داده یکجا روزیاش را
#علی بودهست الگویش، بگو هو...!
#مدینه، آسمانی خشک دارد
ولی کافیست چشم او ببارد
شراب ناب میآید به هر جوی
اگر که پا به نخلستان گذارد
عبا بر شانه و عمّامه بر سر
بهار از کوچهها رد میشود باز
به منبر تکیه خواهد زد کمی بعد
خدای وحی و شعر و خطبه و راز
حسودان از نمازش خسته بودند
که او عین #علی غرق خدا بود
#حسین از سینه و دردش خبر داشت
#سکوت و #صبر او، #کرب و #بلا بود
#حسن را زهر کین نه... کوچهها کشت
همانجا که عزیزش بر زمین خورد
نمیدانم چه آمد بر سر او
چگونه #مادرش را تا کجا برد!؟
گذشت و سالها بعد از سقیفه
خیانت باز رویش را نشان داد
زنی، مرد خودش را کشت و میدید
امامی در میان خانه جان داد
دم آخر، دهانش غرق خون بود
تمام طشت را پر کرد آهش
رسید از راه #زینب، خونجگر شد
همینکه خورد بر لبها نگاهش
#مدینه بعد او چیزی ندارد
به جز آسیب و آشوب و خرابی
بقیع آمادهی دفن #حسن شد
چه تشییعی! چه استقبال نابی!
برای بوسه بر آن پیکر پاک
سپاهِ تیرها سبقت گرفتند
تن و تابوت چون درهم تنیدند
برای دفن او مهلت گرفتند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15