eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
462 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻😭 به پیشگاه مرد مردان عالم، یکشنبه و نَه ................... او بود ولی نه او بود ولی نه و و صدها لقبش بود و... به دنبال لقب نه در رزم، رجز خواند و جلو رفت به یاهو نگذاشت به هر غائله، پا روی ادب نه شاعر شده ام دم بزنم از برکاتش از سیزده نحس و خرافات رجب نه جانم به بسته و بی او نتوانم نامش به دلم هست و فقط بر روی لب نه خواندیم از اندیشه ی مستش دو سه خط، گاه اما نچشیدیم از انگور خُطَب، نه رفتیم به سمت حرمش از دل و از جان رفتیم به سمت خودمان چند وجب!؟ نه سخت است که باور بکنم بوده ست در بین و ، نه! تا صبح درِ خانه ی حق سوخته، ای ماه از هر چه بگو از و از و نه است و قُرق را نشکسته ست آن که نشد مرد غضب، نه در ، حرام است به کامم در هم نزنم لب به ، نه! ای قاتل عدل و شرف و غیرت و حق، او... از جهل تو می سوخت و از داغی تب نه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌 در تقدیم به مادران و و .................... دلخوشم تنها به و مادرم هرچه دارم، دارم از مادرم آمده، ... دلش تنگِ عزاست ابریِ ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ، حساسم به نام ، است و ! مادرم! گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می گیرم، او هم ست! گاه می ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می خواهد میان روضه های مادرت پُر می شود از وای وای مادرم ما نمک گیرِ شماییم و سرِ این سفره ایم ریخته نمک ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته ها می آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می زند، می شوم می خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته : من خاک پای مادرم می روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما با از ، سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من است می روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می افتم زیر سُمّ اسب ها وقتی که می گیرم برای مادرم ، قرصی ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می ترسد و می لرزد از می روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
✋🏻😭 به آقاجانم امام رضا (ع) .......... بود شبیهِ همه اما غمگین داشت و رزقش همهْ شب، بود منتظر بود که بشود همسفرش او که ده سال کم و بیش، پی درمان بود جمعیت، موج زنان دور می چرخید غرق دریا شده بود از تبِ بارانِ عطش صف شکن شد همه را با هیجان پس می زد تا بشود روی زیر لب گفت روا نیست بسوزد عشقم خواند از و و... هوا ابری شد گفت از غربت که به دست تازیانه به سرش خورد و تنش شد جمعیت گریه کنِ او بودند و ذکر تا رسید ضامن این بار خودش آمده بود از ، ماتِ بود و به رسید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 پیشکش به (ع) داغ انگور ................... خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند : ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت کم از و نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
🖤😭 به ساحت (ع) ............. دل بود و شد در سامرایت بر لب شعرم نشست از حُسن نامت «» هر کجا نام آمد به رو زدیم اینچنین عرض ادب کردن، روال است از قدیم کاش سرباز تو بودیم ای گوشه ای از پادگانت، در همان و و ، پرچم داعش شده یک نگاه چپ اگر کرده کسی بر این حریم اش، است چون ، «» باشد صراط المستقیم از این خانواده در امان بودند امان از آنها ولیکن داشته همواره، بیم او نشد محدود با تهدیدِ پادشاهی بود قدرتمند در دارِ گلیم ساحران در خانه اش بودند و... - اژدهایی بود در دستان سبز این تا کلامت را اجابت کرده باشیم ای امام سر به می گذاریم می شویم ، لبی را لمس کرد و غصه خورد شد از ، حالش وخیم عمه اش آمد ؛ حال او را دید و گفت: کاری از من برنمی آید، بیاید یک حکیم پر کشید از لانه ی به بام خانه اش رد شد از گیسوی دست هایش چون نسیم باقیِ عمرِ گرانش را به ما بخشید و رفت بغض کرد و گفت در دل، «» شیعیانت داغدار این غمِ پیوسته اند ای امامِ کیسه بر دوش، ای بر سرت آمده ، ولی همچنان در سوگ ، بدان ما را سهیم قم المقدسه ✋🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🤦🏻 تقدیم به ............... باز با پای ، خاطره‌ای پرپر شد باز هم ، از اندیشه‌ی ، تر شد جنگ، هر بار گرفت را از ما کامل و کامل تر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌷🌺 برای امام حسن عسکری (ع) داغ انگور ................... خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند : ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت کم از و نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
