😭🖤 به #علمدار_کربلا
دست بیعت
.......................
بی قرارت می شوم وقتی به هیئت می رسم
با همین #عباس گفتن ها به قدرت می رسم
کیستی ای ابروانت ذوالفقارِ مرتضی؟!
#غیرت_اللهی و از چشمت به حیرت می رسم
«چشم هایت» را غزل کردند شاعرها و من
از «بصیرت» می نویسم تا به چشمت می رسم!
در طواف روی تو... آه ای غدیرِ معرفت
پا به پایت می دوم، با #دست_بیعت می رسم
#اربعین، پیوند دستان من و دستان توست
سیب کالی هستم از شوق زیارت... می رسم
آه از آن ساعت که گفتی بی قرار من نباش-
می روم در #علقمه اما به سرعت می رسم
او فقط #ساقی نبود اهل حرم را #چاره بود
من به درک روضه ی سقا به زحمت می رسم
روضه اش بی تابی محض است و با چشمان خیس
می روم از هر طرف او را... به حسرت می رسم
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤 به پیشگاه #عباس_بن_علی (ع)
کعبه
...........
شده چون کعبه #عباس و... به گِرد او طوافی بود
تمام تیرها و نیزه ها... حاجی!
مطافی بود!
اگر با بغض و کینه می زدند او را... دلیلی داشت
بلی...! از نهروان، دشمن به دنبال تلافی بود
عجب باران سنگینی گرفت از #علقمه تا او
میان تیرها و مشکِ بی جانش، مصافی بود
گره افتاد در کار #حسین از اَبروی #عباس
به هم پیچید و... اوضاعش، کلافی بود...
نمی دانم چرا اینقدر آشوب است بعد از او
چه می گویم!؟ برای او همین یک داغ کافی بود
ادب کرد و وفا کرد و نگفت از خویشتن چیزی
اگر گفتیم حرفی غیر از این، حرفی اضافی بود
بصیرت از نگاهش جاری است و از تولّی مست
سرودن از لب و چشمش، نکات انحرافی بود
به لطف سجده ی این واژگانِ مست بر دفتر
مرا در گوشه ی چشمان او خوش اعتکافی بود
همینکه نام زیبایش به لب آمد دلم پر زد
دل عاشق به شوق دیدن او #بُشر_حافی بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
................................................
۱. «بُشر حافی» هم عصر امام کاظم (ع) و پدرش به دست امام علی (ع) مسلمان شده بود.
او پس از سال ها لهو و لعب با نگاه امام هفتم، توبه کرد و به این دلیل که کفش نمیپوشید به «حافی» (پابرهنه) مشهور شد. او را به دلیل زهد فراوان از مشایخ صوفیه دانستهاند.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 تقدیم به خون خدا #حسین (ع) و منتقم ثارالله #مهدی (عج)
درک
...............
تا قضا عین قدَر، اقبال او را درک کرد
مادرش آتش گرفت و فال او را درک کرد
از دل قنداقه اش بخشید هر کس را که خواست
#فطرس از راه آمد و او، بال او را درک کرد
#احسنالاحوال ما نام #حسین است و #حسین
با #محرّم می شود هر سال او را درک کرد
#کلُّ_ارضٍ_کربلا یعنی دل ما کربلاست
سینه زن هم آیه زلزال او را درک کرد
کوه بود اما تکان می خورد گاهی شانه اش
هر که دیده داغ و کرده ناله، او را درک کرد
یک #عمود و یک #عمو، ای وای از این دال عجیب
#علقمه یکباره، قد دال او را درک کرد
#کربلا در پرده بود و ذهن ما لکنت گرفت
با چه چشمی می توان گودال او را درک کرد
شمرِ قاتل، بوده روزی در صف مولای خود
با چه #عقلی می توان امثال او را درک کرد!؟
غیر #عبدالله که بر سینه ی او سرسپرد
نعل تازه، پیکر پامال او را درک کرد
#ذوالجناحِ بی سوار آمد به سمت خیمه ها
تا نسیمی پر کشید و یال او را درک کرد
جای آتش سبز بود این بین و... او هم با عطش
حال و روز #زینب و #اطفال او را درک کرد
رفت زیر پای یک دختر همینکه چادرش
دست سنگین کسی، خلخال او را درک کرد
پشت اسب و زیر پا و در تنور و روی نی
خولیِ ملعون چقدر ارسال او را درک کرد
در میان آن همه، مهمان نوازان تا به شام
تازیانه، #اهلبیت و #آل او را درک کرد
بعد از آنکه ریخت بر گیسوی او قدری شراب
خیزران آمد جلو، تبخال او را درک کرد
دختری بی تابِ بابا بود و بابا سررسید
در میان آن همه گل، #لاله او را درک کرد -
آبِ پاکی را روی دستان #زینب ریختند
در تمام شهر یک غسّاله او را درک کرد
با #امام_عصر باید خط به خط شد #ناحیه
تا که شاید لحظه ای هم، حال او را درک کرد
#جمکران، جمع کران است و #امام، اهل نظر
با #بصیرت می توان اقوال او را درک کرد
شال سادات #حسینی، شال سبز #مهدوی ست
خوش به حال آنکه یک شب، شال او را درک کرد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15