eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
414 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
122 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🏻برای 🌺 نور .................... نور از تو گرفته ست ، همهْ هستی ما شب زدگان در پی خورشیدپرستی هر کس که در آیینه ی تو دیده خودش را تا قله ی «» آمده از جاده ی پستی انگورِ به دل جام رفت ، کوه به رقص آمد و مستی تا شعر بگیرد نفسم از لب چشمش باید بشود لب به لب از جام الستی ای ساده و پیچیده ترین بودی غزل سعدی و بر سینه نشستی ۱ قم المقدسه ...................................... ۱. سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد (ص) 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🙏🏻💚🙏🏻💚🙏🏻💚🙏🏻💚🙏🏻 ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌺 تقدیم به بهانه هستی (ص) دلداده صبح .............. در گم شد دلِ آزاده صبح کاش از راه می آمد پسرِ زاده صبح ماه، ست به دستش امشب تا که خورشید بیاید مگر از جاده صبح افتاد به خاک از آسمان نه... که زمین هم شده ماه می خواست تو را سیر ببیند که نشد چون به تن کرد زمین، پیرهن ساده صبح پرده ی کعبه تکان خورد و جهان شد بیدار شد نسیمی، نفسِ در قفس افتاده صبح تا قدم رنجه کند به باغ تشنه شد و... مست شد از باده صبح پیش از آنکه همه ی شهر خبردار شوند کعبه شد مُهر نمازش سر سجاده صبح چشم در چشم شد و از شوق، گریست نام او شد پس از این فاصله، «دلداده صبح» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15