eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
461 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🤦🏻 تقدیم به ............... باز با پای ، خاطره‌ای پرپر شد باز هم ، از اندیشه‌ی ، تر شد جنگ، هر بار گرفت را از ما کامل و کامل تر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻✍🏻🌹 تقدیم به شیرین سخن و که دغدغه‌مندترینند من شاعرم یا شعر!؟ .............. حتی اگر جان جهانی در خطر باشد فکر و خیال شاعران باید سفر باشد شاعر نباید گم شود در برج های شهر رنگین‌کمان باید که در کوه و کمر باشد حتی اگر ناچار بود از شهر بنویسد باید پناه خستگی های بشر باشد باید که گنجشکی شود بر شانه ی ایوان ۱ در طاقچه، و دل به هم دادند تا ، هرآینه سرزنده تر باشد شاعر، صدای مردمِ دلتنگ و دلخسته ست شاعر نباید بی خیال و کور و کر باشد شاعر، زن شاه است و در فکر ولیِعهد! هر شعری از دیدش شبیه یک پسر باشد تا شیره ی اندیشه اش جاری شود چون اشک باید تنش، زخمی تر از روح تبر باشد شاعر شدن یعنی دلت آواره درد و چشمت میان کوچه های دربه‌در باشد شاعر شدن یعنی میان کافه های پرت کامت پر از تلخی ولی شعرت شکر باشد من شاعرم یا شعر!؟ گاهی غرق تردیدم اما یقین دارم که در جانم هنر باشد با دوستانم بارها گفتم که گل باشند یا چشمشان خیره به سروی پرثمر باشد اصلا چرا شب را بغل کردند انسان ها!؟ اصلا چرا دنیا نمی خواهد سحر باشد!؟ تا کی بهارِ یخ زده، هر روز مهمانِ تنهایی و سرکوب جغدی خیره‌سر باشد!؟ تا کی زمین از شعله ی پاییزِ خون آلود آتش بگیرد برگ برگ و خون‌جگر باشد!؟ باید که زیر آبشار زندگی خوابید تا رودِ عشق از جامِ دستت در گذر باشد پروانه را باید تماشا کرد و نقاشی هرچند دیدارش، مجالی مختصر باشد گاهی زبان شعر، از یک کوه می جوشد گاهی بیان شعر، رودی سر به سر باشد مهمان ناخوانده ست گاهی شعر و گاهی هم باید که چندین ماه، چشمانت به در باشد گاهی تمام واژه ها از کفر لبریزند گاهی خدا با چشم هایت هم‌نظر باشد گاهی کلامت یک کلیم اللهِ خوش‌برخورد گاهی عصا و اژدهایی هفت سر باشد گاهی دلیل شعر گفتن های پاییزی هوهوی باد و خش خش یک رفتگر باشد تا واژه های بهتری در مشت تو باشند باید دل و چشمت اسیر یک نفر باشد تا شعر تو خورشیدِ میلیون ها نفر باشد باید نگاهت در زمین بر یک قمر باشد قم المقدسه ......................................... ۱. دیروز خیلی اتفاقی یکی از شاعران خوب عصرمون رو دیدم چند بیتی از این غزل نیمه‌تمام رو براش خوندم به این بیت که رسیدم گفت این مصراع، قابلیت ضرب‌المثل شدن داره شاید هم نام یکی از مجموعه‌های شعرم باشه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🤦🏻 تقدیم به ............... باز با پای ، خاطره‌ای پرپر شد باز هم ، از اندیشه‌ی ، تر شد جنگ، هر بار گرفت را از ما کامل و کامل تر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😢😭 به پیشگاه که است ................... نگاهم و می‌شود چشمم دلم شکسته و دلخواه می‌شود چشمم بر تن این ، روشنی اَست که در تو ماه می‌شود چشمم می‌چکد از همینکه با همه همراه می‌شود چشمم چشم من این است با تو کند به تو می‌شود چشمم چنان به صورت خود می‌زنم ای ماه که بعد ، چاه می‌شود چشمم چه هست جز !؟ به آگاه می‌شود چشمم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌷 پیشکش به (ع) ................ بوده بر هر دلیل بوده بر هر کفیل تو باشد فراتر از غزل، ای جزر و مَدّت می‌کند غرقم به صد با جمالش خودنمایی می‌کند در تو خدا می‌نویسم ابتدای این غزل: «هوُ... » هرکه بر پای تو افتاد آسمان شد فرش او هرکه سر بر آسمان سایید پیشت، شد ، و مادرت ، هست و تو بار عالَم روی دوش بود و بس تا شما بودید، هرگز نشد شیرمردی از تبار و و محکم‌تر از کوه، آبرومندی اصیل کاش در شعرش می‌گفت از لبت ۱ آنچنانکه گفته در وصف ، ۲ « پُر بود از ... آن » ۳ هرکه از او می‌نویسد سهم او راویانی که گزارش می‌نوشتند از لشکری از را دیدند زیر پای او سفارش شد به از سوی ؛ غیر ازین قصه‌ی این قوم هم می‌شد همان و یک دست برد و یک دست باخت ماجرای دست‌های تو کجا، شد هر دست تو در می‌کِشد بالِ خودش را بر پر تو، باز هم چشمش به چشم بود و ، وقتیکه زد کوس رحیل تو تنها نباشد یک در ، حال فرق دارد با جهان می‌بَرد نام تو را یک جورِ دیگر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15