هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
#حسن که بود!؟
...............
#حسن که بود!؟ معمای جمع آلُ الله
#حسن که بود!؟ نخ بین شمع آلُ الله
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏🌷 برای مدینه و امام مجتبی (ع)
انگورِ شهادت
........................
ای غریب دو جهان! شب شده... با شب بنشین
که دلم لک زده لبخند تو را... ماه ترین!
غافل از نور تو بودم همه ی سال اما
رو زدم تا به تو...! هر آینه دیدم تسکین
ما که بودیم!؟ همان قومِ به حج رفته ی خواب
آن خوارج که نبودند شبی توّابین
در رکاب حسن از جنگ جمل سیر شدیم
با معاویه نشستیم سر سفره ی دین
بزنم آه گریزی به در خانه ی وحی
آن دری که... شد از آغوش خدا عطرآگین
آتش آمد که به غارت ببرد باغی را
آتشی سخت که پشت تبری کرد کمین
به هوا رفت صدای علی از ضربه ی کین
مادر افتاد زمین و پسر افتاد زمین
بگذریم از دل این کوچه ی بی رحم، حسن
روز تشییع تنت را کمی از دور ببین
تیرها زوزه کشان سمت تو می آیند... آه
زخم هر تیر شده روی رکاب تو، نگین
هر که آمد به بقیع تو کبوتر شد و گفت
که فضای حَرمت بود عمیقاً سنگین
کاش این جمعه، ظهور پسرت باشد و کاش
از حرم طرح جدیدی بزند روح الامین ۱
شاعران از تو بگویند غزل پشتِ غزل
بیت بیتش بشود بر سر ایوان، آذین
مستِ انگور شهادت شدی و باید که
بر ضریحت بزند فرشچیان نقش، چنین: ۲
«رشته ی تاک چنان بر پر و پایم پیچید
که جهان، سبز شد و آدمیان، حورالعین»
ما گدایان توایم، از همگان دل کندیم
دلخوشیم ای پسر فاطمه... تنها به همین
العجل! ذکر، مگر هست از این بالاتر؟
ما دعا کرده و او گفت به جامان آمین
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_مهدوی
قم المقدسه
..................................................
۱. نقاش معاصر استاد حسن روح الامین
۲. نقاش معاصر استاد محمود فرشچیان
🆔 @Abedi_Aaeini
🕊️ کبوترها
به بقیع که فکر می کنند
یاکریم می شوند!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🖤 #شهادت_مادر
#بقیع
#چهارشنبههای_امامرضایی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻😭 دلتنگ حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع)
دست قنوت
.................
دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه
حال دلم شب های سنگین مدینه
دلتنگ زهرا می شوم، دست خودم نیست!
از کودکی بیماری ام دارد زمینه
نوبت گرفتم از مطب؛ دکتر حسینی!
بلکه بگیرد سینه ام قدری سکینه
دکتر به جای نسخه، مشهد کرد تجویز
هر هشت ساعت یک «رضا» از عمق سینه
از چشم هایش فاطمه می ریخت؛ گفتم:
ای جان! مگر هست از حرم، بهتر گزینه!؟
بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من
گفتم که دکترجان: چقدری شد هزینه!؟
لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس
که مادرم زهرا، قنوتم رو ببینه!»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🔰 لینک اشعار آیینی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#بینالحرمین_کربلا آذر ۱۴۰۳
جمعی از #شعرای_آیینی استان قم
الحمدالله توفیق زیارت عتبات عالیات فراهم شد که به زودی «گاه شمار شاعرانه» ای را به تناسب تقدیمتان خواهم نمود.