🤦🏻🙏🏻 پیشکش به ساحت (ع) و (س) که همواره یکی بودند ............ فریاد کشید منبرش را بر خاک کشید خطبه اش را در و در و در ، فرا می خواند همراهی و همبستگی و عشق و تعاون را یک عده گرفتند به بازیچه، را و دادند به احکام خدا راه، تفنن را تاریخ، ندیده از بزرگان و خواص خود اینگونه عمل کردن و این شکلْ تدیّن را!؟ هرچند ، غیر دو یادگارِ خود بخشید بر زندگی و مرگ عرب، روح تمدن را شاهین ترازو شده، دست و تا هدیه کند به این و آن، عدل و توازن را در آغوش گرفت را نامید «غدیرِ خم»، زمانه این تقارن را گندابِ نفاق آمد و دستان برچید با عطر گل ، بوی تعفن را از تیغ، گذر داد هزارها تَن را برداشت به از زمین، هزارها تُن را با آن همه ادعا و عِدّه عُدّه اش حق داشت در ، جَوید اگر عایشه، ناخن را دیوانه‌ی مان کرد ؛ که درک و احساسش بخشید به شیعیان او، حال تجنُّن را گاهی چه کند ، در معرکه یاری نیست! در خانه نشست، کم کند روی تحصن را شد ققنوس و به کوه قافِ آتش زد تا دست بگیرد اینچنین را در هجمه ای از خزان، تبر به دوش شد آن روز یک مست که له کرد درخت و ریشه و بن را قم المقدسه ....................................... یوم التغابن به معنای روز آشکار شدن زیان‌ها، از نام‌های قیامت در قرآن کریم و تغابن نام یکی از سوره‌های قرآنی است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 پیشکش به .................. از گفتیم و نگفتیم از او هی خواندیم و نگفتیم از او ای کاش جای روضه های فاش می گفتیم قدری از و و او او، هم است و هم ظلمت نمی ماند به لطف التفات او آبی تر از ندیدم در زمین، کس را باید که دُر برداشت از دریای ذات او عمری پی حذف بودند بی دینان اما کم آوردند آخر از ثبات او افسوس از آنهایی که با کوهی سند، هر بار جای می نویسند از وفات او شکی اگر در مرگ او داری بپرس از میخی که نی شد، خورد در خون دوات او تمامش را به دین بخشید و آیینه پیدا نخواهد کرد آهی در بساط او بی تاب بود و و که یک چشم او شد و چشمی او قلب زمان هم ایستاده در بنی‌هاشم مانده در خشت ها همواره، مات او هر نعمتی، با خود زکاتی دارد و باشد ، زکات او قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻✋🏻🌷 برای و (ع) و (ع) و (ع) ............ است و چندین ، جهان روشن شد از دشتِ شب ترسیده بود از سایه های هرز ، گل کرد و به داسش، هرزگی را چید کودکی پا بر زمینِ بوریا بگذاشت که میان آسمان آوازه اش پیچید تا بگوید که غلام حلقه بر گوش است بال خود را آن شب به در کوبید بست بر قنداقه‌اش، دخیلِ بال بعد از آن گرفت و بر خودش بالید لای لایش آیه های و بود چشم در چشم باید که می خوابید کودکی شد رفت در کوچه، پیِ بازی با همان - شاخه‌ای از بید - آفتاب، او را زیادی دید که گونه و پیشانی‌اش را بارها بوسید دست در دست هر وعده در شبهه‌ی خلقِ خدا را از پرسید اهل بود و پای مولا مست شد از جامِ بس که مِی نوشید روزگار، او را همیشه می خواست پیش آمد! به خود لرزید مادرش شد در یک شب پرسوز شمعِ در، خاکسترش را برد تا ناهید باب شد هر صبح و شام، آری بارها در و در شد تهدید تا از غم نجاتش داد ، را به او بخشید بود و ، او شد شد عباس و دور او چرخید گاه در ، غرق بود و غرق گاه از ، می بارید را دید در خون را که از می جوشید را دید در چشمان گریانش دشمنی را که به او یکریز می خندید با خودش می گفت ، تو را دارم دارم اول بر خدا بعدش به تو آن که بود و زور بازویش به صد فرمانده می چربید آن که دادندنش دیده‌اش تر شد، نشد آلوده‌ی تردید باز شد خدا را رو کرد او که شد، عارفی حتی نشد نزدیکِ او در هرچه کرد از سجده و اعمال او تقلید او که در هم شد هم او در می بارید و می تابید «کربلا در کربلا می ماند اگر» می رفت روضه‌ها با و با شده جاوید این جهان، بی اصلا چه لطفی داشت!؟ این جهان، بی اصلا نمی ارزید! کاش با ، چندین سال در می‌شد دلم تبعید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
🌹🤦🏻 تقدیم به ............... باز با پای ، خاطره‌ای پرپر شد باز هم ، از اندیشه‌ی ، تر شد جنگ، هر بار گرفت را از ما کامل و کامل تر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 پیشکش به .................. از گفتیم و نگفتیم از او هی خواندیم و نگفتیم از او ای کاش جای روضه های فاش می گفتیم قدری از و و او او، هم است و هم ظلمت نمی ماند به لطف التفات او آبی تر از ندیدم در زمین، کس را باید که دُر برداشت از دریای ذات او عمری پی حذف بودند بی دینان اما کم آوردند آخر از ثبات او افسوس از آنهایی که با کوهی سند، هر بار جای می نویسند از وفات او شکی اگر در مرگ او داری بپرس از میخی که نی شد، خورد در خون دوات او تمامش را به دین بخشید و آیینه پیدا نخواهد کرد آهی در بساط او بی تاب بود و و که یک چشم او شد و چشمی او قلب زمان هم ایستاده در بنی‌هاشم مانده در خشت ها همواره، مات او هر نعمتی، با خود زکاتی دارد و باشد ، زکات او قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15