eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
458 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
194 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🤦🏻 قصیده ای در باب و و و تقدیم به پیشگاه ...................... حرامزاده، عرق خور، دروغگو، تنبل یزید را بنویسید رأس این جدول حکومت علوی، از ... والی بود باشد و... باشد خلیفه این انگل!؟ سکوت مردم یعنی توهم نادان! عوام را بنویسید مشکل و معضل سکوتِ بالادستان، خیانت محض است! خواص را بنویسید مست لایعقل رسید قافله ی عشق از میانه ی حج که وا کند گرهی را که بود لاینحل ولی چه بر سر دین آمد و چه کرد آدم نمی کند حیوان این قبیل در جنگل! هزار گرگ به دنبال بچه آهویی میان تاریکی ها... به دستشان مشعل از اینکه معجر افتاد بگذریم... آن شب بود و لگدهای یک قوی هیکل بیا که برگردیم... اینچنین نباید گفت که سکته های قبیح افتاد به جان غزل برو به ظهرِ عطش، آن زمان که می رفتند کبوترانِ خدا یک به یک به سِیر اَجَل دلاورانه بود و... گل کاشت چه مرگ شیرینی داشت! مرگِ مثل عسل به همه را محو هیبت خود کرد نبود اگرچه که به جنگ جمل! صدای حرمله آمد... دل گرفت سه شعبه رفت و شد آغوش یک پدر، مقتل به سمت خیمه رَود یا که پشت خیمه، کجا!؟ ، چاره ی عالم! شده ست مستأصل هر آنچه را می شد با امام بعدی گفت حساب او که جدا بود از همان اول تن زنان حرم مثل بید می لرزید محارمش را با اشک و ناله کرد بغل شروع رزمش طوفان ترسناکی بود ولی می اندیشید این میانه او به علل هزار مرتبه خواند آیه و... دلیل آورد اگرچه گفت ، بهتر است «قَلَّ و دَل» ولی چه سود! شکم ها، حرام نوشیدند وگرنه نیست در اندیشه ی امام، خلل زدند تیر به قلبی که بارها بوسید به روی منبر و در جمع، احمدِ مُرسل و آمد و خنجر گرفت بر دندان دوید و خود را رساند تا که به تل تبر به دست به جان افتادند تمام نه! که شد آغاز... تازه جنگ و جدل به ده نفر گفتند این شما و این تن او حیا نکردند از بچه هاش حداقل حدود نیم تُنی هست وزنِ اسب عرب «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» چهار نعل فرو رفت در بدن، در گوشت چهار نعل که خورده به سنگ ها صیقل رسید و دید آنچه را نباید... آه! شکسته سینه و از جا درآمده مَفصل غریب گیر آوردند امامِ بر حق را چه کارها که نکردند با سرِ آن یل کشید کِل، به حرم حمله ور شد آن ملعون که داشت با سرباز سپاه دیگر، کَل خار ندیده! خواری را! ببین ولی حالا پایشان زده تاول قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به ساحت (عج) ............... خلاف آنچه گفتیم از خروجش، باشد که او مثل تمام شاعران، باشد غزل دارد به لبهایش، پر است از ماه... شبهایش کلامش آن رطبهایش، جهان را آرزو باشد ببین کار خدا را که کسی را با خود آورده که عالم، او باشد نباشی غافل از و بگو که چشم‌های خشکت امشب باشد و و و چه خوب است آدمی با خویش گرم گفتگو باشد به ما گفتند یاد از کنید امشب تصور کن با روبرو باشد تصور کن جلوی چشم خواهر، بنشیند و با تمام کندی‌اش روی گلو باشد تصور کن زنی را که خودش است و میان نیزه و شمشیرها در جستجو باشد چگونه می شود که گرفتار و اسیر مردمی بی‌آبرو باشد!؟ میان و ، این از چیست!؟ بمیرم...! نحوه جان کندنش باشد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
😭🤦🏻 به پیشگاه که عمری در هیئت‌ها نفس زدند و برکت مجالس حسینی بودند ................... بودم و دادم به تو هر روز، پای تو ماندم و خواندند مرا در جوانی چه به ما داد که همان بود دلیل ما به مأمن و ملجأ ما بود در این شهر غریب و و پخش ، ما را چقدَر کرد در شب کوفه‌ی آن روز، در آن به کابوس همه سر می‌زد رگمان بود به دستان ناخن پای مرا یک شبَهِ زشت، کشید بود و... شکمش سفره‌ای از کارمان بود کماکان دم از زدن صبح و شب، نقل حدیث از لب مشتمان شد گره و جرأتمان شد رد شدیم از شب صحرای سکون، گام به گام انقلابی که به دل کاه انداخت کوه شد داشت برای همه‌ی دشت، پیام او نشان داد که ما مرگ بر تیغِ زبان، باشد اگر وقف نیام! رود خون، خشک نخواهد شد و است خاک، میخانه شود! دستی اگر باشد جام تا که آمد دلمان شاد شود، رسید ، شد و قسمت ما شد صد دام و و به میدان رفتند همگی گوش به فرمان و مریدان مقتدا بود «»، مقصدمان: اینچنین بود اگر یافت دوام سال‌ها می‌گذرد از شب «» و دلم می‌شود تنگ و کو!؟ کجا رفت که در آن دوران بود کو!؟ کجا رفت ، نفسِ حق عوام آمده و گم شده ، دریغ! قشر مستضعفمان دربدر کوچه‌ی وام عده‌ای مستِ دلارند و به ، دچار عده‌ای دلخوشِ مفهوم به سهام ، نگاهش گل سرخی‌ست هنوز کاش قرمز بشود هرچه چراغ است مدام تا کمرش خم شده در سطل کثیف خسته نرفته‌ست دو ماهی، حمّام ما چه بودیم و چه شد ما کدامیم کدامیم کدامیم کدام!؟ با همهْ مسئله‌ها با همهْ فاصله‌ها اول راه که گفتیم ، پیدا بود که چه سخت است بمانیم و بماند وسط راه که گفتیم ، این یعنی راهیِ و نبینیم آخر راه که گفتیم ، یعنی که بوده‌است همان نگران نیستم آقا... که تو را می‌بینم می‌آید و من به چشمان شمام نگران نیستم آقا... که مزاری دارم می‌گذارند رفیقان دمِ ، مرام نوکران تو می‌آیند و نخواهند گذاشت که مرا خاک کنند مثل تو می‌آیند، وَ خواهند گذاشت بر منِ دلسنگ، شبی سنگِ تمام را بگذارید به کامم مردم این زبان‌بسته مبادا که بماند است دوای من و ، درمان. کن و بگذار مرا، ختم کلام! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 قصیده ای در باب و و و تقدیم به پیشگاه ...................... حرامزاده، عرق خور، دروغگو، تنبل یزید را بنویسید رأس این جدول حکومت علوی، از ... والی بود باشد و... باشد خلیفه این انگل!؟ سکوت مردم یعنی توهم نادان! عوام را بنویسید مشکل و معضل سکوتِ بالادستان، خیانت محض است! خواص را بنویسید مست لایعقل رسید قافله ی عشق از میانه ی حج که وا کند گرهی را که بود لاینحل ولی چه بر سر دین آمد و چه کرد آدم نمی کند حیوان این قبیل در جنگل! هزار گرگ به دنبال بچه آهویی میان تاریکی ها... به دستشان مشعل از اینکه معجر افتاد بگذریم... آن شب بود و لگدهای یک قوی هیکل بیا که برگردیم... اینچنین نباید گفت که سکته های قبیح افتاد به جان غزل برو به ظهرِ عطش، آن زمان که می رفتند کبوترانِ خدا یک به یک به سِیر اَجَل دلاورانه بود و... گل کاشت چه مرگ شیرینی داشت! مرگِ مثل عسل به همه را محو هیبت خود کرد نبود اگرچه که به جنگ جمل! صدای حرمله آمد... دل گرفت سه شعبه رفت و شد آغوش یک پدر، مقتل به سمت خیمه رَود یا که پشت خیمه، کجا!؟ ، چاره ی عالم! شده ست مستأصل هر آنچه را می شد با امام بعدی گفت حساب او که جدا بود از همان اول تن زنان حرم مثل بید می لرزید محارمش را با اشک و ناله کرد بغل شروع رزمش طوفان ترسناکی بود ولی می اندیشید این میانه او به علل هزار مرتبه خواند آیه و... دلیل آورد اگرچه گفت ، بهتر است «قَلَّ و دَل» ولی چه سود! شکم ها، حرام نوشیدند وگرنه نیست در اندیشه ی امام، خلل زدند تیر به قلبی که بارها بوسید به روی منبر و در جمع، احمدِ مُرسل و آمد و خنجر گرفت بر دندان دوید و خود را رساند تا که به تل تبر به دست به جان افتادند تمام نه! که شد آغاز... تازه جنگ و جدل به ده نفر گفتند این شما و این تن او حیا نکردند از بچه هاش حداقل حدود نیم تُنی هست وزنِ اسب عرب «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» چهار نعل فرو رفت در بدن، در گوشت چهار نعل که خورده به سنگ ها صیقل رسید و دید آنچه را نباید... آه! شکسته سینه و از جا درآمده مَفصل غریب گیر آوردند امامِ بر حق را چه کارها که نکردند با سرِ آن یل کشید کِل، به حرم حمله ور شد آن ملعون که داشت با سرباز سپاه دیگر، کَل خار ندیده! خواری را! ببین ولی حالا پایشان زده تاول قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤🤦🏻 نثار و .................... با آمد کنار و یک کشید در ، کشید چشم خود را بست و گرداگرد با هرچه شد کشید را روی دوش یک خیمه‌ای را غرق در و کشید شد؛ رفت و گلویی تازه کرد و اشک ریخت زد را به چشمش، چند کشید تا که برگشت... آسمان از خون دل، لبریز بود جسم او را چون ، کشید تا نرنجد بیش از این از پس آمد به دستش کشید ساعتی نگذشت... آن را در دل گودال با یک و کشید هم دلش لرزید و هم دستش، جهانش تار شد مثل آهسته، را روی کشید بود تقریباً که در رفت روح او بود از تن پرکشید لحظه جان‌کندنش غرق تماشا بود و دید از تشنگی، را سر کشید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15