eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
470 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
💐تقدیم به غریب ترین شخصیت شعر آیینی پنهان ................. ذوق را در شاخ و برگ لانه پنهان کرده است شوق را در باور پروانه پنهان کرده است دوست دارم آن خدایی را که با عشق تمام مهربانی را چنین در شانه پنهان کرده است فکر کن او با چه ذهنی، ذره ذره... خرد خرد جنگلی را در دل یک دانه پنهان کرده است شاعر نقاش یعنی او، همان استاد که ماه را در قلب حوض خانه پنهان کرده است باید عاشق بود تا فهمید این دریاترین... آسمان را در دل پیمانه پنهان کرده است خویش را در شعر حافظ زیر چندین لایه فهم در دل ایهام ها رندانه پنهان کرده است در جدال عقل و عشق، از خویشتن غافل مشو هر دو را او در دل دیوانه پنهان کرده است رنج باید آدمی را... تا رسیدن، چون که او گنج را در سینه ی ویرانه پنهان کرده است ای دریغ از کدخدایانِ به ظاهر دین پرست سود این نامردمان، در نانِ پنهان کرده است وای بر آن قوم و خویشی که به جای آشنا نور را در سایه ی بیگانه پیدا کرده است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 🆔 @shia_poem 🆔 @Abedi_Aaeini
در راستای احیای آسمان باش .............. خود را رها کن از زمین و... آسمان باش پرواز کن تا بیکران و بیکران باش خاکی اگر بودی علی را زندگی کن خرما به دوشِ کوچه های ناگهان باش یا از تولیٰ دم بزن با ذوالفقارت یا در گلوی دشمن دین، استخوان باش وقتی عطش، آتش به خوردِ شهر داده با اشک، آبی روی این آتشفشان باش سیراب کن با چشم ها صحرای دل را ابری شو و خالی تر از رنگین کمان باش تا کی پر از طوفان شن باشد جهانت افسار نفست را بگیر و ساربان باش چندان به آینده، امیدی نیست اما گاهی دلیل حال خوب دیگران باش هم آفتابی کن شبِ جاماندگان را هم ظهرِ خواب آلودگان را سایبان باش کوفی نباش و کر نشو با سیم و زرها نفروش ارزان اعتقادت را... گران باش! دنیای ما دارد به اندازه... ستاره قدری فراتر رو از اینها... کهکشان باش خواهی که بر تاج جهان، بنشاندت شاه چون دُر در آغوش صدف ها بی نشان باش آب حیات آیا به جز اشک حسین است!؟ با گریه بر شش ماهه ی او جاودان باش از چشمه های اکبرش با هر وضویت لبریز نامش باش و همگام اذان باش سجاده ات را پهن کن رو به تجلی قدری در آغوش خدای مهربان باش آیات رحمان و رحیمش را بخوان باز صدق و صفا و دوستی را ترجمان باش تیر دعا را در رکوع چلّه ات کن دست تواضع را بگیر و چون کمان باش تا مرغ آمین روی دستانت بشیند وا کن قنوتی گرم را و آشیان باش دل را به دریایش بزن از خود گذر کن با ربنای اشک ها رودی روان باش زهرا دعا کرده برای ما و گفته آنچه علی، آنچه محمد گفته... آن باش کعبه دهان واکرد رازی را بگوید جایی که حق شد جلوه گر، آنجا دهان باش در موج های بی خبر از صبح روشن فانوسِ اقیانوسِ تاریکِ زمان باش پیدا کن آغوش امامت را مسلمان! در شهرِ گم، گلدسته های جمکران باش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
در راستای احیای آسمان باش .............. خود را رها کن از زمین و... آسمان باش پرواز کن تا بیکران و بیکران باش خاکی اگر بودی علی را زندگی کن خرما به دوشِ کوچه های ناگهان باش یا از تولیٰ دم بزن با ذوالفقارت یا در گلوی دشمن دین، استخوان باش وقتی عطش، آتش به خوردِ شهر داده با اشک، آبی روی این آتشفشان باش سیراب کن با چشم ها صحرای دل را ابری شو و خالی تر از رنگین کمان باش تا کی پر از طوفان شن باشد جهانت افسار نفست را بگیر و ساربان باش چندان به آینده، امیدی نیست اما گاهی دلیل حال خوب دیگران باش هم آفتابی کن شبِ جاماندگان را هم ظهرِ خواب آلودگان را سایبان باش کوفی نباش و کر نشو با سیم و زرها نفروش ارزان اعتقادت را... گران باش! دنیای ما دارد به اندازه... ستاره قدری فراتر رو از اینها... کهکشان باش خواهی که بر تاج جهان، بنشاندت شاه چون دُر در آغوش صدف ها بی نشان باش آب حیات آیا به جز اشک حسین است!؟ با گریه بر شش ماهه ی او جاودان باش از چشمه های اکبرش با هر وضویت لبریز نامش باش و همگام اذان باش سجاده ات را پهن کن رو به تجلی قدری در آغوش خدای مهربان باش آیات رحمان و رحیمش را بخوان باز صدق و صفا و دوستی را ترجمان باش تیر دعا را در رکوع چلّه ات کن دست تواضع را بگیر و چون کمان باش تا مرغ آمین روی دستانت بشیند وا کن قنوتی گرم را و آشیان باش دل را به دریایش بزن از خود گذر کن با ربنای اشک ها رودی روان باش زهرا دعا کرده برای ما و گفته آنچه علی، آنچه محمد گفته... آن باش کعبه دهان واکرد رازی را بگوید جایی که حق شد جلوه گر، آنجا دهان باش در موج های بی خبر از صبح روشن فانوسِ اقیانوسِ تاریکِ زمان باش پیدا کن آغوش امامت را مسلمان! در شهرِ گم، گلدسته های جمکران باش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
💐تقدیم به غریب ترین شخصیت شعر آیینی پنهان ................. ذوق را در شاخ و برگ لانه پنهان کرده است شوق را در باور پروانه پنهان کرده است دوست دارم آن خدایی را که با عشق تمام مهربانی را چنین در شانه پنهان کرده است فکر کن او با چه ذهنی، ذره ذره... خرد خرد جنگلی را در دل یک دانه پنهان کرده است شاعر نقاش یعنی او، همان استاد که ماه را در قلب حوض خانه پنهان کرده است باید عاشق بود تا فهمید این خاکی ترین... آسمان را در دل پیمانه پنهان کرده است خویش را در شعر حافظ زیر چندین لایه فهم در دل ایهام ها رندانه پنهان کرده است در جدال عقل و عشق، از خویشتن غافل مشو هر دو را او در سر دیوانه پنهان کرده است رنج باید آدمی را... تا رسیدن، چون که او گنج را در سینه ی ویرانه پنهان کرده است ای دریغ از کدخدایانِ به ظاهر دین پرست سود این نامردمان، در نانِ پنهان کرده است وای بر آن قوم و خویشی که به جای آشنا نور را در سایه ی بیگانه پیدا کرده است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
در راستای احیای آسمان باش .............. خود را رها کن از زمین و... آسمان باش پرواز کن تا بیکران و بیکران باش خاکی اگر بودی علی را زندگی کن خرما به دوشِ کوچه های ناگهان باش یا از تولیٰ دم بزن با ذوالفقارت یا در گلوی دشمن دین، استخوان باش وقتی عطش، آتش به خوردِ شهر داده با اشک، آبی روی این آتشفشان باش سیراب کن با چشم ها صحرای دل را ابری شو و خالی تر از رنگین کمان باش تا کی پر از طوفان شن باشد جهانت افسار نفست را بگیر و ساربان باش چندان به آینده، امیدی نیست اما گاهی دلیل حال خوب دیگران باش هم آفتابی کن شبِ جاماندگان را هم ظهرِ خواب آلودگان را سایبان باش کوفی نباش و کر نشو با سیم و زرها نفروش ارزان اعتقادت را... گران باش! دنیای ما دارد به اندازه... ستاره قدری فراتر رو از اینها... کهکشان باش خواهی که بر تاج جهان، بنشاندت شاه چون دُر در آغوش صدف ها بی نشان باش آب حیات آیا به جز اشک حسین است!؟ با گریه بر شش ماهه ی او جاودان باش از چشمه های اکبرش با هر وضویت لبریز نامش باش و همگام اذان باش سجاده ات را پهن کن رو به تجلی قدری در آغوش خدای مهربان باش آیات رحمان و رحیمش را بخوان باز صدق و صفا و دوستی را ترجمان باش تیر دعا را در رکوع چلّه ات کن دست تواضع را بگیر و چون کمان باش تا مرغ آمین روی دستانت بشیند وا کن قنوتی گرم را و آشیان باش دل را به دریایش بزن از خود گذر کن با ربنای اشک ها رودی روان باش زهرا دعا کرده برای ما و گفته آنچه علی، آنچه محمد گفته... آن باش کعبه دهان واکرد رازی را بگوید جایی که حق شد جلوه گر، آنجا دهان باش در موج های بی خبر از صبح روشن فانوسِ اقیانوسِ تاریکِ زمان باش پیدا کن آغوش امامت را مسلمان! در شهرِ گم، گلدسته های جمکران باش قم المقدسه 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
در راستای احیای و به پیشگاه آسمان باش .............. خود را رها کن از زمین و... آسمان باش پرواز کن تا بیکران و بیکران باش خاکی اگر بودی را زندگی کن خرما به دوشِ کوچه های ناگهان باش یا از تولیٰ دم بزن با ذوالفقارت یا در گلوی دشمن دین، استخوان باش وقتی عطش، آتش به خوردِ شهر داده با اشک، آبی روی این آتشفشان باش سیراب کن با چشم ها صحرای دل را ابری شو و خالی تر از رنگین کمان باش تا کی پر از طوفان شن باشد جهانت افسار نفست را بگیر و ساربان باش چندان به آینده، امیدی نیست اما گاهی دلیل حال خوب دیگران باش هم آفتابی کن شبِ جاماندگان را هم ظهرِ خواب آلودگان را سایبان باش کوفی نباش و کر نشو با سیم و زرها نفروش ارزان اعتقادت را... گران باش! دنیای ما دارد به اندازه... ستاره قدری فراتر رو از اینها... کهکشان باش خواهی که بر تاج جهان، بنشاندت شاه چون دُر در آغوش صدف ها بی نشان باش آب حیات آیا به جز اشک حسین است!؟ با گریه بر شش ماهه ی او جاودان باش از چشمه های اکبرش با هر وضویت لبریز نامش باش و همگام اذان باش سجاده ات را پهن کن رو به تجلی قدری در آغوش خدای مهربان باش آیات رحمان و رحیمش را بخوان باز صدق و صفا و دوستی را ترجمان باش تیر دعا را در رکوع چلّه ات کن دست تواضع را بگیر و چون کمان باش تا مرغ آمین روی دستانت بشیند وا کن قنوتی گرم را و آشیان باش دل را به دریایش بزن از خود گذر کن با ربنای اشک ها رودی روان باش دعا کرده برای ما و گفته آنچه ، آنچه گفته... آن باش کعبه دهان واکرد رازی را بگوید جایی که حق شد جلوه گر، آنجا دهان باش در موج های بی خبر از صبح روشن فانوسِ اقیانوسِ تاریکِ زمان باش پیدا کن آغوش امامت را مسلمان! در شهرِ گم، گلدسته های جمکران باش قم المقدسه 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
🙏🏻🌷 پیشکش به ساحت (عج) ............... خلاف آنچه گفتیم از خروجش، باشد که او مثل تمام شاعران، باشد غزل دارد به لبهایش، پر است از ماه... شبهایش کلامش آن رطبهایش، جهان را آرزو باشد ببین کار خدا را که کسی را با خود آورده که عالم، او باشد نباشی غافل از و بگو که چشم‌های خشکت امشب باشد و و و چه خوب است آدمی با خویش گرم گفتگو باشد به ما گفتند یاد از کنید امشب تصور کن با روبرو باشد تصور کن جلوی چشم خواهر، بنشیند و با تمام کندی‌اش روی گلو باشد تصور کن زنی را که خودش است و میان نیزه و شمشیرها در جستجو باشد چگونه می شود که گرفتار و اسیر مردمی بی‌آبرو باشد!؟ میان و ، این از چیست!؟ بمیرم...! نحوه جان کندنش باشد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
