😭 تقدیم به #مولا_علی (ع) و #آقازاده_اش_حسین (ع)
در #ظهر_عاشورای_حسین (ع)
پدر و پسر
................
در #کربلا
تو پسرت را فرستادی و
خوارج هم پسرشان را
پسر تو #حسین بود و پسر خوارج، #خنجر
لعنت بر این #پدر و #پسر
که خون به دل #مادر و #دختری کردند
#پدر، همان #شمشیری بود که بر #علی، خون گریست
#پسر، همان #خنجری که بر گلوی #حسین خندید!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Pelak15
🆔 @Abedi_Aaeini
🙏🏻🌷 پیشکش به ساحت #حجةبنالحسنالعسکری #امام_زمان (عج)
#راز_مگو
...............
خلاف آنچه گفتیم از خروجش، #صلحجو باشد
که او مثل تمام شاعران، #آیینهخو باشد
غزل دارد به لبهایش، پر است از ماه... شبهایش
کلامش آن رطبهایش، جهان را آرزو باشد
ببین کار خدا را که #مسیحیزادهای_در_بند
کسی را با خود آورده که عالم، #بند او باشد
نباشی غافل از #احیا و #قدر_نیمهی_شعبان
بگو که چشمهای خشکت امشب #با_وضو باشد
#شب_ذکر و #مناجات و #کمیل و #جعفرطیار
چه خوب است آدمی با خویش گرم گفتگو باشد
به ما گفتند یاد از #جد_عطشانش کنید امشب
تصور کن #سیاهی با #سفیدی روبرو باشد
تصور کن جلوی چشم خواهر، #شمر بنشیند
و #خنجر با تمام کندیاش روی گلو باشد
تصور کن زنی را که خودش #مادرْشهید است و
میان نیزه و شمشیرها در جستجو باشد
چگونه می شود که #آبروی_عالم_و_آدم
گرفتار و اسیر مردمی بیآبرو باشد!؟
میان #قتلگاه و #مرقدش، این #فاصله از چیست!؟
بمیرم...! نحوه جان کندنش #رازی_مگو باشد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭 تقدیم به #مولا_علی (ع) و #آقازاده_اش_حسین (ع)
در #ظهر_عاشورای_حسین (ع)
پدر و پسر
................
در #کربلا
تو پسرت را فرستادی و
خوارج هم پسرشان را
پسر تو #حسین بود و پسر خوارج، #خنجر
لعنت بر این #پدر و #پسر
که خون به دل #مادر و #دختری کردند
#پدر، همان #شمشیری بود که بر #علی، خون گریست
#پسر، همان #خنجری که بر گلوی #حسین خندید!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Pelak15
🆔 @Abedi_Aaeini
😭🖤🤦🏻 نثار #علمدار_کربلا_ابوالفضلالعباس و #ثارالله_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
#کشید
....................
با #وضو آمد کنار #بوم و یک #مادر کشید
در #کویری_زخمخورده، #چشمهی_کوثر کشید
چشم خود را بست و گرداگرد #دریای_فرات
با #قلمموی_سیاهش هرچه شد #لشکر کشید
#مَشکِ_لبریز_از_عطش را روی دوش یک #عمو
خیمهای را غرق در #انگیزه و #باور کشید
#تشنه شد؛ رفت و گلویی تازه کرد و اشک ریخت
زد #قلممو را به چشمش، چند #چشم_تر کشید
تا که برگشت... آسمان از خون دل، لبریز بود
جسم او را چون #علیاکبر، #علیاصغر کشید
تا نرنجد بیش از این از #زخمهای_غربتش
پس #حسین آمد به دستش #فطرسی_از_پر کشید
ساعتی نگذشت... آن #آقای_مشکیپوش را
در دل گودال با یک #سایه و #خنجر کشید
هم دلش لرزید و هم دستش، جهانش تار شد
مثل #شمر آهسته، #خنجر را روی #حنجر کشید
#ساعت_یک بود تقریباً که در #گودال رفت
روح او #نزدیک_مغرب بود از تن پرکشید
لحظه جانکندنش غرق تماشا بود و دید
#قتلگاه از تشنگی، #خون_خدا را سر کشید
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15