هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌺 به رسم ادب به پیشگاه باب الحوائج امام کاظم (ع)
باب الکرم
...............
می ستایم چون تو من هم مادرم را بیشتر
می سرایم چون تو من هم #دخترم را بیشتر
#مشهد و #قم آستان دیگرت هستند و من
دیده ام با چشم سر، این دیگرم را... بیشتر
لایق وصلت نبودم مثل طوسی و مفید ۱
دلخوشم که می پذیری کمترم را بیشتر
تا که از دستانت ای #باب_الحوائج پُر شوم
باید از خود بگذرم یا باورم را بیشتر...
تا ببینم روی ماهت را در این خلوتکده
خوب باید بنگرم دور و برم را بیشتر
از میان نام هایی که به صحنت می خورد
می پسندد آسمان، #باب_الکرم را بیشتر
آسمان در گنبدِ مینای تو چادر زده
جای صحنت، خیره ام سقف حرم را بیشتر
آسمان هفتمت را نای پروازم نبود
یا بکُش یا که بکِش بال و پرم را بیشتر
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...........................................
۱. افراد مشهوری همچون شیخ مفید، ابن قولویه، خواجه نصیرالدین طوسی و معزالدوله دیلمی در حرم کاظمین مدفون هستند
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
به رسم ادب برای امام کاظم علیه السلام 🖤😭
آسمانی پر ستاره
...........
سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق
می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ
آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی
قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ
هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت
تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق
چشم او #معصومه بود آن چشمه ی بی انتها
که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱
چشم او یعنی #رضا آن آهوی فیروزه ای
که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق
آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ کاظم است
تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق
تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود
هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ
کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان
او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق
آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت:
هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_امام_کاظم_ع
.......................................
۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع)
۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از کانال اشعار هیئت الشعرا (شعر های مشترک شاعران قم)
🔹🔸تقدیم به موسی بن جعفر عليه السلام🔹🔸
هفتآسمان زندانیِ چشم سیاهش
در سینهی آیینهها پیداست آهش
تا عرش دیده پلّه پلّه سِیرِ او را
دنیا اگر بر فرش افتاده کلاهش
او فالقُ الإصباح، او شمسُ الضُحی بود
ای آسمان! ای بیخبر از قدر و جاهش!
«وَالکاظِمینَ الغَیظ، عافینَ عَنِ النّاس»
در مهربانی بود شُهره، روی ماهش
هر حاجتی خیر است وقتی شیعهی او
حاجت بخواهد از امام خیرخواهش
دل را به دریا می زند، باکی ندارد
هر کس که موسی میشود پشت و پناهش
بر خاک پاکش آهوان سر میگذارند
عطر خراسان میوزد از بارگاهش
در رستخیز تشنگیها نوش بادش!
آنکس که او در حشر باشد تکیهگاهش
هرچند ظلمت سایهها افکنده بر ماه
میشد در آن زندان گُلی چید از پگاهش
گرچه عزیزش کرده سردابِ مصیبت
یوسف ندارد شکوهای از دست چاهش
ماهی به قعر چاه رفت، آه از مطامیر!
دنیا چرا آتش نمیگیرد از آهش؟!
او فاتح دلهاست، حتّی کنج زندان
هر دانهی زنجیر، سرباز سپاهش
قدّیسه خواهد گشت در چنگ شیاطین
حتی زنِ آوازه خوانی با نگاهش
شلّاق در دستان سِندی گریه میکرد
از اشتباه از اشتباه از اشتباهش
میراثدارِ غربتِ مولا و زهراست
دستان بسته، بازوی زخمی، گواهش
«ذِی السّاقِ مَرضوضٌ وَ فی قَعْرِ السُّجون» آه!
چون ساقه شد مجروح، میمیرد گیاهش
گفتند از «سِجْنِ مَطامیر» و نگفتند
آخر چه بوده سِبطِ پیغمبر گناهش؟!
بین امامان سِیر کن! تنها فقط او
پایینتر از ارباب بوده قتلگاهش
تابوتش از زندان که خارج شد، مُحبّان،
رفتند زیرِ پیکرِ هموزنِ کاهش
میریختند از پشت بام خانههاشان
دسته به دسته گُل به تابوتش، به راهش
آه از دل معصومه و آه از غریبی!
از هجرِ دائم، از وصالِ گاه گاهش
کشته شدم، کشته شدم، کشته شدم... آه!
بر «جِسرِ بغداد» است این روضه گواهش
خورشید را در آسمان هفتمِ عشق،
کشتند... دنیا ماند و کابوس سیاهش
✨گروه هیئت الشعرا✨
🌷سروده ی جمعی از شاعران قم🌷
https://eitaa.com/heiatoshoara
🔹در نشر معارف اهل بیت سهیم باشیم🔹
#موسی_بن_جعفر
#زندان_مطامیر
#شهادت