در راستای احیای آسمان باش .............. خود را رها کن از زمین و... آسمان باش پرواز کن تا بیکران و بیکران باش خاکی اگر بودی علی را زندگی کن خرما به دوشِ کوچه های ناگهان باش یا از تولیٰ دم بزن با ذوالفقارت یا در گلوی دشمن دین، استخوان باش وقتی عطش، آتش به خوردِ شهر داده با اشک، آبی روی این آتشفشان باش سیراب کن با چشم ها صحرای دل را ابری شو و خالی تر از رنگین کمان باش تا کی پر از طوفان شن باشد جهانت افسار نفست را بگیر و ساربان باش چندان به آینده، امیدی نیست اما گاهی دلیل حال خوب دیگران باش هم آفتابی کن شبِ جاماندگان را هم ظهرِ خواب آلودگان را سایبان باش کوفی نباش و کر نشو با سیم و زرها نفروش ارزان اعتقادت را... گران باش! دنیای ما دارد به اندازه... ستاره قدری فراتر رو از اینها... کهکشان باش خواهی که بر تاج جهان، بنشاندت شاه چون دُر در آغوش صدف ها بی نشان باش آب حیات آیا به جز اشک حسین است!؟ با گریه بر شش ماهه ی او جاودان باش از چشمه های اکبرش با هر وضویت لبریز نامش باش و همگام اذان باش سجاده ات را پهن کن رو به تجلی قدری در آغوش خدای مهربان باش آیات رحمان و رحیمش را بخوان باز صدق و صفا و دوستی را ترجمان باش تیر دعا را در رکوع چلّه ات کن دست تواضع را بگیر و چون کمان باش تا مرغ آمین روی دستانت بشیند وا کن قنوتی گرم را و آشیان باش دل را به دریایش بزن از خود گذر کن با ربنای اشک ها رودی روان باش زهرا دعا کرده برای ما و گفته آنچه علی، آنچه محمد گفته... آن باش کعبه دهان واکرد رازی را بگوید جایی که حق شد جلوه گر، آنجا دهان باش در موج های بی خبر از صبح روشن فانوسِ اقیانوسِ تاریکِ زمان باش پیدا کن آغوش امامت را مسلمان! در شهرِ گم، گلدسته های جمکران باش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
💐تقدیم به غریب ترین شخصیت شعر آیینی پنهان ................. ذوق را در شاخ و برگ لانه پنهان کرده است شوق را در باور پروانه پنهان کرده است دوست دارم آن خدایی را که با عشق تمام مهربانی را چنین در شانه پنهان کرده است فکر کن او با چه ذهنی، ذره ذره... خرد خرد جنگلی را در دل یک دانه پنهان کرده است شاعر نقاش یعنی او، همان استاد که ماه را در قلب حوض خانه پنهان کرده است باید عاشق بود تا فهمید این خاکی ترین... آسمان را در دل پیمانه پنهان کرده است خویش را در شعر حافظ زیر چندین لایه فهم در دل ایهام ها رندانه پنهان کرده است در جدال عقل و عشق، از خویشتن غافل مشو هر دو را او در سر دیوانه پنهان کرده است رنج باید آدمی را... تا رسیدن، چون که او گنج را در سینه ی ویرانه پنهان کرده است ای دریغ از کدخدایانِ به ظاهر دین پرست سود این نامردمان، در نانِ پنهان کرده است وای بر آن قوم و خویشی که به جای آشنا نور را در سایه ی بیگانه پیدا کرده است قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم عزادار است تا فردای محشر مسجد کوفه که مولا را نخواهد دید دیگر مسجد کوفه تمام مردم این شهر دل‌تنگ علی هستند ولی دل‌تنگ او چندین برابر مسجد کوفه دوباره بُغض می‌گیرد سر راه گلویش را دم تکرار هر «الله اکبر» مسجد کوفه به یاد دردد‌ل‌های علی با چاه نخلستان به زانوی غریبی می‌برد سر مسجد کوفه دلش خون است از خون به‌ناحق‌ریخته برخاک چنان سجّاده و محراب و منبر، مسجد کوفه به‌غیر از آن شب آخر که مشتاق پریدن بود علی را دیده کِی با حال مضطر مسجد کوفه؟ علی در گوش او می‌گفت رازی را دم رفتن که روزی می‌شود دامان یک‌سر مسجد کوفه که روزی خطبه خواهد خواند با صوت علی یک‌زن سکوتی محض خواهد شد سراسر مسجد کوفه جواب قطره‌ای از خون اصغر هم نخواهد بود اگر در اشک حسرت شد شناور مسجد کوفه ولی می‌آید از نسل علی عین علی مردی که می‌بیند علی را بار دیگر مسجد کوفه به گوش جان می‌آید نغمه‌ی «مَولایَ یا مَولای» دوباره می‌شود روزی معطر مسجد کوفه دلم تنگ است، می‌خواهم کمی خلوت کنم پای؛ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi